استاد محمد حیدری ملایری
دانش از مفهومها ساخته شده و مفهوم با «تَرم» [=اصطلاح] بیان میشود. دانشها و فلسفههای نوین همگی در بستر زبانهای اروپایی پدید آمدهاند و در اصل با واژههای این زبانها (بیشتر انگلیسی، فرانسه و آلمانی) بیان میشوند. برای فهمیدن این دانشها شناختن تَرمهای آنها بایسته است؛ خواه به زبان اصلی، خواه به زبان فارسی. در جایی دیگر آروزیدهایم [=استدلال کردهایم] که فارسی میتواند و باید بتواند تَرمهای دانشهای نوین را به زبان خود بیان کند (در اینجا به گسترش این موضوع نمیپردازیم). نیاز به گفتن ندارد که گزینشِ برابرِ مناسب برای هر ترم نیازمند این است که همهی جنبههای زبانی و دانشی مفهومی را که تَرم نمایندهی آن است خوب بشناسیم.
در این یادداشت کوتاه به مفهوم information میپردازیم که موضوع اصلی نگره [=نظریه]ی اطلاعات است. این نگره شاخهای است از ریاضیات کاربردی، مهندسی برق، بیوانفورماتیک (زیست-ازداییک) و دانش رایانگر (computer science). در این نگره، اطلاعات کمیتی است که میتوان آن را اندازه گرفت. برای اندازهگیری اطلاعات از مفهوم درگاشت (entropy) استفاده میکنند که مبحثی است در گرماتوانیک (ترمودینامیک). افزار ریاضی لازم برای مطالعهی نگرهی اطلاعات حساب احتمال و آمار است.
در زبان انگلیسی واژهی information اسم مصدر فعل to inform است که نخست به معنا و ریشهی آن میپردازیم.
معنا و ریشهی to inform
1) دانا کردن یا دادن شناخت دربارهی موضوع، مطلب یا بودهای
2) آگاه کردن از رویداد یا اوضاعی. در این معنا بیشتر به «خبر» نزدیک است.
در انگلیسی نو این واژه از informen در انگلیسی میانه میآید که خود از فرانسهی کهن enformer از لاتین informare «شکل دادن، دیسیدن، تشکیل دادن اندیشه در ذهن»، از پیشوند in- «در» و forma «دیسه، شکل» ساخته شده است. این واژهی لاتین را نخستین بار نویسندگان رومی سیسرون (Ciceron یا کیکرو، سدهی یکم پیش از میلاد) و آوگوستینوس (Augustinus، سدهی چهارم میلادی) در شرح نگرهی «مُثُل افلاتون» به کار میبرند. به ویژه سیسرون از informare برای بیان مفهوم prolepsis در یونانی (به خط یونانی: πρόληψις) به معنای «دریافت بنیادی، اندیشهی عام» استفاده میکند که یکی از سه معیار شناختشناسی در فلسفهی اپیکور است. در سدههای میانه، این واژهی لاتین از متنهای فلسفی رخت برمیبندد و در سدهی پانزدهم م. به صورت اسم مصدر information و با بار تازهای در زبان فرانسه ظاهر میشود به معنای «پژوهش، آموزش، عمل انتقال دانش».
«ازداییدن» از فارسی میانه azd «اطلاع، اعلام، معلوم، دانسته» و azdēnidan «اطلاع دادن، آگاه کردن»، از فارسی باستان azdā «دانسته» و اوستایی azdā «دانسته، معلوم» میآید. این واژه در سُغدی هم هست: azd «آگاهیده، دانسته» و از فارسی میانه در ارمنی به وام گرفته شده است. همریشه است با سنسکریت addhā «آشکارا، به راستی»، addhāti «دانا». توجه کنید که ما در فارسی میانه برای این مفهوم حتا مصدر بسیط هم داشتهایم: azdēnidan!
اطلاعات در دانش امروزی
چنان که اشاره شد، مفهوم اطلاعات هماکنون در رشتههای گوناگون دانش (ریاضیات، فیزیک، رایانگرها، زیستشناسی، نوروفیزیولوژی، روانشناسی و دیگرها) و دانشهای انسانی (زبانیک، منطق، فلسفه) جایگاه بسیار مهمی دارد. به طور کلی، اطلاعات سنگ بنای فراروند دستیابی به «شناخت» (knowledge) است. این مفهوم دربردارندهی دو مفهوم دیگر یعنی «بوده یا باشا» (fact) و «ارتباط یا انتقال» است. اطلاعات در مقایسه با شناخت، تکهتکه و جزجز، گاه به گاه، گذرا، یا حتا زودگذر است. حال آنکه شناخت ساختارمند، همدوس، عام و دیرپاست.
وارد شدن در جزییات مفهوم اطلاعات در دانشهای گوناگون بیرون از حیطهی این یادداشت است. در اینجا تنها به سادگی اشاره میکنیم که اطلاعات عبارت است از رشتهای نشانه یا نماد که دربردارندهی پیامی هستند. در نگرهی اطلاعات، اطلاعات به خودی خود وجود ندارد، بلکه درون چیزی نهفته است و به گونهی رمز منتقل میشود. از آنجا که اطلاعات دستخوش ناتاشیگی (uncertainty) و کاتورگی (randomness) است، برای بررسی آن کاربرد حساب احتمال و آمار ضروری است.
ناتوانی واژهی «اطلاعات»
در فارسی برای مفهوم information بیشتر واژهی «اطلاعات» را به کار میبرند. برای فعل آن هم «اطلاع دادن، مطلع کردن، آگاه کردن» به کار میرود که مصدرهای مرکباند (در فارسی آگاه و آگاهی معناهای بسیاری دارند). مصدرهای مرکب دست و پاگیرند و از نرمش کافی برای ساختن جداشدههای ساده در زبان دانشیک بیبهرهاند.
ناتوانی دیگر واژهی «اطلاعات» این است که از حیث معنا ناجنبا، لَخت و بیکنش است؛ زیرا بازگوی عمل «اطلاع رساندن، اطلاع گرفتن» نیست. واژهی information در انگلیسی و فرانسه واژهای است پویا؛ زیرا اسم مصدر است و بیانگر کنش، همچنان که در فارسی اسمهای مصدر کنش را میرسانند: کوشش، گسترش، کاوش، جهش، تپش، و بسیاری دیگر. در دادهآمایی و بازیافت اطلاعات با فشردن (تَنجیدن) و بازگشودن دادهها سروکار داریم. واژهی «اطلاعات» توانایی نشان دادن این جنبندگی و پویایی را ندارد. «اطلاعات»، یعنی تودهای «اطلاع». اگر بخواهیم از عربی استفاده کنیم، برابر دقیقتر برای information «اطلاع، اطلاعرسانی، اطلاعگیری» است که عبارتی است طولانی و ناکارآمد در زبان دانشیک. حتا در بسیاری موردها به جمع «ـات» هم نیازی نیست.
از سوی دیگر، information نام معناست و مفهومی پایهای. زبانی که میخواهد بر پای خود بایستد، باید بتواند مفهومهای معنا را با واژهها و قاعدههای دستوری خود بیان کند، آن هم به گونهای کارآمد.
فارسی ادبی، کلاسیک یا معیار به تنهایی ناتوان از برآوردن نیازهای امروزین ماست. ما در اکنون و آینده زندگی میکنیم نه برای گذشته.
ریشه و معنای «ازداییدن» و «ازدایش»
با توجه به نارسایی «اطلاعات»، فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی و اخترفیزیک، برابرهای زیر را به کار میبرد:
to inform ازداییدن
information ازدایش
informatics ازداییک
به نظر میرسد که برابرهای «ازدا» و «ازداییک» را نخست بار استاد دکتر میرشمسالدین ادیبسلطانی به کار برده باشد.
«ازداییدن» از فارسی میانه azd «اطلاع، اعلام، معلوم، دانسته» و azdēnidan «اطلاع دادن، آگاه کردن»، از فارسی باستان azdā «دانسته» و اوستایی azdā «دانسته، معلوم» میآید. این واژه در سُغدی هم هست: azd «آگاهیده، دانسته» و از فارسی میانه در ارمنی به وام گرفته شده است. همریشه است با سنسکریت addhā «آشکارا، به راستی»، addhāti «دانا». توجه کنید که ما در فارسی میانه برای این مفهوم حتا مصدر بسیط هم داشتهایم: azdēnidan!
کاربرد «ازدایش» برای information زندگی را آسانتر میکند؛ زیرا به تنهایی همهی معناهای عبارت زمخت «اطلاع، اطلاعات، اطلاعرسانی، اطلاعگیری» را دربردارد.
فزون بر این، فارسی از فعل بسیط «ازداییدن» برخوردار میشود که به آن سخت نیازمند است.
این گزینش، هم چنین به ما امکان میدهد برای informatics (ازداییک) و رشتههای وابسته به نگرهی ازدایش برابرهای توانا و زیبایی داشته باشیم.
البته این به معنای آن نیست که ما واژهی «اطلاع» را به دور میاندازیم. وقتی مولوی را میخوانیم:
طَمع لوت و طَمع آن ذوق و سماع مانع آمد عقل او را ز اطلاع
یا این بیت اسیر لاهیجی را:
واعظ نادان چه گوید از جمال روی دوست؟ چون به سرّ این سخن هرگز نبودش اطلاع
باید معنای این واژه را برای لذت بردن از ادبیات کلاسیک فارسی بدانیم.
با این همه، ما در تَرمشناسی «ازداییدن» و «ازدایش» را برتری میدهیم؛ زیرا چکشخوارتر و نرمشپذیرترند. توانمندسازی فارسی برای مفهومهای دانش نوین نیازمند این گونه کوششهاست.
فارسی ادبی، کلاسیک یا معیار به تنهایی ناتوان از برآوردن نیازهای امروزین ماست. ما در اکنون و آینده زندگی میکنیم نه برای گذشته.
برای ازدایش از مفهومهای وابسته به این موضوع میتوانید به فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی و اخترفیزیک درآیههای زیر نگاه کنید:
information theory نگرهی ازدایش
informatics ازداییک
information technology تشنیکشناسی ازدایش
information content پَربَنهی ازدایش
information entropy درگاشتِ ازدایش
information flow تَچانِ ازدایش
Shannon entropy درگاشت شانون
infosphere ازداسپهر
نپاهشگاه پاریس؛ نوامبر 2013
ok
با درود بی پایان به شما دوستداران ونگاهبانان زبان فاخر پارسی
بنده دبیری هستم که متن کتاب فارسی همه واژه پیدا می شود جز واژه پارسی اصیل ودر نشست ها ونقدهایی که کرده ایم گویا گردآورنده کتای یک عرب تبار است .این جوی به کجا خواهد رفت وچه برسر زبانمان خواهد امد این سوالم جواب تلخی خواهد داشت من که همه تلاشم را خواهم کرد.
از اشنایی شما بسی خرسندم ایزد یکتا یار ویاورتان
باسلام
۱- با کنشگری در شبکههای اجتماعی ایرانی اندیشهها و سخنان خود را آسانتر به گوش پارسیزبانان برسانید،
میتوان در بیسفون کانال رسمی راهاندازی کرد و یا رسانهای را در شبکهی اجنکاعی کلوب گشایش کرد.
۲- در بخش بازنشر(share) در کنار فسیبوک، توییتر، گوگل+ و … امکانی را برای باز نشر این مقالهها در شبکه اجتماعی کلوب و دیگر شبکههای اجتماعی ایرانی هم فراهم کنید.
با سلام
مهندس برق هستم – گرماجنبشیک بجای ترمودینامیک مناسبتر از گرما توانیک است – دینامیک دانش حنبش است نه توان – استاتیک دانش ایستائی ست
با تشکر
سلام و سپاس از تلاش زیبای شما
خواهش دارم در مورد گزینش واژه های خوب و درخور برای حوزه حقوق راهنمایی کنید و ازدایش هایی بگویید.
با ارج و سپاس
درود دوست گرامی. بسیار نیک. به هر روی، شما میتوانید واژههایی را که در نگر دارید در تارنمای فرهنگستان نیز جستوجو کنید. http://www.persianacademy.ir/fa/word/
درود دوستان گرامی.
واژهگزینی در زمینههای ویژستارانه کاری است سترگ و پرلغزش؛ زیرا جدای از دانش واژهگزینی، نیازمند دانش ویژستارانۀ آن رشته نیز هست. ازهمینرو میکوشیم در زمینههای ویژستارانه تنها از کارهای فرهنگستان و کسان معتبر بهره بجوییم.
دورود
azdēnidan کارواژگی پهلوی است.
پسوند enidan در پهلوی کارواژگ های سببی و گذرا سازد.این پسوند کارآمد در پارسی دری به ãnidan دیسیده، پس “ازدِنیدن” در پارسی دری “اَزدانیدن” گردد. با این شیوه توانیم بسیاری از کارواژگ های کهن پهلوی که امروز نیازمان بدانها افتد، را بیزیوانیم و بازبیابیم.
استاد گرامی گفته اند ازداییدن! خوب این “ی” در میان واژه از کجا آمد؟
ازدانیدن = to inform
ازدانش = information
ازدانشیک = informable
ازدانشگر = informer
ازدانشگریک = informatic
همچنین توانیم با افزایش پیشوند به این کارواژه مفهوم های نوگ (نو) به آن دهیم.
پارسی انجمن! مهر بیکنید و این دیدگاه را به استاد گرامی که در پالایش پارسی کوشند، بیرسانید.
درود دوست گرامی. «ید» در ازدا+ ید+ن پسوند گذشتهساز چیره است که به گونهای قیاسی به «ازدا»ی اوستایی و باستان افزوده شده است.