چند پیشنهاد برای پارسی‌نویسی

سامان حسنی*

 اندر چرایی پارسی‌گویی و پارسی‌نویسی باید گفت که یکی از هدفهای این کار، آسان کردن نگارش زبان پارسی است. نگارش زبان پارسی بسیار آسانتر از دیگر زبانهاست. آنچه آن را دشوار کرده، وام‌واژه‌ها، واکها و نشانه‌های زبان عربی است که در نگارش آن راه یافته است.

در این جستار این دشواریها را بررسی می‌کنیم و می‌کوشیم برای آن چاره‌ای بیابیم. نخست به واکها می‌پردازیم.

واکهای ویژه زبان عربی

واژه‌هایی را که دارای واکهای ویژه زبان عربی (ث، ح، ع، ق، ص، ض، ط و ظ) هستند، می‌توان به چندین دیسه‌ گوناگون نوشت. برای نمونه: واژه “عمیق” را به چهار دیسه گوناگون (امیغ، امیق، عمیغ و عمیق)، واژه “عصر” را به ۶ دیسه گوناگون (اسر، اثر، اصر، عسر، عثر و عصر)، واژه “عزم” را به هشت دیسه گوناگون و حتا واژه “اهتزاز” را می‌توان به ۱۲۸ دیسه گوناگون نوشت. چرایی آن این است که آوای واکهای ویژه زبان عربی در راژمان آوایی زبان پارسی وجود ندارند و این سبب شده که شماری از واکها در زبان پارسی خوانش یکسان داشته باشند. مانند

الف و ع

ت و ط

ث، س و ص

غ و ق

ذ، ز، ض و ظ

ولی اگر به جای واژه‌های عربی از واژه‌های پارسی سود بجوییم، برای نمونه به جای “عصر” بنویسیم “پسین”، به جای “عمیق” بنویسیم “ژرف”، به جای “عزم” بنویسیم “آهنگ” و به جای “اهتزاز” بنویسیم “برافراشته”، آنگاه هر واژه را تنها می‌توان به یک دیسه نوشت. البته فراموش نکنیم که واژه‌های پارسی را تنها با واکهای پارسی می‌نویسیم.

در میان واکهای پارسی تنها دو نمونه داریم که واکها آوای یکسان دارند و ممکن است آنها را به جای یکدیگر نوشت. یکی از این نمونه‌ها واکهای “ذ” و “ز” هستند که در گذشته خوانش یکسان نداشته‌اند؛ ولی اکنون یکسان خوانده می‌شوند. برای نمونه هر کدام از واژه‌های “آذر” و “برزگر” را می‌توان تنها به دو دیسه نوشت (آذر و آزر، برزگر و برذگر). نمونه دیگر واکهای “ث” و “س” هستند که اکنون خوانش یکسان دارند؛ چون واک “ث” پارسی آوای خود را از دست داده و به مانند واک “س” خوانده می‌شود. برای نمونه واک “ث” در نامهایی چون تهمورث و کیومرث به مانند واک “ُس” تهمورس و کیومرس خوانده می‌شوند. امروز نگارش این نامها به هر دو دیسه روایی دارند و می‌توان برای آسانی نگارش، آنها را تنها با واک “س” نوشت.

بسیاری از واژه‌های زبان پارسی با واکهای ویژه زبان عربی نوشته شده‌اند. پس برای آسانی نگارش بهتر است این واژه‌ها را تا جایی که به رسایی نگارش زیان نمی‌رساند، با واکهای پارسی بنویسیم. برای نمونه هنگامی که “طوس” را به دیسه “توس” می‌نویسیم برای خواننده گویاست؛ ولی اگر واژه “عشق” را به دیسه “اشغ” بنویسیم ممکن است خواننده را سردرگم کنیم. (ن.ک. شناخت واژه‌های پارسی از واژه‌های عربی).

دیگر اینکه نباید وام‌واژه‌های فرنگی را با “واکهای ویژه عربی” نوشت. برای نمونه: واژه‌های بلیط، بطری، باطری، امپراطور و اسطوره را به دیسه‌های بلیت، بتری، باتری، امپراتور و استوره بنویسیم تا نگارشمان آسانتر شود.

در این زمینه رویکردی تندروانه هم وجود دارد که براین باور است که به هیچ روی نباید واکهای ویژه زبان عربی را به کار برد. برای نمونه واک “ع” در نامهای ساعدی، مسعود و علوی را بدین گونه می‌نویسند: سایدی، مسوود و الوی. شگفت اینکه واژه‌های عربی را به آسانی به کار می‌برند بدون اینکه بکوشند برابر پارسی آنها را بنویسند. برای نمونه واژه عربی “محقق” را اینگونه می‌نویسند “مهغغ”. آیا بهتر نیست برابر پارسی آن را که واژه “پژوهشگر” است بنویسند؟

واوهای بی‌آوا

دو گونه “واو” در زبان پارسی داریم که خوانده نمی‌شوند. یکی واوی که در گذشته خوانده می‌شد؛ ولی امروزه خوانده نمی‌شود. مانند خواهر که “خاهر” خوانده می‌شود. در گذشته “خ” در واژه خواهر با صدای زیر ( ِ) خوانده می‌شده، بدینگونه: “خِواهر”. این نمونه نتیجه طبیعی سابیده شدن و کوتاه شدن واژه‌هاست. در نمونه‌هایی چون “خوار” و “خوان” گفته می‌شود ” واو” برای شناخت چم “خوار” از “خار” و “خوان” از “خان” افزوده شده است.

تنوین

یکی از دشواریهای نگارش زبان پارسی وجود تنوین است. افرون بر واژه‌های عربی که با تنوین نوشته می‌شوند، بسیاری از واژه‌های پارسی را هم با تنوین می‌نویسند مانند: گاهاً، ناچاراً، دوماً و سوماً، که این کار زیننده نیست. برای نمونه بهتر است به جای گاهاً نوشت گاهی، به جای ناچاراً نوشت به ناچاری و به جای دوماً و سوماً نوشت دوم و سوم.

به تازگی در واژه‌های عربی که تنوین دارند، به جای تنوین نون می‌نویسند. اینکار نگارش را آسان می‌کند؛ ولی بهتر است برای اینگونه واژه‌ها جایگزین پارسی بیابیم.

همزه

در اینکه زبان پارسی دارای همزه است یا نه، دو دیدگاه وجود دارد. یک گروه بر این باور است که در واژه‌های پارسی سره همزه جایی ندارد. گروه دیگر می‌گوید همزه نخستین واک الفبای پارسی است و تنها در آغار واژه‌ها می‌آید مانند: اختر، اندازه، انجام، ابر.

در نوشته‌های سده‌های آغازین زبان پارسی دری چندان نشانی از نوشتن همزه نیست. واژه‌هایی چون پاییز، آیین و پایین که گاهی با همزه و به دیسه پائیز، آئین و پائین نوشته می‌شوند در آغاز بدون همزه بوده‌اند و در دوره‌های پسینتر با همزه نوشته شده‌اند. پس بهتر است اینگونه همزه‌ها را همانند گذشته به دیسه “ی” بنویسیم.

نمونه دیگری که نوشتن همزه دیده می‌شود، همزه‌ای است که در بالای واژه‌هایی چون خانه و لانه نوشته می‌شود تا نسبیت یا مالکیت آن را برساند. این همزه در گذشته به دیسه “ی” کوچک بالای “ه” نوشته می‌شده که سپس به دیسه “ء” نوشته شده است. بهتر است در نوشتن به جای آن “ِی” بنویسیم. مانند خانه‌ی سوسن یا لانه‌‌ی مورچه.

با آنچه گفته شد واژه‌های پارسی نیازی به نوشتن همزه ندارند و زیبنده نیست با نوشتن آن نگارش زبان پارسی را دشوارتر کنیم.

همزه ی واژه‌های عربی دشواریهایی برای نگارش زبان پارسی به همراه آورده است؛ چون به دیسه‌های گوناگون نوشته می‌شود. گاهی به دیسه یک واک تنها مانند رئوس و مسئله، گاهی بالای “و” مانند مؤمن و رؤیا. زمانی روی “الف” مانند رأس و مأخذ و گاهی در پایان واژه مانند ابتداء و انشاء . پس بهتر است برای اینگونه واژه‌ها نخست جایگزین پارسی بیابیم وگرنه آنها را بدون همزه بنویسیم؛ مگر در جایی که نگارش را نارسا کنند. همین کار را بهتر است با واژه‌هایی که از دیگر زبانها گرفته شده‌اند، انجام دهیم. برای نمونه بهتر است به جای سوئیس بنویسیم سوییس؛ ولی سوئد، لائوس، سوئز و ناپلئون را ناچاریم به همان دیسه‌ای که هستند، بنویسیم.

چند نشانه دیگر

به جای نوشتن “ی” در پایان واژه‌ها، که به آوای “ا” خوانده می‌شوند، خودداری کنیم و الف را جایگزین آن نماییم. پس واژه‌های حتی، موسی و عیسی را به دیسه حتا، موسا و عیسا بنویسیم.

نشانه شناسه عربی “ال” در آغاز نام واژه‌ها هم دشواریهایی برای نگارش زبان پارسی آفریده‌اند؛ چون اگر واک پس از “ال” شمسی باشد، “ال” خوانده نمی‌شود. مانند سلیم‌النفس؛ ولی اگر واک پس از “ال” قمری باشد تنها “ل” آن خوانده می‌شود. مانند رسم‌الخط. پس از نوشتن واژه‌هایی که دارای نشانه “ال” هستند خودداری کنیم و به جای آن از واژه‌های پارسی سود بجوییم برای نمونه به جای “سلیم‌النفس” بنویسیم “پاک‌نهاد” و به جای “رسم‌الخط” بنویسیم “آیین نگارش”؛ ولی در جایی که با نامهای ویژه سروکار داریم بهتر است آنها را بدون “ال” بنویسیم. برای نمونه به جای “ملک‌الشعرا ” و “قائم‌المقام” بنویسیم: “ملک‌شعرا” و “قائم‌مقام”.

از نوشتن “ه” در پایان وام‌واژه‌های عربی خوداری کنیم و آن را با واک ” ت” بنویسیم. پس به جای “زکاه” بنویسیم “زکات”.

زبانهای اروپایی و خط لاتین

در زبانهای اروپایی برای بسیاری از آواها که در زبان پارسی تنها با یک واک نوشته می‌شوند از دو یا سه واک سود می‌جویند. در زبان انگلیسی واک “ش” را به ۱۳ دیسه گوناگون می‌نویسند. واکهای بسیاری در آغاز و پایان واژه‌ها خوانده نمی‌شوند. بسیاری از واکها به دو یا چند آوا خوانده می‌شوند. بماند کشورهایی که وام‌واژه‌های انگلیسی را با همان نگارش وارد زبان خود می‌کنند. اکنون بنگرید به زبانی که در آن واکهای “چ” و “ش” به جای یکدیگر و به دیسه‌های گوناگون نوشته می‌شوند، واژه‌های انگلیسی که آوای”ش” دارند هم افزوده شوند .

برای آن گروه از ایرانیان و پارسی‌زبانانی که راه رهایی از دشواری نگارش در زبان پارسی را در به کاربردن خط لاتین به جای پارسی می‌دانند پیشنهاد می‌کنم نسک “خط و فرهنگ” نوشته ذبیح بهروز را بخوانند. (ن.ک «اینجا»)

میوه سخن

چنانچه هنگام نگارش، واژه‌های پارسی را به کار ببریم و از نوشتن واکها و نشانه‌های زبان عربی خودداری کنیم – تنها می‌مانند دو واک “ذ” و “ز” که آوای یکسان دارند و دو گونه “واو” که خوانده نمی‌شوند- آیا نگارش زبان پارسی دشوار است؟

* مردم‌شناس، دبیر پیشین ادبیات و علوم انسانی

جستارهای وابسته

  • شناخت واژه‌های پارسی از واژه‌های عربیشناخت واژه‌های پارسی از واژه‌های عربی سامان حسنی- در این جستار به بررسی واژه‌هایی که به دلیل دگردیسی واک‌هایشان، عربی پنداشته می‌شوند می‌پردازیم. نخست دگردیسی در واک‌های ویژه پارسی را بررسی می‌کنیم و آنگاه نگاهی خواهیم داشت به دگردیسی واژه‌های پارسی‌‌ای که دارای یکی از واک‌های ویژه زبان عربی […]
  • خط ما، دبیره‌ی پارسی یا الفبای عربیخط ما، دبیره‌ی پارسی یا الفبای عربی «دکتر آیدین پورمسلمی» در این جستار نشان می‌دهد دبیره‌ای که اکنون زبان پارسی به آن نوشته‌ می‌شود، ایرانی است و می‌گوید که اعراب تا آنجا که تاریخ گواه است، خط نداشته‌اند و خطی که از حمیر و انبار به عربستان رفته و در زمان پیدایی اسلام نشر یافته است، عربی نیست بلکه زبان عربی به این خط نوشته می‌شده است و حال اینکه حتی خود ما ایرانیان این خط […]
  • پیش‌درآمدی بر بازنگری دستور زبان پارسیپیش‌درآمدی بر بازنگری دستور زبان پارسی «مسعود ارشادی‌فر» و «مهران ارشادی‌فر» در این جستار بر این باورند که دستور زبان پارسی هنوز نتوانسته است این توان را برای پارسی‌زبانان فراهم آورد که در ساخت واژه‌های تازه از آن بهره بجویند. اگر این دستور می‌توانست ساختار زبان را در اندیشه پارسی‌زبانان نهادینه کند، اندیشمندان، هنگامی‌ که با واژه‌های نو روبرو می‌شدند، در دم واژه‌ی پارسی […]
  • گویش‌های روستاییگویش‌های روستایی واژه‌های گویش‌های روستایی می‌توانند جایگزین درخوری برای واژه‌های بیگانه در زبان پارسی باشند. این واژه‌ها دو گونه‌اند: نخست واژه‌هایی هستند که در زندگی روستایی و کشاورزی کاربرد دارند و دیگر واژه‌هایی هستند که در شهرها و در پارسی نوشتاری جایشان را به واژه‌های بیگانه […]
  • چرا باید واژگان پارسی را به کار ببریم؟چرا باید واژگان پارسی را به کار ببریم؟ کورش جنّتی- زیستن در جهان امروز، نیازمند زبانی ست که با ویژگی‌های این جهان نوین سازگار باشد. رویکرد سنتی به زبان، پاسخگوی نیاز زبانی ما در رویارویی با این جهان نوین نبوده و نیست. بنابراین یا باید با پایفشاری بر روش‌های ترادادی و کهنه، بیینده‌ی ناکارآمدی و مرگ آرام زبانمان، دست کم در زمینه‌ی دانش و فناوری باشیم یا با پذیرفتن راهکارهای […]
  • مساله‌­ی تغییر یا تکمیل خط در ایران و اروپا (بخش دوم و پایانی)مساله‌­ی تغییر یا تکمیل خط در ایران و اروپا (بخش دوم و پایانی) استاد ذبیح بهروز- علم صداشناسي در ايران باستان پيشرفت بي‌‌‌‌مانندي داشته و از مهم‌‌‌‌ترين آثار فني جاويدان پيشرفت اين دانش، «دين دبيره» و ترتيب دقيق فني «حرف‌‌‌‌هاي معجم» است كه مانند آن‌ها در نزد هيچ ملتي يافت […]

3 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. بادرود من تلاش میکنم نوشته های شما را دنبال کنم این بخش که در باره واک ها بود خیلی .موزنده وزیبا بود پیروز باشید ما هم کوشش می کنیم از واژه های فارسی استفاده کنیم سپاشگزارم

دیدگاهی بنویسید.


*