3 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. درود
    شما کارکرد را به جای فونکسیون آورده ایدکه تَرم پَرسونی نیست. برای نمونه کارکرد در فیزیک و ریاضی نمی تواند مفهوم تابع را برساند. تابع در ریاضی مانند ماشینی است که یک سری داده را می گیرد و بر روی آن پردازشی انجام می دهد و برونداد ویژه ای دارد. برای نمونه y=2x+1 یک تابع است که با جایگذاری مقدارهای گوناگون xمقدار y بدست می آید. پس در اینجا کارکرد نمی تواند پاسخگوی این مفهوم باشد. از دید من همان کریا بهتر است. دژکریا هم ساده تر و روان تر است.

  2. درود دوست گرامی. نوشته‌اید: « برای نمونه کارکرد در فیزیک و ریاضی نمی تواند مفهوم تابع را برساند. » این واژه‌نامه واژه‌نامه‌ای برای رشته‌ و زمینه‌ای ویژه نیست. واژه‌نامه‌ای است برای واژگانی که در گسترهٔ همگانی کاربرد دارند. دانش‌ها هنگامی‌ که ویژستارانه می‌شوند می‌توانند دیگرسانی‌های بیشتری میان واژگان بگذارند تا کاربرد آنها را رزین‌تر کنند. برای نمونه در دانش زمین‌شناسی «معدن» جایی است که در آنجا فرایند استخراج در کارشدن است، و «کانسار» جایی است که کشف و ثبت شده ولی هنوز به مرحله‌ٔاستخراج نرسیده‌است، ولی برای تودهٔ مردم پرنگری به این نکته‌های ویژستارانه و باریک نیاز نیست.

دیدگاهی بنویسید.


*