شهربراز: امروزه در زبان پارسی برای نامیدن بخشی از بستر که در زیر جای میگیرد و روی آن میخوابیم واژهی ترکیتبار «دُشک» یا «تُشک» را به کار میبریم. گونههای دیگر نگارش این واژه «دوشک» یا «توشک» است.
خود واژهی «بستر» در بنیاد «وَستر» بوده که گونهی دیگری از «گستر» است به چم آنچه «گسترده» میشود.
واژهی پارسی همتای «دُشک» که در شاهنامه و دیگر نوشتارهای پارسی کهن به کار رفته است «نِهالین» است که به گونهی «نِهالی» کوتاه شده است:
اگر شاه باشیم و گر زردهشت | نهالین ز خاک است و بالین ز خشت (فردوسی)
نهالی بیفکند و مسند نهاد | ز دیدار او میزبان گشت شاد (فردوسی)
نهالی همه خاک دارند و خشت | خُنُک آن که جز تخم نیکی نکشت (فردوسی)
نهالیش در زیر دیبای زرد | پس پشت او مسندی لاژورد (فردوسی)
«نهالین» زاب[=صفت] از «نهال» است که خود از کارواژهی[=فعل] «هِلیدن» به چم[=معنی] «گذاشتن» است و پیشوند «نـ» به چم «پایین و فرو» است. رویهمرفته به چم «آنچه فرو نهاده شده» است.
واژههای دیگر به همین چم را «برخوابه» و «شادگونه» نوشتهاند. «برخوابه» به چم چیزی است که بر آن میخوابند، لیک در فرهنگهای کهن به نادرست آن را «برخوانه» و «بزجوانه»!! و سپس «بزغاله»!! خواندهاند.
همچنین «توشک» ترکی را به نادرست «پوشک»/پُشَک (در گویش فرارود) به چم «پیشی» یا گربه خواندهاند. در فرهنگ دهخدا همهی این بدخوانیها فهرست شدهاند.
در زبان عربی (شاید بر پایهی «بستر» یا «گستر» پارسی) واژهی «مطرح» را به کار میبرند که از کارواژهی «ط/ر/ح» به چم «گستردن و در پیش افکندن» است.
واژهی «مطرح» عربی از راه زبان ایتالیایی در جزیرهی سیسیلی به گونهی matracium به زبان لاتین رفته و از آنجا در ایتالیایی به گونهی materasso درآمده است. این واژهی ایتالیایی در سدهی دوازدهم م. وارد زبان فرانسهای کهن شده و materas گفته شده و از آنجا به انگلیسی رفته و امروزه به گونهی mattress نوشته میشود. امروزه در فرانسهای آن را matelas میگویند.
دُشک را در ترکی استانبولی به گونهی döşek مینویسند. واژهی ترکی دیگر در همین پیوند، yatak به چم «تخت» است که «یاتاقان» در مکانیکی از آن گرفته شده است.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموند رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگ ما در فیسبوک یا تلگرام بپیوندید.
در گویش های روستایی به جای “دُشک” واژه ” نالی” را بکار می برند، که کوتاه شده “نهالین” و یا “نهالی” است.
der keshwer khorasan be jaa-ye toshk yaa doshk. waje haa-ye parsi : bester wa
nalen-che ra be kar mi borand
dost arjmand shahr baraz gaman mi konand her che der iran yaa bakhshi az iran kar-bord darad ,an ham-gani ast
۰۲ June 2016
dorost-saazi nabesht-ye 12 khordad 1395
baa pozesh az khanende haa-ye arjmand . man 36 saal ast az mihan dor am ,dishab be yaad am aamad ke der keshwer khorasan be jaa-ye waje haa-ye bi-gane- “toshk wa doshk” ,
waje-ye ” nalin ” yaa ” bester ” ra be kar mi borand
nalin-che be nalin haa-ye ke kam-ber ast wa gerda-gerd khane mi andazand ,taa roye an haa be nashinand mi goyand. be roye nalin-che ham mi shawad aaram khab shod. ama nalin por-ber ast , yek kas yaa do kas roye an khab shode mi tawanand
در بختیاری به جای تشک از دو واژه ی نالی (تشک بزرگ) و نالیچه (تشک یا زیرانداز کوچک)استفاده می شود. شاید بهترین ترجمه برای نهالی (ن + هالی) زیرانداز (یا زیرگزار) باشد.
از آنجاییکه زبان های پشتو و دری زیر شاخه های زبان اوستا هستند میتوان گفت واژه های زیادی در افغانستان استفاده میشه که مستقیم از زبان اوستا مشتق شده . همین واژه نالی یا نالین و یا ناهالین در افغانستان بکار میره و تا کسی در ایران زندگی نکرده باشه واژه توشک یا تشک رو نمیفهمه. و مثلا واژه انگریزی که ما به انگلیس ها میگیم در واقع از زبان اوستا (انگره= مخرب)مشتق شده که به معنی مخرب و خراب کننده می باشه . انگره مَینیو روان خراب که به اهریمن می گفتند