واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی

آیت حسینی

ایران و ژاپن در گذر روزگار

80 سال از برقراری پیوند رسمی دیپلماتیک بین ایران و ژاپن می‌گذرد؛ اما از سده‌ها پیش از آن، ژاپنی‌ها از راه نوشته‌های چینی با امپراتوری ایران و فرهنگ و تمدن آن کم و بیش آشنا شده بوده‌‌اند.

آشنایی ایرانیان با کشور ژاپن، به اواسط دوران قاجار بازمی‌گردد. تا جایی که بر نگارنده روشن است، پیش از آن، در دوران صفویه، سفیر شاه سلیمان صفوی در سیام (تایلند) در کتاب سفرنامه‌اش “سفینه سلیمانی” اشاره‌‌هایی به  کشور ژاپن، شرایط اقلیمی و مردمان آن کرده است.  پس از آن، میرزا ابراهیم صحاف‌باشی دیده‌های خود از سفر به مشرق دور به سال ۱۸۹۷را، در سفرنامه خود آورده است که حدود 10 صفحه از آن به کشور ژاپن اختصاص دارد. تا اینکه در سفرنامه  مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) که به همراه میرزا علی‏اصغرخان اتابک، صدراعظمِ قاجاریان در سال ۱۹۰۳از ژاپن دیدار کرد، داده‌های گسترده و ارزشمندی در مورد کشور ژاپن برای نخستین بار به ایرانیان داده می‌شود.

اما انگیزه‌ی بنیادین آشنایی ایرانیان با ژاپن و دلبستگی‌‌شان به این کشور، پیروزی ارتش ژاپن بر نیروی دریایی روسیه تزاری در سال ۱۹۰۵بود. ایرانیان که همواره در جنگ با روسیه مغلوب شده بودند و بخشی از خاک خود را از دست رفته دیده بودند، از شنیدن خبر پیروزی ارتش کشوری کوچک و جزیره‌ای، بر ابرقدرت بدنام روسیه شادمان شدند و برای آگاهی یافتن از اوضاع کشور ژاپن کنجکاو گشتند.

جزئیات این دلبستگی و کنجکاوی در روزنامه‌های آن زمان پرتو یافته است. این علاقه بدانجا رسید که حسین‌علی تاجر شیرازی در سال ۱۳۲۵هجری قمری، منظومه‌ حماسی بلندی با نام “میکادونامه” در بحر متقارب (وزن شاهنامه) راجع به پیروزی ارتش ژاپن بر روسیه و دلاوری‌ها و سلحشوری‌های افسران ژاپنی سرود. از آن زمان تا کنون نام ژاپن همیشه بر زبان مردم و دولتمردان ایرانی جاری بوده است.

در زمان دو جنگ جهانی، مسائل مربوط به ژاپن مورد توجه ایرانیان بوده است و حادثه بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی و اشغال ژاپن توسط ارتش آمریکا در ایران بسیار مطرح شده است و می‌شود.

پیشرفت سریع صنعتی و اقتصادی ژاپن در نیمه دوم قرن بیستم، علاقه و توجه ایرانیان را به ژاپن بیش از پیش جلب کرد و باعث شد ژاپن به عنوان الگویی برای توسعه و سازندگی در ایران مطرح شود. پیش از انقلاب محمدرضا شاه از ایران با عنوان «ژاپن غرب آسیا» یاد می‌کرد و پس از انقلاب اسلامی نیز، سیاست‌مداران برجسته ایرانی، از عنوان «ژاپن اسلامی» برای الگوی پیشرفت مورد نظر خود یاد کرده‌اند.

ژاپن

نگاهی به برخی واژه‌های ژاپنی در فارسی

از زمان آشنایی ایرانیان با ژاپن تا به امروز (سال ۱۳۸۸)، نزدیک به 500 جلد کتاب با موضوع‌های مرتبط با ژاپن در ایران منتشر شده‌ است و حدود ۲۸۰۰عنوان مقاله در این ارتباط در مجلات و روزنامه‌های ایران به چاپ رسیده‌اند و نزدیک به ۷۲عنوان پایان‌نامه تحصیلی در خصوص موضوعات مربوط به ژاپن در دانشگاه‌های ایران راهنمایی شده است[۴]. نیز پس از پیروزی انقلاب، فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی از تولیدهای کشور ژاپن در ایران به نمایش در‌آمده‌اند و به این‌ها باید فیلم‌های مستند، با موضوع‌های مرتبط با ژاپن را نیز افزود.

همچنین پس از شکوفایی صنعت ژاپن و نیاز آن به نیروی کار خارجی، هزاران تن از جوانان ایرانی که عمدتاً از طبقات متوسط و پایین اجتماعی از نگر درآمد و آموزش بودند، راهی ژاپن شدند و با آشنایی با جنبه‌هایی از فرهنگ ژاپن، خرده‌فرهنگ خاصی به وجود آوردند که بررسی و آسیب‌شناسی آن می‌تواند بسیار جالب و مفید باشد.

همه این موارد منجر به ورود برخی واژه‌های ژاپنی به زبان فارسی در سال‌های اخیر شده است. البته اغلب این واژه‌ها به صورت غیر مستقیم و با واسطه زبان‌های اروپایی به فارسی آمده‌اند. بیشتر بدین دلیل که به جز در چند سال اخیر، ایرانیانی که خواندن و نوشتن ژاپنی بدانند و در زمینه ترجمه کوشا باشند بسیار اندک بوده‌اند.

این واژه‌ها را می‌توان در دو دسته تقسیم کرد. دسته اول واژه‌های همگانی هستند که اغلب، عناصر فرهنگی ژاپن به شمار می‌آیند و  به عنوان نمادهای کشور ژاپن، وارد سایر زبان‌های دنیا از جمله فارسی شده‌اند و به مرور بسامد وقوع نسبتاً بالایی پیدا کرده‌اند. از این دسته می‌توان به سونامی، سودوکو، ذن، هایکو، اوریگامی، گیشا، کیمونو، کامی‌کازه، نین‌جا، سامورای، یاکوزا، هاراگیری و … اشاره کرد. دسته دوم واژه‌هایی هستند که در حوزه‌های تخصصی وارد شده‌اند. مثلاً در صنعت و مدیریت واژه‌هایی مانند کایزن، کانبان، گن‌با، پنج اس و … که متخصصان آن‌ها را بسیار به کار می‌برند یا در ورزش‌های رزمی، واژه‌های کاراته، جودو، جوجوتسو (اغلب به شکل جوجیتسو)، کن‌دو، کاراته‌کا، جودوکا، سن‌سی، دان، تاتامی، دوجو، کاتا، کومی‌ته، کی‌آی، تاچی و … ژاپنی هستند.

طرفه آنکه پسوند اسم فاعل ساز ka – در ژاپنی که از واژه karate، اسم فاعل karateka و یا از واژه seiji (سیاست)، اسم فاعل seijika (سیاست‌مدار) را می‌سازد در فارسی زایایی پیدا کرده و گاهی به اسم ورزش‌های غیر ژاپنی نیز افزوده می‌شود. همچنین این پسوند را برخی به انگیزه‌ی شباهت آوایی با واژه کار فارسی، به شکل کاراته‌کار یا جودوکاران استفاده می‌کنند.

واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی

اما حکایت واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی کمی پیچیده‌تر و رازآلودتر است. واژه‌های فارسیِ زبان ژاپنی را به طور گسترده می‌توان به دو گروه بخش کرد. گروه اول واژه‌های هستند که نخست، در طی سالیان دراز و عمدتاً از زبان فارسی میانه، وارد زبان چینی شده‌اند و بعد، از چینی به زبان ژاپنی راه یافته‌اند و دسته دوم واژه‌های هستند که بیشتر، پس از قرن نوزدهم، از راه زبان‌های اروپایی وارد زبان ژاپنی شده‌اند.

واژه‌هایی که از طریق چینی وارد ژاپنی شده‌اند

پس از قرن چهارم میلادی که بودیسم به همراه زبان و خط چینی، از چین و کره وارد ژاپن شد، ژاپنی‌ها برای نخستین‌بار با خواندن و نوشتن آشنا شدند و به خواندن نوشته‌های گوناگون چینی پرداختند. پیش از آنکه خط‌های هجانگار خود را برای نوشتن زبان ژاپنی ابداع کنند، به آموزش زبان چینی روی آوردند. در این عصر باسواد بودن، برابر چینی دانستن بود. در این دوران و دوران پسین، راه ورود واژه‌های چینی به ژاپنی هموار شد و هزاران واژه چینی وارد زبان ژاپنی گشت و بخش قابل توجهی از واژگان زبان ژاپنی را به خود اختصاص داد. در میان این وام‌واژه‌های چینی، طبیعتاً واژه‌های بودند که از فارسی و سایر زبان‌های ایرانی وارد چینی شده بودند.

اما شکل آوایی این واژه‌ها و در پاره‌ای موارد معنی‌شان در این انتقال جغرافیایی و در گذر زمان، دچار دگرگونی بسیار گشته‌ا‌ند. واژه‌ها فارسی در ورود به زبان چینی، برای انطباق با الگوی واجی و نوایی چینی، به خصوص با ساخت هجایی آن، دگرگونی فراوان یافته‌اند. بنابراین، دور از انتظار نیست که شکل آوایی واژه‌ها خارجی در زبان چینی، چنان دگرگون شده‌‌اند که گاهی فقط شباهت ناچیزی به شکل آوایی واژه در زبان مبدأ دارند. مثلاً واژه ایران را چینی‌ها امروز [yilang] تلفظ می‌کنند.

در چینی باستان و میانه، واژه‌ها بومی چینی، اغلب تک هجایی بودند و واژه‌های می‌توانستد دوهجایی باشند که آغازه، یا هسته + دنباله (rhyme) دو هجاشان، یکسان باشد. بنابراین برخی واژه‌ها خارجی، پس از ورود به این زبان، با قواعد همگونی آغازه (Initial Harmonization) و یا همگونی انتها (Final Harmonization) به ساخت‌های قابل قبول چینی تبدیل شده‌اند. به جز این همگونی‌ها، قواعد و محدودیت بسیاری در کار بوده‌اند تا تلفظ واژه‌ها خارجی را به شکالی قابل قبول در زبان چینی بدل کنند.

بدین ترتیب مثلاً واژه بربت فارسی با ورود به زبان چینی به biba یاpipa  (琵琶) تبدیل شده است [۲].

همین واژه‌ها پس از ورود به ژاپنی، با اینکه اغلب شکل نوشتاری خود را حفظ کرده‌اند، برای تطابق با ساخت واجی زبان ژاپنی، دوباره دگرگون شده‌اند و شکل تازه‌ای یافته‌اند. به عنوان نمونه، در مثال فوق،biba (琵琶) با ورود به ژاپنی، به شکل biwa درآمده است. بی‌وا نام یکی از سازهای سنتی ژاپن است که در اصل، شکل دگرگون شده ساز ایرانی بربت بوده که از مسیر جاده ابریشم و از راه چین وارد ژاپن شده است.

از میان واژه‌ها ژاپنی که ریشه فارسی دارند، افزون بر واژه بربت، می‌توان به موارد زیر نیز اشاره کرد:

(ichijiku (無花果 “انجیر”

از واژه انجیر [anji:r] فارسی. این واژه فارسی در زبان چینی، با سه نگاره (کانجی) چینی 映日果  نوشته شده است که تلفظ این واژه یعنی [ying jih kuo]  را نشان می‌دادند که [kuo] به معنی میوه است. بعدها در زبان ژاپنی، با حفظ تلفظ، نگاره‌های دیگری برای این واژه برگزیدند. نگاره‌هایی که ژاپنی‌ها، ای‌چی‌جی‌کو (انجیر) را با آن می‌نویسند (無花果) به معنی میوه بدون گل است. زیرا میوه انجیر بدون گل دادن و حتی پیش از رویش برگ، بر درخت ظاهر می‌شود. ظاهراً درخت انجیر گیاه بومی منطقه آسیای کوچک بوده است و مردمان شرق دور از راه ایرانیان با آن آشنا شده‌اند.

(shishi (獅子 “شیر”

از واژه [še:r] فارسی میانه. واژه شیر (حیوان درنده) فارسی، که در فارسی قدیم با یای مجهول تلفظ می‌شده است، پس از ورود به چینی با مضاعف‌سازی و همگون‌سازی به شکل [šizi] تلفظ شده و با نگاره‌های (獰猛) و بعدها (獅子) نوشته شده و با ورود به ژاپنی، به شی‌شی بدل گشته است. امروزه ژاپنی‌ها برای واژه شیر از وام‌واژه [raion]، بر گرفته از lion انگلیسی استفاده می‌کنند. ولی واژه [shishi] در صورت‌هایی مانند (ino shishi) به معنای “گراز” یا (shishi za) به معنی “برج اسد” باقی مانده است.

(budou (葡萄 “انگور”

از واژه پهلوی [buda:wa] یا [buduwa] که ظاهراً باواژه باده فارسی امروز همریشه است. این واژه با ورود به چینی [putao] تلفظ شده و در ژاپنی به بودو تبدیل شده است. برخی نیز این واژه چینی را از [ba:tak]، شکل کهن واژه باده می‌دانند. شعرای قدیم ایران “باده” را از ریشه واژه “باد” دانسته‌اند که احتمالاً درست نیست.

باده را باد نام کرد استاد

زآنکه آبی بود لطیف چو باد. (شرفنامه منیری)

یا

ز باد نام نهادند باده را یعنی

چو باد صبح دمیدن گرفت باده بخواه . (ادیب صابر)

(hatankyou (巴旦杏 “بادام”

از واژه فارسی بادام. تلفظ این واژه در چینی [badan xing] است که [xing] به معنی “درخت میوه” است. امروزه هاتان‌کیو واژه‌ای کهن در ژاپنی به شمار می‌آید و به جای آن، برای بادام، از وام‌واژه [aamondo] برگرفته از almond انگلیسی استفاده می‌کنند.

(mitsutasou (密陀僧 “اکسید سرب PbO”

از واژه مُرداسنگ [murda:sang]، فارسی میانه. تلفظ این واژه در زبان چینی [mituoseng] است. در لغتنامه دهخدا در درآیه مرداسنگ آمده است:

مرداسنگ، مرداسنج، مردارسنگ، مرده سنگ، مراسنگ. جوهری باشد که از سرب سازند و در مرهم‌ها به کار برند. معرب آن: مرداسنج. اکسید دو ظرفیتی سرب متبلور یا پروتو اکسید ازت به فرمول PbO می باشد. مرداسنگ در نقاشی به عنوان یکی از خشک کننده‌های رنگ‌های روغنی مصرف می شود، و همچنین آن را در پزشکی، جهت شستشو و ضدعفونی کردن وسایل پزشکی، در ترکیب برخی صابون‌های طبی مصرف می‌کنند، و نیز در برخی صنایع از جمله کوزه‌گری جهت تهیه لعاب روی کوزه‌ها مورد استعمال دارد.

احتمالاً این ماده با همین نام و همین خواص و کاربرد از ایران وارد چین شده و از چین به ژاپن راه یافته است. امروزه با منسوخ شدن کاربردهای این ماده، واژه میتسو‌تاسو نیز در ژاپنی کارکرد محدودی پیدا کرده و بیشتر برای اشاره به آن، از نام شیمیایی ماده بهره گرفته می‌شود.

واژه‌هایی که از راه زبان‌های اروپایی وارد ژاپنی شده‌اند

دسته دوم از واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی، آن واژه‌هایی هستند که در قرون متأخر، از طریق زبان‌های اروپایی، به‌ویژه زبان انگلیسی وارد زبان ژاپنی شده‌اند. برخی از این واژه‌های در دوران شکوفایی فرهنگ اسلامی، مستقیماً یا از راه زبان عربی وارد زبان‌های اروپایی شده‌اند، برخی دیگر در عصر اعتلای امپراتوری عثمانی و سیطره آن بر بخشی از اروپا، از ترکی به این زبان‌ها راه یافته‌اند و برخی دیگر، در زمان اشغال شبه‌قاره هند توسط بریتانیا، از زبان هندی به انگلیسی راه یافته‌اند و  از این زبان به سایر زبان‌های اروپا گسترده شده‌اند.

از این دسته واژه‌ها در زبان ژاپنی می‌توان نمونه‌های زیر را مثال زد:

( totan  (トタン ” شیروانی، آهن گالوانیزه”

امروزه ژاپنی برای بام شیروانی خانه، از واژه [totan yane] استفاده می‌کنند که [yane] به معنی بام است. برخی از آن‌ها شاید بدانند که [totan] واژه‌ای بیگانه است و شاید برخی آگاهی داشته باشند که این واژه، از زبان پرتغالی وارد ژاپنی شده است؛ ولی مسلماً اغلب آن‌ها نمی‌دانند که [totan] در بنیاد واژه‌ای فارسی  است. [totan]  شکل تغییر یافته واژه “توتیا” است که پرتغالی‌ها، به همراه خود این کالا وارد ژاپن کرده‌اند. تلفظ این واژه در زبان پرتغالی، [tutanaga] است که در ژاپنی به توتان تبدیل شده است. در ذیل مدخل توتیا در دهخدا می‌خوانیم:

توتیا، به معنی سنگ سرمه. اصل این لغت دودها بوده و توتیا معرب آن است. اُکسید روی که در کوره‌هائی که روی و سرب را می‌گدازند حاصل می‌شود.

یکی از معانی واژه توتیا، اکسید روی بوده است که از آن برای اندود کردن آهن، به منظور حفاظت از خوردگی استفاده می‌شده است. توتیا به همین معنی، و نیز به معنی محصول این فرایند، یعنی آهن سفید (آهن گالوانیزه)، احتمالا از راه زبان عربی وارد پرتغالی شده و به واسطه تجار پرتغالی به ژاپن راه یافته است.

(bazaa (バザー “بازار”

بازار واژه‌ای فارسی است که در پهلوی [vacar] بوده است و در برخی گویش‌های ایران نظیر گیلکی و نطنزی، هنوز به همان شکل “واچار” تلفظ می‌شود. این واژه امروزه وارد بسیاری از زبان‌های دنیا شده است. در ترکی عثمانی (استانبولی)، روز یکشنبه را [pazar] می‌خوانند، از آن روی که این روز، روز برپایی بازار بوده است. “بازار” وارد زبان عربی نیز شده است و جمع مکسر “بیازره” هم برای آن ساخته شده است. “بازار” به گواه فرهنگ‌های ریشه‌شناسی ویکلی [۵] و کلین [۳] ، درسال ۱۵۸۸از راه زبان ایتالیایی [bazarra] وارد انگلیسی [bazaar] شده و در سده نوزدهم از انگلیسی به ژاپنی رفته است.

(pisutachio (ピスタチオ “پسته”

واژه فارسی پسته [pista] وارد زبان یونانی [pistakion] (به معنی درخت پسته) شده و از آنجا به لاتین [pistacium] راه یافته و از لاتین به ایتالیایی [pistacchio] رسیده و در سال ۱۵۹۸وارد زبان انگلیسی [pistachio] شده و نهایتاً از انگلیسی به بسیاری زبان‌ها از جمله ژاپنی راه یافته است.

(kiosuku (キオスク “کیوسک”

ریشه این واژه، واژه “کوشک” فارسی به معنای قصر و بنای بلند است. [kushk] فارسی وارد ترکی عثمانی [koshk] شده است و از آنجا به زبان فرانسه [kiosque] رسیده و به سال ۱۶۲۵وارد زبان انگلیسی [kiosk] شده است و در این زبان، معنای فعلی خود (اتاق کوچک) را یافته و نخستین بار برای باجه تلفن (telephone kiosk) در سال ۱۹۲۵استفاده شده و ژاپنی نیز این واژه را از انگلیسی وام گرفته است. این واژه در معنای جدید و با تلفظ انگلیسی مجدداً به فارسی نیز راه یافته است.

(kyaraban (キャラバン “کاراوان، خانه سیار که به انتهای خودرو می‌بندند”

ریشه این واژه، واژه فارسی “کاروان” است که با معنای دسته مسافران در بیابان، در جریان جنگ‌های صلیبی، از فارسی [karwan] وارد زبان فرانسه قدیم [carouan] شده و از زبان فرانسه میانه [caravane] در سال ۱۵۸۸، وارد زبان انگلیسی [caravan] شده و در قرن هفدهم در معنای درشکه مسقف به کار رفته و در قرن بیستم، معنای فعلی خود را یافته و به زبان‌های گوناگون دنیا از جمله به فارسی و ژاپنی صادر شده است.

(kaaki iro (カーキ色 “رنگ خاکی”

[iro] به معنای رنگ است و [kaaki] ریشه در واژه فارسی خاک دارد. این واژه در جریان اشغال هند توسط بریتانیا و در سال ۱۸۵۷، از زبان اردو [khaki] و برای اطلاق به رنگ لباس نیروی زمینی ارتش بریتانیا وارد زبان انگلیسی [khaki] شد و امروزه نیز بیشتر برای اشاره به رنگ پارچه یونیفورم‌های نظامی به کار می‌رود و وارد برخی زبان‌ها از جمله ژاپنی شده است.

(orenji (オレンジ  “پرتقال”

از واژه [orange] انگلیسی که خود ریشه در واژه فارسی نارنگ دارد. [na:rang] فارسی در عربی به [naranj] بدل شده و از آنجا به لاتین [narancia] راه یافته و از لاتین به فرانسه قدیم [orenge] رسیده است و در سال ۱۳۰۰میلادی وارد زبان انگلیسی شده است و ژاپنی‌ها این واژه را از انگلیسی وام گرفته‌اند و هم در معنای پرتقال و هم به شکل [orenji iro] به معنی رنگ نارنجی استفاده می‌کنند. تا پیش از ورود [orenji] به ژاپنی، ژاپنی‌ها رنگ نارنجی را [kitsune iro] می‌گفتند که [kitsune] به معنی روباه است. عده‌ای بر آن‌اند که حذف آوای /n/ از ابتدای این واژه در زبان فرانسه، به  این دلیل بوده است که گویشوران فرانسوی آن را با حرف تعریف زبان فرانسه (une narange) اشتباه گرفته‌اند.

(shooru (ショール  “شال”

واژه شال فارسی از زبان اردو [shal] وارد زبان انگلیسی [shawl] شده است و از انگلیسی به ژاپنی وارد گشته است. این واژه از اردو، هندی و سایر زبان‌های هندوستان، وارد زبان روسی [shal] و بسیاری زبان‌های دیگر نیز شده است.

(pashumina (パシュミナ “پشمینه، شال یا روسری پشمی”

این واژه نیز مانند شال، از واژه فارسی [pashmina] با معنی پارچه مرغوب بافت کشمیر از زبان اردو وارد انگلیسی [pashmina] شده و به ژاپنی نیز راه یافته است.

(pajama (パジャマ  “پیژامه”

در دوران استعمار هند، مسلمانان هندوستان، ازار گشاد و راحتی را که بر تن می‌کردند [pajama] می‌نامیدند. انگلیسی‌ها این لباس را به عنوان شلوار شب خود برگزیدند و آن را به همه دنیا شناساندند. اصل این واژه “پاجامه” (جامه‌ پا) فارسی بوده است که در سال ۱۸۰۰از هندی وارد زبان انگلیسی [pyjamas] شده و پسین‌تر نوشتن آن در انگلیسی آمریکایی به [pajamas] بدل گشته است. این واژه از انگلیسی به بسیاری از زبان‌های دنیا از جمله ژاپنی راه پیدا کرده است و ما ایرانی‌ها نیز آن را با تلفظ “پیژامه” از زبان فرانسه وام گرفته‌ایم.

(pirafu (ピラフ  “نوعی غذا با برنج و گوشت و سبزیجات”

ریشه این واژه، واژه فارسی “پلو” است. در تعریف پلو در دهخدا آمده است: “طعامی است که از برنج کنند و در آن گوشت و کشمش و خرما و مانند آن با ادویه کنند و آن را اقسام است”. پلوی فارسی با تلفظ قدیمی [pilaw] در دوران عثمانی وارد زبان ترکی [pilav] شده است و از آنجا به زبان‌های اروپایی از جمله انگلیسی [pilaf] و فرانسه [pilaf] راه یافته است. [pirafu] امروز به عنوان غذایی خاورمیانه‌ای در ژاپن شناخته می‌شود.

(tafuta (タフタ  “تافته، نوعی پارچه نازک براق”

از [tafuta] برای دوخت لباس‌های زنانه و همچنین تهیه روبان استفاده می‌شود. واژه فارسی تافته [ta:fta] از طریق زبان ایتالیایی [taffeta] وارد زبان فرانسه [taffetas] شده و از آنجا به انگلیسی [taffeta] نیز راه یافته است. اما ظاهراً ژاپنی‌ها این واژه را از زبان فرانسه وام گرفته‌اند. این واژه در زمان‌های مختلف و در زبان‌های گوناگون، برای نامیدن انواع گوناگونی از پارچه به کار رفته است.

(jasumin (ジャスミン  “گل یاسمن یا عصاره آن”

از واژه فارسی [yasmin] که به عربی [yas(a)min] راه یافته و از آنجا وارد زبان فرانسه میانه [jessemin] شده و از فرانسه [jasmin] در سال ۱۵۷۸، به انگلیسی [jasmine] راه یافته است. چینی‌ها نیز این واژه را [ye xi meng] تلفظ می‌کنند و با نگاره‌های (耶悉茗) می‌نویسند. ژاپنی‌ها تا پیش از ورود [jasmine] از انگلیسی، برای نوشتن این واژه از این سه نگاره چینی استفاده می‌کردند.

(kyabia (キャビア  “خاویار”

این واژه را ژاپنی‌ها احتمالاً از زبان ایتالیایی [caviare] گرفته‌اند که ظاهراً از زبان ترکی به ایتالیایی راه یافته است. نیز این واژه از ایتالیایی وارد فرانسه [caviar] و در سال ۱۵۶۰، وارد انگلیسی [caviar] شده است. خاویار در فارسی با [kha:ya] و فارسی میانه [khayag] به معنی تخم هم‌خانواده است. محتملاً ریشه این واژه در فارسی باستان [qvyaka*] بوده است که زبان‌شناسان تاریخی معتقدند از صورت‌های [owyo*] یا [oyyo*] در هند و اروپایی مادر به معنی تخم، به فارسی به ارث رسیده است.

پی‌نوشت:

الف) دو واژه اخیر با تذکر ارزش‌مند دوست بزرگوارم آقای دکتر سهراب آذرپرند به این مجموعه افزوده شد.

ب) وجود علامت * در کنار یک صورت تاریخی بدین معناست که آن صورت در متون تاریخی موجود نیست و متخصصان زبان‌شناسی تاریخی-تطبیقی، با بازسازی تاریخی دست به ساخت آن زده‌اند.

ج) در واج‌نویسی این مقاله، از [x] برای نشان دادن همخوان سایشی کامی در چینی استفاده شده است که به لحاظ ادراکی به صدای “ش” در فارسی شبیه است. برای جلوگیری از ابهام، صدای “خ” فارسی،  با [kh] نشان داده شده است.

د) بحثی در بخش پیام‌ها  در باب اینکه «جا داشت چرند پرند را هم می‌نوشتی که ژاپنی‌ها می‌گویند チャランポラン» پیش آمد که به پیشنهاد خوانندگان  پاسخ آن در نوشته‌ی نیز می‌آید:

اما [ちゃらんぽらん] ژاپنی هیچ ارتباطی به چرند و پرند فارسی ندارد و صرفاً یک شباهت تصادفی است.

[charanporan] ژاپنی، به گواه فرهنگ‌های ریشه‌شناسی، شکل تغییر یافته [charahora] است که [chara] به معنی (حرف دروغ یا بی‌معنی)، و [hora] نیز که در اصل نام گیاهی است، مجازاً به معنی (اغراق کردن و دروغ گفتن) است. از واژه [chara] واژه‌ها [charakin] و [charakura] نیز ساخته شده‌اند که می‌توانید در فرهنگ‌های لغت پی‌گیری کنید.

با یک بار رجوع به فرهنگ لغت کوجی ان [広辞苑] که در هر کتابخانه ژاپنی یافت می‌شود، متوجه می‌شوید که این واژه ژاپنی است و شباهت آن با “چرند و پرند” فارسی، جزو شباهت‌های تصادفی بین زبان‌ها به شمار می‌آید.

از این قبیل شباهت‌های تصادفی بین واژه‌های هر دو زبان‌ فرضی، قطعاً یافت می‌شود. مثلاً ضمیر ژاپنی [anata] که [anta] هم تلفظ می‌شود، هم‌آوا و کاملاً هم‌معنی با ضمیر انت عربی است و مثال‌های مشابه بسیار.

این شباهت‌های تصادفی گاهی برخی را در داوری در مورد وام‌واژه بودن یا رابطه خانوادگی بین زبان‌ها به اشتباه می‌اندازد. بسیاری از ایرانی‌هایی که در ژاپن زبان ژاپنی را فراگرفته‌اند، به‌ویژه کسانی که به عنوان نیروی کار به این کشور آمده‌اند، واژه‌های مثل [charanporan] و چند واژه دیگر را به اشتباه از ریشه فارسی می‌دانند. برخی ژاپنی‌ها نیز که سابقه حضور در ایران را داشته‌اند، همین اشتباه را مرتکب شده‌اند.

در مورد شباهت‌های آوایی و معنایی بین زبان‌ها باید بسیار با احتیاط بود و صرفاً به آرای زبان‌شناسان تاریخی-تطبیقی نگاه کرد.

برخی از بن‌مایه‌ها:

[۱] Alan S. Kaye (2004). “Persian loanwords in English”. English Today, 20 , pp 20-24

[2] Feng Zhiwei, (2004) “The Semantic Loanwords and Phonemic Loanwords in Chinese Language”, Proceedings for 11th International Symposium, The National Institute for Japanese Language, pp. 200-229, 2004, Tokyo.

[3] Klein, Ernest. (1971) A Comprehensive Etymological Dictionary of the English Language, Amsterdam: Elsevier Scientific Publishing Co.

[4] Moghaddamkiya Reza, Hosseini Seyed Ayat, Jahedzadeh Behnam. (2009). “A statistical-analytical survey of publications on Japanese studies in iran”. The Journal of Iranian Studies (Iran Kenkyu). Vol.5 Osaka University

[5] Weekley Ernest. (1967). An Etymological Dictionary Of Modern English. Dover Publications

[6] 新村出、(۱۹۹۸)「広辞苑第五版」、電子版、岩波書店

[۷] 那須 清、(۱۹۸۸)、中国語の中の外来語、「語学研究」۱۰: ۷۹-۹۱

[۸] سفرنامه تشرّف به مکه معظمه از طریق چین، ژاپن و امریکا (تهران ۱۳۲۳ش.)

[۹] سفرنامه صحاف‏باشی (نشر شرکت مؤلفان و مترجمان، تهران ۱۳۵۷)

[۱۰] پایگاه اینترتی لغتنامه دهخدا 

آیت حسینی، دانشجوی دانش زبان و داده‌های دانشگاه توکیوست.

برگرفته از تارنمای مرکز مطالعات ژاپن.

جستارهای وابسته

  • واژه‌شناسی: سندل، صندل، صندلیواژه‌شناسی: سندل، صندل، صندلی شهربراز: در این جستار به واژه‌شناسی سندل و صندل و صندلی می‌پردازم و می‌بینیم که هر سه واژه پارسی‌اند.
  • پیامد آمیختگی زبان پارسی با واژه‌های بیگانه (۴)پیامد آمیختگی زبان پارسی با واژه‌های بیگانه (۴) سامان حسنی: یکی دیگر از پیامدهای آمیختگی زبان پارسی با واژه‌های عربی همانا «بیگانه‌پنداشتنِ» شماری از واژه‌های زبان پارسی است. در دورۀ آمیختگی نویسندگان و خوش‌نویسان، نه ازرویِ نیاز که برای نازیدن، به‌گونه‌ای بی‌دروپیکر واژه‌های عربی بسیاری را به درون زبان پارسی کشاندند. حتی فراموش کردند که بسیاری از این واژه‌ها پارسی هستند و برپایۀ […]
  • خط ما، دبیره‌ی پارسی یا الفبای عربیخط ما، دبیره‌ی پارسی یا الفبای عربی «دکتر آیدین پورمسلمی» در این جستار نشان می‌دهد دبیره‌ای که اکنون زبان پارسی به آن نوشته‌ می‌شود، ایرانی است و می‌گوید که اعراب تا آنجا که تاریخ گواه است، خط نداشته‌اند و خطی که از حمیر و انبار به عربستان رفته و در زمان پیدایی اسلام نشر یافته است، عربی نیست بلکه زبان عربی به این خط نوشته می‌شده است و حال اینکه حتی خود ما ایرانیان این خط […]
  • ۶. پیشوند ترا۶. پیشوند ترا  
  • بارگیریِ «وندها و گهواژه‌های فارسی» استاد حسابیبارگیریِ «وندها و گهواژه‌های فارسی» استاد حسابی پارسی‌انجمن: استاد محمود حسابی در «وندها و گهواژه‌های فارسی» به پیشوندها، پسوندها، گهواژه‌های فارسی، واژه‌های دستورِ زبانِ فارسی و ریشه‌های گهواژه‌های فارسی و همتاهای انگلیسیِ آنها پرداخته […]
  • ۲۱. نگر۲۱. نگر

2 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. در بخش اصطلاحات ژاپنی در ایران گیشا نوشته شده که نامی ژاپنی است ولی من در ایران آنرا ندیدم! نکند نویسنده محله ی گیشا در تهران را مد نظر داشته. که این یک برداشت نابجاست. گیشا تلفظ اشتباه “کیشا” است. کیشا نام شرکتی است که دو نفر به نامهای کیخسرو و شاپور بنیاد گذاشته بودند که در محله ی یادشده به شهرک سازی و راهسازی و آبرسانی پرداخت. کیشا بر وزن صیدا، به مرور به اشتباه گیشا تلفظ شد و این اشتباه به نوشته های مکتوب هم کشیده شد.

    در بخش واژه های پارسی که از راه زبانهای اروپایی به ژاپنی رفتند، به نظر میرسد نویسنده توجه نکرده که زبانهای اروپایی با زبانهای ایرانی و هندی همریشه اند. بیشتر واژگانی که در اینجا نوشته شده، وامواژه ی پارسی در زبانهای اروپایی نیستند بلکه واژگان همریشه اند. منتها چون پارسی کهن تر از زبانهای نوین اروپاست، به اشتباه به نظر میرسد که از پارسی به اروپا رفته، مگر برخی موارد که در ایران بوده و در اروپا نبوده و شناخته نمیشده و آنان دیر با آن آشنا شدند.

دیدگاهی بنویسید.


*