احمدِ صفّار مقدّم
آغاز و فرجامِ کارى فرهنگستان
استاد محمدِ مقدم، استاد و پایهگذارِ گروههای آموزشیِ زبانشناسی، نه سال پس از تعطیلِ فرهنگستانِ اول، در سال ۱۳۴۲، دربارهی خطرِ حضور و هجومِ واژههای بیگانه هشدار داد و ضرورتِ تقویتِ زبانِ فارسی را با تکیه بر تواناییهای فراوانِ آن اعلام داشت(۱). در رسانهها بحثهای بسیاری به لزومِ حفظ و حراستِ زبانِ پُر مایهی فارسی و پروراندنِ آن برای جوابگویی به مقتضیاتِ پیشرفتهای علمی و فنیِ جدید اختصاص یافت. با این مقدمات زمینهی بازنهادِ فرهنگستان فراهم شد و، سرانجام، در پنجمِ اَمردادماهِ سال ۱۳۴۷ فرمانِ تأسیس فرهنگستانِ زبانِ ایران صادر شد.(۲)
در اجرای این فرمان، فرهنگستان نخستین جلسهی شورای خود را در ساعتِ دهِ بامداد روز شنبه ۲۳/۸/۱۳۴۹، با حضورِ وزیر فرهنگ و هنر و ده نفر اعضای پیوسته (آقایان ذبیحِ بهروز، محمودِ حسابی، صادقِ رضازادهی شفق، جمالِ رضایی، سپهبد علی کریملو، صادقِ کیا، حسینِ گل گلاب، محمدِ مقدم، مصطفی مقربی و یحیی ماهیار نوابی) در محل وزارت فرهنگ و هنر تشکیل داد و متعاقباً، در همان سال، کارِ خود را با سازمان تحقیقاتی کوچکی مرکب از چهار گروه پژوهشی به نامهای واژهگزینی، گردآوریِ واژههای فارسی، زبانهای باستانی و میانه، و دستور آغاز کرد(۳). گروه واژهگزینی، که مهمترین وظیفهی فرهنگستان را برعهده داشت، از نه کمیسیونِ علمی و فنی، پزشکی و کشاورزی و طبیعی، زبان و ادب و تاریخ، فلسفه و علومِ اجتماعی و تربیتی و روانشناسی، هنرهای زیبا، ارتش، اقتصاد و بازرگانی، حقوق و علومِ اداری و سیاسی، و جغرافیا تشکیل میشد.
قریبِ هشت سال بعد، در ساعت هفت بعدازظهر روز سهشنبه ۸/۷/۱۳۵۷، هم زمان با اوج گرفتنِ اعتصاباتِ کارمندان و کارگرانِ دستگاههای دولتی، فرهنگستانِ زبان صدوچهل و نهمین و آخرین نشستِ خود را پشتسر گذاشت. در این جلسه، آقایان علی افضلیپور، جمالِ رضایی، عیسی صدیق اعلم، صادقِ کیا، حسینِ گل گلاب، یحیی ماهیارِ نوابی، فرخِ محمدزادهی فرحان، شاپورِ مشعوف، محمدِ مقدم و مصطفی مقربی حضور داشتند(۴). شادروان محمودِ حسابی تا جلسهی سی و یکم (۵/۳/۱۳۵۲)، شادروان ذبیح بهروز تا جلسهی نهم (۹/۱۲/۱۳۴۹)، و شادروان صادقِ رضازادهی شفق تا جلسهی هشتم (۲۵/۱۱/۱۳۴۹) در شورای فرهنگستان حضور یافته بودند. ضمناً علی افضلیپور و فرخِ محمدزادهی فرحان از جلسهی هشتاد و هفتم (۱۶/۱۲/۱۳۵۴) و شاپورِ مشعوف از جلسهی صدوبیستو پنجم (۱۹/۹/۱۳۵۶) به اعضای شورا افزوده شده بودند.
فرهنگستانِ زبانِ ایران، پس از پیروزیِ انقلابِ اسلامی، مدتی کوتاه، با فعالیتی محدود و شیوهای متفاوت، به کارِ خود ادامه داد و سپس، با پیوستنِ فرهنگستانِ ادب و هنرِ ایران به آن، فرهنگستانِ زبانِ و ادبِ ایران تشکیل گردید که، سرانجام، در سال ۱۳۶۰، با ادغامِ یازده مرکز و سازمانِ تحقیقاتی، که فرهنگستانِ اخیر نیز جزوِ آنها بود، مؤسسهی مطالعات و تحقیقاتِ فرهنگی پدید آمد. در مقالهی حاضر، عنوانِ فرهنگستان دوم به فرهنگستانِ زبانِ ایران در فاصلهی سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ اطلاق میشود.
تجربهای در آغازِ راهِ جدید
عظمت و دشواری وظایف فرهنگستان در مقابله با سیلِ خروشانِ واژههای بیگانه بر اهل زبان و اربابِ فن پوشیده نیست. اگر، تا چند دهه پیش از این، جامعهی ایرانی خود را با شماری نهچندان زیاد و مثلاً ده هزار واژه و اصطلاحِ بیگانه یا اندکی بیشتر روبهرو میدید و سهمگینیِ حضورِ این عناصر را کاملاً احساس نمیکرد، امروز سخن نه از چند ده هزار بلکه چند صدهزار و بیش از یک میلیون است. رضا منصوری مینویسد: «امروزه با میلیونها اصطلاحِ علمی جدید سروکار داریم. تنها صدهزار واژه و ترکیبِ جدید در رشتهی فیزیک و رشتههای وابسته وجود دارد»(۵). واضح است که بسیاری از این اصطلاحات به نهایتْ تخصصی و کم کاربُردند و جامعهی علمیِ فارسی زبان نیاز فوری به معادلهای آنها ندارد. با این همه، نیاز زبان فارسی به لغات و اصطلاحات جدید چندان زیاد و مبرم است که اگر بخواهیم با همان شیوهی سابق برای معادلیابی عمل کنیم همواره ما پیادهایم و اصطلاحاتِ علمی و فنی جدید سوار. برای توضیحِ بیشتر کافی است اشاره شود که اگر میزانِ بازدهیِ فرهنگستانِ جدید از نظر معادلیابی هم چند حاصل کار فرهنگستان دوم باشد، به شرحی که خواهد آمد، یافتن تنها ۱۰۰۰۰ معادل نزدیک به یک قرن طول خواهد کشید و، در این صورت، بنا به تمثیلی که مرحوم عیسی صدیق اعلم در این باب آورده بود، «زبان فارسی را میتوان به دریای آبِ شرینی تشبیه کرد که از یک سو رودخانهی آبِ شور و از سوی دیگر قطرهقطره آبِ شیرین وارد آن میشود و اگر این وضع ادامه یابد آبِ این دریا کمکم شور خواهد شد»(۶). بنابراین، لازم است که فرهنگستانِ زبان و ادب، ضمنِ عنایت به طرحها و برنامههای نظری و سخنرانیها و نظرها و پیشنهادهای گوناگون، با دقت و بینظری، شیوهی کار و نقاطِ قوت و ضعفِ فرهنگستانهای گذشته را بررسی کند و، ضمن طرح برنامههای منطقی و عملی و کارساز، محکم و استوار در این عرصهی فرهنگی گام نهد.
مقالهی حاضر به دو مقصود ناظر است: یکی شناساندنِ برنامهها و عملکردِ فرهنگستانِ دوم و دیگری بررسی شیوه و حاصل کار آن در واژهگزینی.
عملکردِ فرهنگستانِ دوم
فعالیتهای علمی فرهنگستان در چارچوب دو برنامهی عمده صورت میگرفت: یکی برنامهی واژهگزینی که به گزینش معادلهای فارسی برای لغات و اصطلاحات بیگانه اختصاص داشت و با شرکت استادان و کارشناسانِ رشتههای متعدد علوم و فنون طی جلساتِ هفتگی به اجرا گذاشته میشد؛ دیگری برنامهی وسیع تحقیقاتی که بررسیها و مطالعات گوناگون دربارهی زبانِ فارسی و بهطورکلی زبانها و گویشهای ایرانی را در برمیگرفت و، ضمن فراهم کردن امکانات پشتیبانی برای کارِ واژهگزینی، تقویت و تحکیمِ مبانی زبان فارسی را از جهات دیگری، که شرح آن خواهد آمد، در مدِّ نظر داشت. برنامهی واژهگزینی در پژوهشگاهِ واژه گزینی و طرحهای تحقیقاتیِ فرهنگستان در هشت پژوهشگاهِ دیگر سازمان یافته بود. پیش از پرداختن به شرحِ وظایف هریک از پژوهشگاههای هشتگانه و طرحهای تحقیقاتی آنها و همچنین شرح فعالیتهای پژوهشگاه واژه گزینی، توجه خوانندگان را به توضیحات زیر جلب میکند:
۱٫ در معرفی برنامهی تحقیقاتی فرهنگستان به ذکر طرحهای مربوط به آنها اکتفا و تنها در مورد چند طرح توضیح مختصری افزوده شده است، در حالی که معرفی و شناساندنِ ابعاد و جنبههای مختلفِ هر طرح به شرحِ مبسوطی نیاز دارد که از حوصلهی این مقاله خارج است.
۲٫ طرحهای پژوهشی اجرا شده در فرهنگستان بیش از آن است که در این مقال یاد شده، زیرا بخشی از سوابقِ تحقیقاتی این مؤسسه، که در اثرِ تحولات و جابهجاییهای متعدد صدماتی دیده، در آن منعکس نشده است.
ضمناً، برای معرفی فرهنگستان اول و واژههای مصوبِ آن و نیز شناساندنِ فرهنگستانِ زبان و تحقیقات آن، آثاری به شرح زیر انتشار یافته که به هیچ یک از پژوهشگاهها اختصاص ندارند(۷).
ـ فرهنگستانِ زبان ایران: هدف، سازمان، وظیفه، روش، فعالیت (۱۳۵۱)
ـ واژههای نو (فرهنگستانِ ایران)، چاپ دوم (۱۳۵۲)
ـ واژههای نو (فرهنگستانِ ایران)، چاپ سوم (۱۳۵۴)
ـ پژوهشنامه، شمارهی ۱ (۱۳۵۴)
ـ فرهنگستانِ ایران و فرهنگستانِ زبان ایران (۱۳۵۵)
ـ پژوهشنامه، شمارهی ۲ (۱۳۵۶)
ـ پژوهشنامه، شمارهی ۳ (۱۳۵۷).
پژوهشگاهِ واژههای فارسی
این پژوهشگاه، که در سال ۱۳۴۹ تأسیس شد، وظیفهی گردآوریِ واژههای فارسی را، برای نشان دادن تواناییهای این زبان و کمک در امر واژهگزینی، طبق برنامهی زیر برعهده داشت(۸):
ـ فراهم کردن واژهنامهی بسامدی برای هریک از متون نظم و نثر فارسی؛
ـ فراهم کردن متن انتقادی برای واژهنامهها و نوشتههای علمی و فنی فارسی؛
ـ فراهم کردنِ واژهنامه فارسی برای هر یک از رشتههای دانش و صنعت و هنر و نیز واژهنامههای موضوعی، مترادفها و واژهنامهی ریشهنمای فارسی؛
ـ تدوین فرهنگ جامع زبان فارسی
کارِ بزرگ پژوهشگاه واژههای فارسی تهیهی فرهنگ نامههای بسامدی از آثارِ نظم و نثر فارسی در مقاطع زمانی متعدد بود. اطلاعات حاصله، که با در نظر گرفتنِ دامنه و تحول معنایی واژهها تکمیل میشد، میتوانست از جمله در تألیفِ علمی فرهنگهای فارسی به فارسی در سطوحِ گوناگون، فرهنگ تاریخی زبان فارسی، تألیف کتابهای درسی متناسب با هر مقطع تحصیلی، شناختِ سبکِ نویسندگان و شاعران مفید واقع شود. واژهنامههای بسامدی آثار زیر تا سال ۱۳۵۷ بهچاپ رسیده است:
ـ معیارالعقولِ ابنسینا (۱۳۵۲)، رسالهی جودیهی ابنسینا (۱۳۵۳)، مقدمهی شاهنامهی ابومنصوری (۱۳۵۴)، رگشناسیِ ابنسینا (۱۳۵۵)، اشعار شهید بلخی (۱۳۵۵)، رسالهی الطیر سهروردی (۱۳۵۶)، روزی با جماعتِ صوفیانِ سهروردی (۱۳۵۶).
کارهای تحقیقاتی در زمینهی واژهنامهی بسامدی آثار زیر تا سال ۱۳۵۷ در پژوهشگاه واژههای فارسی به پایان رسید و یا ناتمام متوقف گردید:
هشت رساله از نوشتههای سهروردی؛ بخشی از تفسیری کهن؛ حدودالعالم من المشرق الی المغرب، رسالهی نفس افضلالدین مرقیِ کاشانی؛ سفرنامهی ناصرخسرو؛ بوستانِ سعدی؛ زینالاخبارِ گردیزی؛ رسالهی نفس ابنسینا؛ ترجمهی میزانالحکمه؛ نزههیالقلول حمدالله مستوفی؛ سیاستنامهی خواجه نظامالملک؛ تفسیر پاک، الهیاتِ ابنسینا؛ کنوزالمُعُزّمینِ ابنسینا؛ دیوان فرخی سیستانی؛ سرالعباد الیالمعادِ سنایی غزنوی؛ قابوسنامه؛ ترجمهی فارسیِ مسالک و ممالک اصطخری؛ نوروزنامهی خیام؛ سعادتنامهی ناصر خسرو؛ مناجاتنامهی خواجه عبدالله انصاری؛ ورقه و گلشاه عیوقی؛ مخزنالاسرارِ نظامی؛ حدیقهیالحقیقهی سنائی؛ لغتِ مورانِ سهروردی؛ رسالهی موسیقیِ بهجتالروح؛ رسالهی الواحِ عمادی؛ دستورِ دبیری؛ ظفرنامه؛ بستانالقلوب؛ جهاننامه.
فراهم کردنِ واژهنامههای بسامدی به کوشش پژوهشگرانِ فرهنگستان کاری بسیار وقتگیر بود، زیرا هر پژوهشگر میتوانست هر روز به طورِ متوسط فقط کار یک صفحه را به پایان برساند. بنابراین، با توجه به وجودِ متنهای فراوانِ نظم و نثر فارسی، فرهنگستان درصدد برآمد که از رایانه (کامپیوتر) کمک بگیرد. آزمایشهای اولیه در سال ۱۳۵۳ رضایتبخش بودن این شیوه را تأیید کرد و به این ترتیب، برنامهی لازم طراحی شد. پس از تهیهی شیوه نامهای به نامِ واژهنامه بسامدی: سیستمِ رایانهای و برنامهها، واژهنامههای بسامدیِ آثار زیر فراهم گردید:
دیوانِ ناصرخسرو (۱۶ جلد)؛ الابنیه عن حقائق الادویه (۷ جلد)؛ التفهیم لاوائل صناعهیالتنجیم (۸ جلد)؛ داستان رستم و سهراب از شاهنامهی فردوسی (۱ جلد)؛ داستان فرود از شاهنامهی فردوسی (۱ جلد)؛ دیوان منوچهری (۵ جلد)؛ گرشاسبنامه (۱۲ جلد)؛ ویس و رامین (۱۲ جلد).
به مجموع طرحهای تحقیقاتیِ پژوهشگاه واژههای فارسی به شرحِ بالا، اثر چاپ شدهی واژگان نوشتاری کودکانِ دبستانی ایران و دو طرحِ ناتمامِ «واژههای مهجور در فرهنگ آنندراج» و «واژهنامهی جامع مترادفهای فارسی» را باید افزود.
برای اجرای طرحِ واژهنامهی جامعِ مترادفهای فارسی، در آغاز، متنِ کاملِ برهانِ قاطع (ویرایش محمد معین) اساس گردآوریِ ۱۵۰۰۰۰ برگیزه (فیش) قرار گرفت و سپس، با تنظیم الفبایی برگیزهها و بهرهگیری از منابع دیگر از جمله فرهنگِ فارسیِ معین، ردهبندی شناسهها، تفکیک حوزههای معنایی، مترادفیابی و ارجاعهای متقابل انجام گرفت.
پژوهشگاهِ زبانهای ایرانیِ باستان و میانه
این پژوهشگاه، که در سالِ ۱۳۴۹ تأسیس شد، بررسیِ زبانهای ایرانیِ باستان و میانه برای شناساییِ بیشتر و استفاده از آنها برای واژهگزینیِ فارسی را با برنامهی زیر برعهده داشت(۹):
ـ فراهم کردنِ واژهنامهی بسامدی برای هر یک از نوشتهها و زبانهای باستانی و میانهی ایرانی؛
ـ فراهم کردنِ واژهنامهی فارسی و دستور برای هریک از زبانهای باستانی و میانهی ایرانی؛
ـ فراهم کردنِ متنهای انتقادی از نوشتههای زبانهای باستانی و میانهی ایرانی.
در چارچوبِ این برنامه، اجرای چهار طرحِ تحقیقاتی، که در این پژوهشگاه تصویب و آغاز شده بود، ادامه یافت و نتایجِ تحقیقات، پس از سالِ ۱۳۵۷، در مؤسسهی اطلاعات و تحقیقات فرهنگی به این شرح بهچاپ رسید: گزیدههای زاد سپرم (۱۳۶۶)، روایتِ پهلوی (۱۳۶۷)، بندهِش هندی (۱۳۶۸)، زند بهمن یسن (۱۳۷۰).
اجرای طرحهای تحقیقاتیِ زیر تا سالِ ۱۳۵۷ به انجام رسید:
ـ آوازنویسی و ترجمهی فارسیِ پنج اثر: آیین نامهنویسی، دادستانِ مینوی خرد، رسالهی مادیگانِ شترنج، یادگارِ زریران، نامههای منوچهر؛
ـ فراهم کردنِ واژهنامهی بسامدیِ سه اثر: گجسته ابالیش، آیینِ نامهنویسی، روایتِ پهلوی، (ترجمهی بخشِ وندهای فارسی از بنیادِ ریشهشناسیِ ایرانی، اثرِ هورن)؛
ـ سنجشِ متنِ اوستانی و زندِ وندیداد با خلاصهی ترجمهی پهلویِ آن.
پژوهشگاهِ نامهای خاص
این پژوهشگاه که فعالیتِ آن از سالِ ۱۳۵۶ آغاز شد، وظیفهی گردآوری و ردهبندیِ موضوعیِ نامهای خاصِ ایرانی و پژوهش برای شناختنِ ریشه و ساختمان و معنیِ آنها را طبقِ برنامهی زیر برعهده داشت(۱۰):
ـ گردآوریِ نامهای خاصِ ایرانی از واژهنامهها و نوشتههای فارسی، نوشتههای زبانهای ایرانیِ باستان و میانه، نوشتههای بیگانه، مدارک و اسنادِ ثبتِ احوال؛
ـ فراهم کردنِ نامنامه برای هریک از متنهای فارسی و نوشتههای ایرانیِ دیگر و نیز تهیهی نامنامههای کاملِ موضوعی؛
ـ پژوهش در ریشه و ساختمان و تاریخ و فرگشتِ نامهای خاص.
در اجرای این وظایف، تا سالِ ۱۳۵۷، نامهای خاصِ دوازده فرهنگ و متنِ فارسی و فارسیِ میانه به شرح زیر گردآوری شد:
ـ برهان قاطع، تاریخ بلعمی، سمکِ عیار (ج ۱ و ۲) فرهنگِ آنندراج، فرهنگ پهلوی، فرهنگِ رشیدی، کارنامهی اردشیرِ بابکان، فارسیِ باستانِ کنت (KENT)، نزههیالقلوب، واژهنامهی بندهش، واژهنامهی گزیدههای زادسپرم، واژهنامهی مینوی خرد.
بیشترِ طرحهای تحقیقاتی به اجرا درآمد و در مواردی ناتمام ماند. به این طرحها کارِ ناتمامِ «طایفهها و آبادیهای فیروزکوه» را باید افزود.
پژوهشگاهِ دستور و املای فارسی
این پژوهشگاه، که در سالِ ۱۳۴۹ تأسیس شد، وظیفه نحقیق در زبانِ فارسی از نظرِ دستور و املا را طبقِ برنامهی زیر برعهده داشت(۱۱):
ـ فراهم کردنِ دستورِ زبان فارسیِ ادبیِ کنونی، دستورِ تاریخیِ زبانِ فارسی و دستور تطبیقی فارسی با گویشها و زبانهای ایرانیِ دیگر؛
ـ بررسی در املایِ فارسی به منظورِ پدیدآوردنِ روشی یکسان برای آن.
در اجرای وظایفِ فوق، دو اثرِ زیر، که در آنها دستنویسهای کهنِ فارسی برای دست یافتن به اصول املای این زبان و تحول تاریحی آن بررسی شده است، به چاپ رسید:
ـ بررسیِ املاییِ دستنویسی از تفسیرِ سورآبادی (۱۳۵۳)؛
ـ بررسیِ املاییِ دستنویسی از تفسیرِ قرآنِ پاک (۱۳۵۷).
کارهای زیر تا سالِ ۱۳۵۷ به پایان رسید و آمادهی چاپ شد:
ـ واژهنامهی زبان فارسی معیار شامل گونههای پذیرفتهی تلفظِ واژهها؛
ـ پرسش نامهی املایی برای اطلاع از نظر و سلیقهی و صاحبنظران دربارهی تفاوتهای املایی در فارسی.
طرحهای تحقیقاتیِ زیر تا سالِ ۱۳۵۷ در مراحلی متوقف گردید:
ـ بررسیِ املاییِ تاریخیِ نسخهی الابنیه عن حقایق الادویه؛
ـ بررسیِ املاییِ تاریخیِ نسخه خطیِ تاریخِ بلعمی؛
ـ بررسیِ املاییِ تاریخیِ صورالکواکب خواجه نصیرِ طوسی؛
ـ فرهنگِ آوایی تاریخیِ زبانِ فارسی؛
ـ بررسیِ روندِ ترکیب و اشتقاق در شاهنامهی فردوسی؛
ـ ساختمانِ واژههای مرکب در آثارِ نظامی؛
ـ هم نگاشتهای معروف و متداول؛
ـ واژههای مرکب و مشتق در مثنویِ معنوی؛
ـ دستورِ بنیادیِ زبان فارسی؛
ـ فرهنگِ جامعِ تلفظِ فارسی؛
ـ بررسیِ املای فارسی.
پژوهشگاهِ رابطهی زبانهای ایرانی با زبانهای دیگر
این پژوهشگاه، که فعالیتِ آن از سالِ ۱۳۵۰ آغاز گردید، وظیفهی بررسیِ رابطهی همهی زبانها و گویشهای باستانی و میانه و نوینِ ایرانی، بهویژه زبانِ فارسی، با زبانهای دیگرِ جهان را طبقِ برنامهی زیر برعهده داشت(۱۲):
ـ گردآوری واژههای ایرانی از واژهنامهها و نوشتههای دیگرِ بیگانه؛
ـ بررسی و پژوهشِ چگونگیِ نفوذِ زبانهای ایرانی بهویژه فارسی در زبانهای دیگر؛
ـ بررسی و پژوهشِ واژههایی که از زبانهای دیگر به زبانهای ایرانی راه یافته است.
طرحهای تحقیقاتیِ زیر از این پژوهشگاه تا سالِ ۱۳۵۷ بهچاپ رسیده است:
ـ واژههای معرّب در صراح (۱۳۵۲)؛
ـ واژههای معرَب در منتهیالارب (۱۳۵۲)؛
ـ واژههای معرّب در فرهنگِ جهانگیری و برهانِ قاطع (۱۳۵۶)؛
ـ واژههای معرّب در کنزاللغات و منتخباللغات (۱۳۵۷).
طرحهای تحقیقاتیِ زیر تا سالِ ۱۳۵۷ پایان یافت و آمادهی چاپ گردید:
ـ رابطهی زبانِ فارسی با زبانِ اردو؛
ـ تأثیرِ زبانِ فارسی در زبانِ بنگالی.
طرحهای تحقیقاتیِ زیر تا سالِ ۱۳۵۷ متوقف گردید:
ـ رابطه زبانِ فارسی با زبانِ پنجابی؛
ـ رابطهی زبانِ فارسی با زبانِ سرائیکی؛
ـ ترکیباتِ عربیِ متداول در فارسی؛
ـ واژههای انگلیسی و فرانسه در فارسی،
ـ بررسیهایی دربارهی زبانِ ارمنی؛
ـ طرحِ ابدال در زبانِ عربی.
طرحِ ابدال در زبانِ عربی از حدودِ اسفندِ سالِ ۱۳۵۱ آغاز شد و هدفِ آن تنظیمِ همهی مواردِ ابدال در زبانِ عربی و تقسیمبندیِ آنها بود به منظورِ شناختِ بیشترِ ویژگیهای این زبان و تکمیلِ اطلاعاتی که در آثارِ قدما در این زمینه آمده است. ابدال، در محدودهای که در این طرح از آن برداشت میشد، تبدیلِ یک حرف به حرفِ دیگر است با حفظِ معنی. این کیفیت در زبانِ عربی نسبتاً زیاد صورت گرفته و موردِ توجهِ لغتشناسان بوده که به مواردی از آن اشاره کردهاند.
روشِ کار این بود که ابتدا ابدالِ یک حرف از منتهیالارب استخراج میشد و آنگاه با فرهنگهای دیگر به ویژه لسان العرب تطبیق و با کتابهایی که تا آن تاریخ در زمینهی ابدال نوشته شده بود به دقت مقایسه میشد. ابدالهایی که از همهی این مراحل میگذشت به عنوانِ مواردِ قطعیِ ابدال دستهبندی و برای چاپ آماده میشد.
سوابقِ موجود نشان میدهد که تا سالِ ۱۳۵۵ موادِ مقدماتی برای ابدالِ همهی حروف فراهم شد و مواردِ ابدال همزه، الف، ب، ت، ث، که مجموعهای در حدودِ ۵۰۰ صفحه را دربر داشت، ویراستاری و آمادهی چاپ گردید. طبعاً کارهای دیگری طیِ دو سالِ بعد در این زمینه صورت گرفته است که نگارنده به اطلاعاتِ مربوط به آن دست نیافته است.
پژوهشگاهِ گونههای گفتاریِ زبانِ فارسی
این پژوهشگاه، که فعالیتِ آن از سالِ ۱۳۵۶ آغاز گردید، وظیفهی بررسیِ علمیِ گونههای گفتاریِ زبانِ فارسی را که در ایران یا بیرون از ایران، از جمله در پاکستان و افغانستان و تاجیکستان، به آنها سخن گفته میشود طبق برنامه زیر برعهده داشت(۱۳):
ـ فراهم کردنِ واژهنامه برای هریک از گونههای گفتاریِ زبانِ فارسی؛
ـ فراهم کردن دستور برای هریک از گونههای گفتاریِ زبانِ فارسی و فراهم کردن دستور تطبیقی برای همهی آنها؛
ـ فراهم کردنِ نقشهی گونههای گفتاریِ زبانِ فارسی بر پایهی ویژگیهای واژگانی و آوایی و دستوری.
طرح عمدهی این پژوهشگاه فراهم کردنِ فرهنگِ عامیانهی فارسی بود. ده تن از پژوهشگرانِ فرهنگستان مأمورِ اجرای این طرح شدند که در سالِ ۱۳۵۷ متوقف ماند. هدف از این طرح آماده کردنِ یک فرهنگِ جامع از واژهها و اصطلاحاتِ گونهی گفتاریِ تهران بود که مراحلِ زیر را دربر داشت:
ـ مطالعاتِ آزمایشی؛
ـ گردآوریِ واژهها و اصطلاحاتِ عامیانه؛
ـ فراهم کردنِ فرهنگِ جامعِ واژهها، اصطلاحات، امثال و حکم، ترانههای عامیانه و غیره.
مرحلهی مطالعاتِ آزمایشی با دو برنامهی زیر به انجام رسید:
ـ گردآوری و بررسیِ شماری از واژه و اصطلاح عامیه از نویسندگانِ معاصر؛
ـ مطالعه و ارزیابیِ فرهنگهای عامیانهی فارسی شامل فرهنگِ عوام یا تفسیر امثال و اصطلاحات زبانِ پارسی از امیر قلیِ امینی؛ فرهنگِ لغاتِ عامیانه از محمدعلی جمالزاده؛ کتابِ کوچه (فرهنگِ لغات، اصطلاحات، تعبیرات و ضربالمثلهای فارسی) از احمدِ شاملو؛ و نیز فرهنگِ امثالِ فارسی شامل امثال، ضربالمثلها، حِکَم، خرافات و فولکورهای رایج و منسوخ اثر یوسف جمشیدیپور.
با بررسی مواد گردآوری شده و گرفتن آمارهای لازم، دلایل کافی برای اجرای قطعیِ طرح و برنامهی مشخص اجرایی برای کارِ اصلی فراهم گردید، و بر این اساس، گردآوریِ واژهها و اصطلاحاتِ عامیانه، امثال و حکم، شعرهای عامیانه و غیره، با استفاده از فرهنگهای فارسیِ موجود و مطالعهی آثارِ ادبیات معاصر فارسی و روزنامهها و مجلاتِ فکاهی و گفتارِ مردم، از طریق ضبط هر مورد روی برگزیدهها آغاز شد.
تا پایان فعالیتهای فرهنگستان دوم، هفت اثر از صادق هدایت به نامهای سه قطره خون، نیرنگستان، حاجی آقا، علویه خانم، ولنگاری، زنده به گور، نوشتههای پراکنده، و بوفِ کور و نیز هفت اثر از جلال آل احمد به اساسی سه تار، مدیر مدرسه، پنج داستان، زنِ زیادی، سرگذشتِ کندوها، دید و بازدید، و نون والقلم بررسی و نزدیکِ ۱۰۰۰۰ واژه و اصطلاحِ عامیانه از آنها استخراج شد و با چند فرهنگِ موجود مقایسه گردید.
پژوهشگاهِ اصطلاحاتِ رستهها و پیشهوران
این پژوهشگاه، که فعالیت آن از سالِ ۱۳۵۶ آغاز گردید، وظیفهی فراهم کردنِ واژهنامهی اصطلاحاتِ گروههای شغلی (پیشهها و رستهها) را طبق برنامهی زیر برعهده داشت(۱۴):
ـ گردآوری اصطلاحات و واژههای مربوط به زندگی ویژه، ابزار کار و حاصل کار هر گروهِ شغلی؛
ـ فراهم کردنِ واژهنامهی اصطلاحاتِ همهی رستهها و پیشهها؛
ـ پژوهش در ریشه و ساختمان و فرگشتِ اصطلاحات رستهها و پیشهها.
طرح عمدهی این پژوهشگاه فراهم کردنِ فرهنگ اصطلاحات رسته و پیشهوران با همکاری ده تن از پژوهشگرانِ فرهنگستان بود که چهار مرحلهی زیر برای اجرای آن در نظر گرفته شده بود:
ـ شناسایی رستهها و پیشهها؛
ـ ردهبندیِ رستهها و پیشهها؛
ـ بررسیِ خصوصیاتِ واژگانی؛
ـ فراهم کردنِ واژهنامه.
به این منظور، پژوهشگرانِ این طرح واژهها و اصطلاحاتِ مربوط به رستهها و پیشههای داروسازی، درودگری، اسلحهسازی، معماری، خیاطی، طلا و نقرهکاری، آهنگری، رنگرزی، مسگری، پزشکی، دباغی و چرمسازی و بافندگی را از برهانِ قاطع و لغتنامهی دهخدا استخراج کردند.
اطلاعاتِ موثقِ دیگری دربارهی طرحِ فوق بهدست نیامد.
پژوهشگاهِ گویششناسی
این پژوهشگاه، که در سال ۱۳۴۹ تأسیس گردید، وظیفهی بررسی گویشهای ایرانی برای شناسایی بیشتر آنها و بهرهجویی از آنها برای زبانِ فارسی را طبقِ برنامهی زیر برعهده داشت(۱۵):
ـ فراهم کردن واژهنامه برای هر یک از گویشهای ایرانی به فارسی و برعکس؛
ـ فراهم کردنِ واژهنامهی جامعِ فارسی به گویشهای ایرانی شامل برابر هر واژهی فارسی در گویشهای متعدد ایرانی؛
ـ فراهم کردنِ نقشهی گویشهای ایرانی و دستور برای هریک از آنها؛
ـ فراهم کردنِ متنهای انتقادی از نوشتههای بازمانده به گویشهای ایرانی.
طرحهای تحقیقاتیِ پژوهشگاه گویششناسی را میتوان به دو بخشِ طرحهای اختصاصی پژوهشگاه و طرحِ فرهنگساز تقسیم کرد. در ابتدا به طرحهای اختصاصیِ این پژوهشگاه اشاره میشود.
سه طرحِ زیر تا سالِ ۱۳۵۷ پایان یافت و به چاپ رسید:
ـ گویشهای پیرامون محلات و کاشان (۱۳۵۴)؛
ـ واژهنامهای از گویش شوشتری (۱۳۵۵)؛
ـ واژههای گویشی در هشت واژهنامهی فارسی (۱۳۵۷)؛
دو طرحِ زیر، که در فرهنگستان تصویب و آغاز شده بود، پس از سالِ ۱۳۵۷ ادامه یافت و در مؤسسهی مطالعات و تحقیقاتِ فرهنگی چاپ و منتشر شد:
ـ گویش کردیِ مهاباد (۱۳۶۲)؛
ـ گویش افتری (۱۳۷۱)؛
واژهنامهها و گویشهای زیر تا سالِ ۱۳۵۷ به پایان رسید و آمادهی چاپ گردید:
ـ واژهنامهی بزرگِ سمنانی؛
ـ واژهنامهی گویشِ زردشتیان کرمان؛
ـ واژهنامهی دریِ زردشتیان؛
ـ گویشِ گوداری و دهگریِ چالوس؛
ـ گویشِ هلیستان و یخکش؛
ـ گویشِ ارزین؛
ـ گویشِ بابلی.
گذشته از مواردِ یاد شده، گویشهای متعددی در طیِ سالهای فعالیتِ فرهنگستان شناسایی و بررسی شد. اغلب این گویشها به طور گستردهای مطالعه شد. در موردِ برخی از آنها کار انجام شده به نمونهبرداری محدود بود. اطلاعات و موادِ مربوط به دستهای از گویشهای ایرانی که قبل از تأسیس فرهنگستانِ زبان ایران به همتِ صادقکیا گردآوری و فراهم شده بود نیز در پژوهشگاهِ گویششناسی تمرکز یافت. نامهای گویشهای بازمانده از مجموعهی مورد بحث عبارت است از ابیانه، اروانه، افین قاین، امامزاده عبدالله، امامزاده قاسم، انارک، انزلی و غازیان، انوج، ایجی، برغان، بروجرد، بهبان، پشتو در مازندران، تاتی کلاسور، تالخونچه، جعفرآباد، خرمآباد، خوانسار، خور، دستگرد، دماوند، ده گردان زرین دشت، رامهرمزی، زردشتیانِ یزد، ساری، سمنان، سولقان، شهسوار، طالشیِ اسالم، طالشی میناباد، طالقان، فرخی، فریان، فیروزکوه، کردی جاین، کردی سقز، کردی سلطانآباد، کردی سنندج، کردی کرمانشاه، کردی کلام خزانه، کلارساق، کلیکان، کمندی، گیلکیِ لاهیجان، لارستان، لکیِ بیرانوند، لکیِ ترکاشوند، لکیِ سگوند، لکیِ کولیوند، ماها، مزینان، ملایر، نسا، یهودیانِ اصفهان، یهودیانِ بروجرد، یهودیانِ همدان، یهودیانِ یزد. به این گویشها نامِ لوترسلیری را باید افزود.
در حالِ حاضر، ضمنِ استفاده از اطلاعات و موادِ بازمانده از مجموعهی گویشهای فوق، دو طرح پژوهشی زیر در مؤسسهی مطالعات و تحقیقاتِ فرهنگی بهاجرا گذاشته شده است:
ـ واژهنامهی تطبیقیِ نمونههای گویشی (۶۳ گویش)،
ـ واژهنامهی تطبیقی هشت گویش.
این دو واژهنامه اینک، پس از بررسیهای لازم، به صورتِ «فارسی ـ گویش» تنظیم و ویرایش شده و آمادهی چاپ است. هدف از تنظیمِ این واژهنامهها بهرهگیری از آنها در بررسیهای گویششناسی؛ پی بردن به ساختهایی از واژهسازی در زبانشناسیِ ایرانی؛ دست یافتن به شماری از واژههای ایرانی که در نوشتههای پیشین، از جمله متونِ فارسی و فرهنگها، دیده نمیشوند؛ خواندن و تلفظ گروهی از واژههای مبهم در نوشتههای باستانی ایرانی و پی بردن به معانیِ آنها و استفادهی گسترده در کارِ واژهسازی است. دنبالهی این دو واژهنامه مجلد سومی است با عنوان واژگانِ ویژهی گویشی مستخرج از ۶۴ گویشِ ایرانی، شاملِ صرفاً صورتهای ناآشنای گویشی برای یک فارسی زبان که به صورتِ «گویش فارسی» تنظیم میشود. این واژهنامه، به سبب طرح ویژهی آن، در زمینههای متفاوتِ پژوهشیِ یاد شده، در تجزیه و تقطیع انواع واژههای مشتق و مرکب گویشی و دیگر زمینههای مشابه کاربردِ گسترده و کارآیی بسیار دارد.
این سه مجلد، در جمع، یک مجموعهی تطبیقیِ واحد را پدید میآورند.
طرحِ فرهنگساز(۱۶)
در اواخر سال ۱۳۵۲، بین سازمان جغرافیایی کشور، که وظیفهی تدوین و تکمیلِ فرهنگ جغرافیایی کشور را عهدهدار بود، و فرهنگستانِ زبان ایران، که شناسایی و گردآوریِ گویشهای همهی آبادیهای ایران را در برنامهی کار خود داشت، مقاوله نامهای مبادله و قرار شد برنامههای گویششناسیِ دو نهاد در چارچوبِ طرحِ جامع شناساییِ گویشهای ایران، به نام طرح فرهنگساز، برای تهیه و تدوین مواد زیر، به اجرا گذاشته شود:
ـ نقشهی شناسایی گویشهای ایران؛
ـ نقشهی پراکندگیِ گویشهای ایران؛
ـ نقشهی گویششناسی یا اطلسِ گویششناسیِ ایران.
اعتبارِ طرح مذکور از طرف سازمان برنامه و بودجه تأمین گردید و شورای مشترکی از مقامات سازمان جغرافیایی کشور و فرهنگستانِ زبان ایران وظیفهی برنامهریزی و نظارت بر اجرای آن را عهدهدار شد. ریاستِ شورا برعهدهی رئیس فرهنگستان بود.
این طرح دو بخشى مشخص زیر را دربر داشت:
ـ ضبط نام تمام آبادیهای کشور، که شمارِ آنها پنجاه تا شصتهزار تصور میشد، و مشخصاتِ جغرافیایی آنها؛
ـ شناسایی گویشهای هریک از آبادیها.
در اجرای طرح مذکور، پرسشنامهای تنظیم شد تا، در نخستین مرحله، با مشخصات اصلی جغرافیایی تکمیل گردد، و همزمان، از هر گویش روی نوار صوتی نمونهبرداری شود. مراحلِ بعد به مطالعاتِ عمقیتر و گستردهتر جغرافیایی و گویشیِ آبادیها اختصاص داشت. نگهداری و نشرِ مواد مربوط به مشخصات جغرافیایی دراختیار سازمان جغرافیایی کشور و نگهداری و انتشارِ مواد گویشی در حوزهی اختیاراتِ فرهنگستانِ زبان قرار میگرفت. سی تن از فارغالتحصیلانِ مقاطع کارشناسی ارشد، پس از طی دورهی آموزشیِ لازم، در سه گروه زیر بهکار پرداختند:
ـ گروهِ گردآوری یا گروه صحرا برای تکمیل پرسشنامهها و نمونهبرداری از گویشها؛
ـ گروهِ آوانویسی برای ثبتِ نوارهای گویشی در فرهنگستان؛
ـ گروهِ وارسی برای کنترلِ موادِ ثبت و ضبط شده.
اجرای طرحِ فرهنگساز تا مهرماهِ ۱۳۵۷ ادامه یافت. در طی این مدت، گویش نزدیک به چهارده هزار آبادی بر روی نوارِ صوتی نمونهبرداری شد و با پرسشنامهی تکمیل شده در اختیارِ فرهنگستان قرار گرفت.
علاوهبر این، دو هزار پرسش نامه نیز بدونِ نمونهبرداریِ گویشی، به دلیلِ نیافتن گویشور مناسب، تکمیل گردید.
فعالیتهای گویششناسی، مانند بسیاری دیگر از طرحهای تحقیقاتیِ فرهنگستان، از مهرماه ۱۳۵۷ دچارِ رکود شد.
در سال ۱۳۶۰، همهی نوارها و پرسش نامههای مربوط به طرح فرهنگساز در اختیارِ مرکزِ مردمشناسی قرار گرفت و طبقهبندی نوارها و پرسش نامهها و متعاقباً کارِ شناسایی و بررسیِ گویشها آغاز گردید. ثمرهی این طرح تاکنون چاپ و انتشارِ دو شمارهی شناسایی گویشهای ایران دربارهی گویشهای شهرستانهای اردستان و اصفهان به همتِ مرکز مردمشناسی است(۱۷).
یادداشتها
۱. محمدعلی جزایری، «فرهنگستانهای جهانِ اسلام ـ فرهنگستانهای ایران، ترکیه، هند»، ترجمهی مرتضی اسعدی، نشر دانش، سال دهم، مهر و آبان ۱۳۶۹، ش ۶، ص ۲۵٫
- حسینِ گلِ گلاب و صادق کیا، «فرهنگستان ایران و فرهنگستانِ زبان ایران»، فرهنگستان زبانِ ایران، ۱۳۵۵، ص ۱۹٫
- صورت جلسهی شماره ۱، مورخ ۲۳/۸/۱۳۴۹، شورای فرهنگستانِ زبان ایران، ص ۱٫
- صورتجلسهی شماره ۱۴۹، مورخ ۸/۷/۱۳۵۷، شورای فرهنگستان زبان ایران، ص ۱٫
- رضا منصوری، «رابطهی زبان و تفکر و نقشِ آن در واژهگزینی»، نشر دانش، سال پنجم، شمارهی ۵، اَمرداد و شهریور ۱۳۶۴، ص ۶٫
- صورت جلسهی شماره ۳۶، مورخ ۲۴/۷/۱۳۵۲، شورای فرهنگستان زبان ایران، ص ۲٫
- اطلاعات مربوط به آثارِ چاپ شده و طرحهای ناتمام و متوقفِ فرهنگستان زبانِ ایران به کمکِ منبع مندرج در پانوشت ۲ و نیز سوابق موجود در مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی «پژوهشگاه» فراهم شده است.
- مأخذ مذکور در پانوشتِ ۲، ص ۲۷٫
- همان، ص ۳۴٫
- صورت جلسهی شمارهی ۱۴۶، مورخ ۲۴/۴/۱۳۵۷، شورای فرهنگستانِ زبان ایران، ص ۴٫
- مأخذ مذکور در پانوشت ۲، ص ۳۲٫
- همان، ص ۳۵٫
- مأخذ مذکور در پانوشت ۱۰، ص ۵٫
- همان جا.
- مأخذِ مذکور در پانوشتِ ۲؛ ص ۳۶٫
- صورت جلسهی شمارهی ۴۷، مورخ ۱۱/۱۲/۱۳۵۲، شورای فرهنگستان زبان ایران، ص ۱ـ۳؛ مسعودِ پور ریاحی و فرزاد فروزانفر، مجموعهی مقالاتِ مردمشناسی ویژهی شناسایی گویشهای ایران (۱)، ۱۳۶۲، مرکزِ مردمشناسی، ص ۲۶ـ۲۷٫
- همان (۱) و (۲) ، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۷.
برگرفته از: نامه فرهنگستان، تابستان ۱۳۷۴، شماره ۲، رویههای ۱۵۸ تا ۱۷۲٫
سپاس گزارم از شما کار پژوهی خوبی بود. خیلی چیز ها توی این نوشته بود که تلخ بود. شاید نویسنده بدونه کدوم هارو میگم. از همون آغاز تا پایانش که دارم اینو مینویسم دارم گریه میکنم. ما خیلی بد کردیم به پارسی خیلی بیخیالیم. خیلی شرمنده از این زبان شیرین. خیلی! امیدوارم همه چی با امید و کار ما پارسی دوستان و شما پژوهشگر ها درست بشه. سپاس گزارم و امید وار.