منوچهر پیشوا
انتشار «فرهنگ واژگان گویشهای ایران» گام نخست است، برای پژوهشهای بنیادین در زمینهی شناخت و ریشهیابی پیوستگیِ گویشهایِ گونهگون در پهنهی گستردهی ایران فرهنگی و الگویی درست، برای آنانی که هرچند در حال حاضر به دلیل تقسیمبندیهای سیاسی، خارج از مرزهای کنونی ایران به سر میبرند، ولی از دیدگاه جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی در بستر باورها، آیینها و زبان مشترک ایرانی برای بالندگی این فرهنگ کهن و گرانمایه میکوشند.
باغها را گرچه دیوار و در است
شاخهها را از جدایی گر غم است
از هواشان راه با یکدیگر است
ریشهها را دست در دست هم است
بهرهی مطالعه و بررسی این کتاب این تواند بود که همهی زبانها و لهجههای رایج در ایران بخشی از فرهنگ شفاهی ماست و با توجه به اینکه ریشه در دیرینترین گویشهای ایرانی، اوستایی و حتی مادی باستان دارد میتواند خزانهای باشد، برای هرچه غنیتر کردن زبان فارسی رایج امروزی که زبان ملّی و تکیهگاه فرهنگ، ادبیات، اندیشهی ایرانی و میراث مشترک همه تیرههای آریایی ست. باید دانست که چون این گویشهای محلی و منطقهای نوشتاری نبودهاند، نمیتوانند به گونه زبان مستقلی مورد استفاده قرار گیرند.
در این کتاب بیش از ۱۷۰۰۰ واژه از گویشهای بیش از ۵۲۰ شهر و روستای ایران گردآوری شده است. در بخش پیوست کتاب که شامل مجموعهی واژگان همگون در دوردستهای ایران، برابریاب فارسی، نمایه، کتابنامه و کتابشناسی زبان و گویشهای ایرانی است، دستیابی پژوهنده و خوانندهی مشتاق را به نکات و واژگان مورد نظر آسان میکند.
فرهنگ واژگان گویشهای ایران
پژوهشگر و مؤلف: غلامرضا آذرلی
ناشر: هزار کرمان با یاری کتابسرای بلخ
با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه
۷۴۲ رویه
بها ۱۶۵۰۰ تومان
نشانیِ کتابسرای بلخ: تهران، بلوار کشاورز، روبهروی پارک لاله، خیابان جلالیه، شماره ۱۲. تلفن: ۸۸۹۵۱۳۱۲
جستارهای وابسته
- با بلوچی آشنا شویم غلامرضا آذرلی: بلوچی از دید زبان و تاریخ و فرهنگ در خانوادهی گویشهای ایرانی جا میگیرد، لیک هنوز انگشتشماری از واژگان کهنتر خود را با گذشت هزاران سال نگه داشته و کاربرد همان واگویی و هجاهای اوستایی و سانسکریت را در بر میگیرد و همچنان نزدیکی آشنایی با فارسی امروزی […]
- چاپ فرهنگ دوسویهی پارسی – بلوچی از سوی پارسیانجمن سردبیر پارسیانجمن: زبانها و گویشهای ایرانی گنجینهای ارزشمند و پشتوانهای سترگ برای زبان پارسیاند که با بررسی آنها بسیاری از ناشناختههای زبانشناختی زدوده و با واکاوی این کانهای پرگوهر بخشهای ناشناختهای از فرهنگ ایرانشهر بازشناسی میشود. زینروست که فرهنگ کوچک پارسی ـ بلوچی، بلوچی ـ پارسی نخستین نبیگی[=کتابی] است که در بخش […]
- بارگیریِ «زبانِ دری، فارسیِ میانه و فارسیِ باستان» پارسیانجمن: دکتر خلیلاله اورمر ـ زبانشناسِ افغانستانی ـ در نبیگِ[=کتابِ] «زبانِ دری، فارسیِ میانه و فارسیِ باستان» به بررسیِ زبانِ پارسی، از ۲۶۰۰ سالِ پیش بدینسو، در سه گسترهی پارسیِ باستان (نامِ درستتر: پارسه)، پارسیِ میانه (نامِ درستتر: پارسیگ) و پارسیِ دری پرداخته […]
- در هوای بخارا و سمرقند؛ پارسی در ازبکستان «در هوای بخارا و سمرقند» نوشتهی «نرگس شاهعلی»، استادِ زبانِ پارسی در دانشگاهِ تاشکند، است که در آن دربارهی جایگاهِ زبانِ پارسی در ازبکستان که شمارِ پارسیزبانانش پیرامونِ هفت میلیون تن است سخن گفته است.
«پارسیانجمن» این یادداشت را بی دگرگونی در دنباله میآورد تا خوانندگانِ گرامی با شیوهی نوشتنِ پارسیزبانانِ فرارود نیز بیشتر آشنا […]
- دساتیر، زبانِ پاک و غالبِ دهلوی پارسیانجمن: با پیدایشِ «دساتیر» نویسندگانی بسیار از سدهیِ یازدهمِ مهی بدینسو در هند و ایران و دیگر سرزمینهایِ پارسیزبان از سبکِ سرهیِ آن پیروی کردند. یکی از ایشان غالب دهلوی چامهسرا و نویسندهیِ بزرگِ پارسیگویِ هند است. در این جستار نویسنده میکوشد فراز و نشیب دساتیرینویسانِ هند را با رویکرد به چامههایِ غالب […]
- بارگیریِ «ساختارهای وندیِ مشتقهای فعلی»ِ حافظیان پارسیانجمن: محسنِ حافظیان، نویسندهی «ساختارهای وندیِ مشتقهای فعلی»، دانشآموختهی دکترای زبانشناسی از دانشگاهِ سوربنِ پاریس است.
حافظیان خود در پیشگفتار دربارهی این کار چنین نوشته است: «از تواناییهای واژگانسازیِ زبانِ پارسی بسیار شنیده و خواندهایم. در نوشتهای که پیشِ روی دارید، کوشیدهام تواناییهای زبانِ پارسی را در لایهای از […]
با درود بسیار
سخنی با جناب آذرلی گرانقدر دارم
کار شما بی نظیر است بنده زبان های باستانی را بررسی می کنم کارم ریشه یابی است صفحه ای در فیسبوک دارم به نام ( زبان شناسی پیش از تاریخ)گویش های ایران ملاک کار من است و شاهکار جناب اذرلی کمک بسیار در این تحقیق است نمی دانم با چه زبانی از ایشان تشگر کنم من می دانم چه شاهکاری خلق کرده اند اما با ایشان نکته ای دارم وان نوشتن انگلیسی واژه هاست که با همه ی دقت گاهی نوشتن ان با قاعده ی ریشه شناسی منطبق نیست مثلا واژه ی (خاگونه ) را این گونه نوشته اند ( khagu na )در خالی که این گونه است ( kha guna) و معنی آن (خورشید گونه) است ( خا ) در دوران میتراییسم خورشید است در ( سانسکریت ) وساخت های بسیاری به ما رسیده مانند ( خاهر)و ( خار ) خ.اهر در کرمان و …..( خاره ) در سیستان
من نوهای اقای آذرلی هستم ایشان چون در سن بالایی بسر میبرند نتوانستند شخصا تشکر کنند و بنده از جانب ایشان بابت دیدگاهتان بسیار متشکرم.
شمارۀ نوشتهشده در اینجا به یک قالیشویی واگذار شده.