بارگیری «لهجه بخارایی» احمدعلی رجایی

پارسی‌انجمن: لهجه بخارایی نوشته‌ی زنده‌یاد احمدعلی رجایی بخارایی است که در آن به «اصالت لهجه‌ی بخارایی»، «مختصات دستوری لهجه‌ی بخارایی»، «برخی جمله‌ها و گفت‌وگوهای روزانه»، «نمونه‌ای از نثر نویسندگان کنونی بخارا» و «نموداری از لغات متداول در بخارا» پرداخته است. این نبیگ نشانگر پیوستگی پارسی‌زبانان با همزبانانِ همفرهنگی است که از سالها پیش روسها و ازبکها میانشان جدایی انداخته‌اند.

فارسی ناشنیده

کشوری که امروزه در سراسر جهان به نام افغانستان نامدار است، بخشی از سرزمین پهناوری است که زبان فارسی بالندگی‌اش را در آنجا آغاز کرد و از آنجا رفته‌رفته به سرزمین‌های باختری ایران گسترش یافت. این زبان که همچنان در افغانستان رگ‌هایی پرخون و دلی تپنده دارد، بخش برجسته‌ای از هویت ملی مردمان این کشور است.

پیامدهای آمیختگی زبان پارسی با واژه‌های بیگانه (۲)

سامان حسنی: یکی دیگر از آسیب‌هایی که درپیِ آمیختگی زبان پارسی با واژه‌های بیگانه به این زبان رسیده‌است همانا به‌کاربردنِ کارواژه‌های آمیخته[فعل مرکب] به‌جایِ کارواژه‌های ساده[فعل بسیط] است. هرچند در آغاز شمار اندکی کارواژه‌های ساده با واژه‌های عربی ساخته شد، این روش به‌زودی فراموش گردید و واژه‌های بیگانه کارواژه‌‌های آمیخته را به دنبال خود آوردند.

نگاهی به دگردیسی واک‌ها در گویش‌های روستایی

سامان حسنی: هنگامی‌که کوتاه‌شدن و دگردیسه‌بودنِ واژه‌ها بررسی شوند، آنگاه با سه دسته واژه روبه‌رو خواهیم‌شد: دستۀ نخست واژه‌هایی هستند که با پارسی نوشتاری هم‌سان‌اند؛ دستۀ دوم واژه‌هایی هستند که در گویش‌ها یا پارسی نوشتاری دگردیسه یا کوتاه شده‌اند؛ دستۀ سوم واژه‌هایی هستند که در زبان نوشتاری پیدا نمی‌شوند؛ همین دسته از واژه‌ها هستند که به کارمان خواهندآمد، چون می‌توانیم در واژه‌سازی از آن‌ها بهره‌مند شویم.

«لغتِ فُرسِ» اسدیِ توسی

بزرگمهر لقمان: «لغتِ فُرس» گردآوریِ اسدیِ ‌توسی از چامه‌سرایان (شعرا) و واژه‌دانان و خوشنویسانِ سده‌ی پنجمِ اسلامی است. فرجام‌آهنگِ اسدی آن بود که چامه‌سرایانِ اَرانی و آذربایجانی را که به پارسی و پهلویِ آذری (زبانی که پیش از ترکی زبانِ آذربایجانیان بود) می‌سرودند با واژه‌های پارسیِ گویشِ خراسان نیز آشنا کند و گویا این فرهنگ به خواهشِ یکی از همین چامه‌سرایانِ آذربایجانی، اردشیر پورِ دیلمسپارِ نجمی، گردآوری شده ‌‌است.

نگاهی به کوتاه‌شدنِ واژه‌ها در گویش‌های روستایی

سامان حسنی: از نکته‌هایی که در گردآوری گویش‌های روستایی باید بدان پُرنگر بود همانا کوتاه‌شدنِ واژه‌هاست که در این جستار به آن می‌پردازم. کوتاه‌شدنِ واژه‌ها به چند دیسه روی می‌دهد. یکی ترادیسش واک‌هایِ با آوای بلند (آ، ای، او) به واک‌های با آوای کوتاه (ـَ ، ـِ ، ـُ) است. دیگری افتادن واک‌هاست. سدیگر، افتادن واک پایانی واژه‌ها است …

نگاهی به چم واژه‌ها در گویش‌های روستایی

سامان حسنی: گویش‌های روستایی گنجینه‌های بسیار ارزشمندی هستند که ما را درراستایِ توانمندنمودنِ زبان پارسی یاری می‌رسانند.
نوشتۀ زیر نخست می‌نگرد به واژه‌هایی که بخشی از چم آن‌ها فراموش شده‌است. آنگاه به واژه‌های هم‌چم و همدیس می‌‌پردازد. سپس به چندگونگی واژه‌ها می‌نگرد و درپایان، به چند نمونه از واژه‌هایی که در لغت‌نامه دهخدا نیامده‌است اشاره می‌کند.

بارگیری «راهنمای گردآوری گویش‌های ایرانی»

پارسی‌انجمن: گویش‌های پارسی گنجینه و پشتوانه‌ی سترگ این زبان‌اند که با بررسی آن‌ها بسیاری از ناشناخته‌های زبان‌شناختی زدوده می‌شود.
در روزگار کنونی بسیاری از گویش‌های ایرانی خاموش شده‌اند و بسیاری دیگر رو به فراموشی نهاده و جای خود را به پارسی معیار یا گویش‌های دیگر داده‌اند و در این میان فن‌آوری نوین بر شتاب این روند افزوده است. پس جا دارد در این راه‌ گام‌های بلندی، تا دیر نشده است، برداریم.
آنچه در پی می‌آید، برای آنانی که به گردآوری گویش‌های ایرانی به گونه‌ی میدانی دلبستگی دارند، راهنمای سودمندی می‌تواند باشد.

«سِر»: چم و کاربرد آن

در گویشهای روستایی واژه‌های بسیاری هستند که می‌توان آنها را جایگزین واژه‌های بیگانه کرد. یکی از این واژه‌ها، واژه “سِر” است که در گویشهای مرکزی ایران روایی دارد. ناگفته نماند واژه‌ای که سخن از آن است با واژه “سِر” که در فرهنگها به چم “راز و پوشیده” آمده پیوندی ندارد. واژه “سِر” دارای چندین چم است: “بی‌حس”، “خواب زمستانی” و “لایه سفت و سخت زمین”.