عمید، حسن (1389)؛ فرهنگ فارسی عمید؛ راه رشد.
حسن عمید، فرهنگنویس، نویسنده و روزنامهنگار نامدار ایرانی است. او نویسندهٔ فرهنگ عمید است که از پرکاربردترین فرهنگهای امروز پارسی به شمار میآید.
حسن عمید در سال 1289 خورشیدی در شهر مشهد چشم به جهان گشود. او در همان شهر، آموزشهای پایهای را دید و در جوانی هموند انجمن ادبی شد و کار روزنامهنگاری، نویسندگی و فرهنگنویسی را از همان سالها آغاز کرد.
از برجستهترین کوششهای روزنامهنگاری حسن عمید در مشهد میتوان به مدیریت سالنامهٔ خراسان و روزنامهٔ طوس اشاره کرد.
به دنبال اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، که در آن شهر مشهد به دست ارتش سرخ افتاد، شورویها عمید را از مشهد بیرون و به تهران فرستادند. درپی این کار، عمید با دفتر نخستوزیری ایران نامهنگاری کرد و خواستار دادن پروانهی بازگشت به مشهد به خاطر گرفتاریهای خانوادگیاش شد که این نامهنگاریها در کتاب «اسنادی از احزاب سیاسی در ایران (۱۳۲۰-۱۳۴۰هـ. ش)» به چاپ رسیده است.
حسن عمید چندین دهه از زندگی خویش را ویژهی پژوهش دربارهٔ فرهنگ واژگان و فرهنگنویسی کرد. او در این سالها چندین فرهنگ واژگان فارسی نوشت که پرآوازهترینشان «فرهنگ عمید» است.
عمید در سال ۱۳۵۵ خورشیدی، برای واگذاری همهی هودههای [حقوق] چاپ فرهنگهایش به عبدالرحیم جعفری، دارنده و گردانندهٔ امیرکبیر، یکی از بالاترین دستمزد پرداختهشده به نویسندهای ایرانی که برابر با یک میلیون تومان بود، دریافت کرد.
حسن عمید سرانجام در شهریورماه سال ۱۳۵۸ درگذشت.
برجستهترین نسک [کتاب]های حسن عمید چنیناند:
اسرار مانیتیسم، بر خرابههای تخت جمشید (1310)، سالنامهٔ خراسان (سال چهارم: ۱۳۱۶، سال پنجم: ۱۳۱۷)، غلطهای فاحش فرهنگهای فارسی، فرهنگ عمید (1342) در دو پوشینه [جلد]، نیکوکاران (1315)، فرهنگ نو (1308)، فرهنگ کوچک عمید، فرهنگ مفصل عمید، فرهنگ برگزیدهٔ عمید، فرهنگ جیبی عمید (1335)، فرهنگ دبیرستانی عمید، فرهنگ تاریخ و جغرافیای عمید (1347) و طب جدید.
ویژگیهای فرهنگ فارسی عمید
از ویژگیهای این واژهنامه میتوان فتاد [مورد]های زیر را نام برد:
– آمدن نشانههای آوایی واژگان (برای گفتن درست واژگان) در میان کمانک برابر هر واژه؛
– زبانی که واژگان از آن آمده است و واژهٔ اروپایی وارد شده به زبان نیز به همان زبان آورده شده؛
– گونهٔ واژگان بر پایه دستورزبان
– آوانگاری واژگان تازی. چِم [معنی] این واژگان نیز به گونه روشن و به زبان ساده نگاشته شده؛
– این فرهنگ دربرگیرندهٔ 22 هزار و 475 واژهای است که در زبان فارسی به کار رفتهاند و نام جایها و شهرها و نویسندگان و هنرمندان در آن نوشته نشده است.
دیدگاهی بنویسید.