جستارهای وابسته
- بارگیریِ «گویشهایِ وفس و آشتیان و تفرش» نمونههایی که در اینجا داده شده از گویشهایی است که میان سه گویشِ همدان ـ ساوه ـ آشتیان سخن میگویند. این گویشها را میتوان به چهار دسته بخش کرد: ۱. گویشهایِ وفس و آشتیان و تفرش و آمُره؛ ۲. گویش چادرنشینهای زند؛ ۳. گویش غربتها (یا غربتیها)؛ ۴. گویشهای خلج و […]
- چند واژه از استاد مهمد مُغدم شهربراز: در «تاریخ شاهنشاهی هخامنشیان» نوشتهی ا. ت. اومستد که در سال ١٣۴٠ زندهیاد دکتر محمد مقدم (یا آنسان که خود مینوشت: مهمد مغدم) به پارسی برگردانده است این واژههای زیبا را یافتم.
- ۵۰. بازبرد
- بارگیری «راهنمای ریشهی فعلهای ایرانی» پارسیانجمن: راهنمای ریشهی فعلهای ایرانی (در زبان اوستا و فارسی باستان و فارسی کنونی) از دکتر محمد مقدم – زبانشناس و استاد زبانهای ایران باستان و هموند فرهنگستان دوم- است. بنیاد این راهنما بر «واژهنامهی ایرانی باستان» بارتولومه و «واژهنامه اوستا انگلیسی» کانگا گذاشته شده […]
- استاد شهریار: آذربایجان کانونِ زبانِ پهلوی و نژادِ آریا بود+آوا استاد شهریار: «کانونِ زبانِ پهلوی آذربایجان بوده، مرکزِ ایران آذربایجان بوده، کانونِ نژادِ آریا، دروازهی شرق، دروازهی غرب، همه، آذربایجان بوده است.» این گفتهها نشاندهندهی آگاهیِ تاریخیِ شهریار است. او به نیکی از این راستیِ تاریخی آگاه بود که زبانِ آذربایجان پیش از ترکتازیِ ترکان گویشی از زبانِ پارسی با نامِ پهلویِ آذری بوده و بر […]
- نبیگشناخت: ردهشناسی زبانهای ایرانی پارسیانجمن: «ردهشناسی زبانهای ایرانی» نوشتهی محمد دبیرمقدم در ۱۵ بخش و دو پوشینه فراهم شده است. بخشهای نخست و دوم به ردهشناسی و جایگاهش در دانش زبان و زبانهای ایرانی میپردازند. در بخشهای سوم تا چهاردهم به بررسی ۱۲ زبان ایرانی پرداخته شده است که چنیناند: بلوچی، دَوانی، لارستانی، تالشی، وَفسی، کردی، اورامی، لکی، دِلواری، نائینی، […]
با درود و سپاس، به رای من، مهمد شاید نامی پارسی جدای از محمّد باشد، و شناختگی بیشتر نام دوّم، می تواند به همگون پنداری نام مهمد با این نام عربی شده باشد. با این همه، پژوهش بیشتری بایسته است. بی (امّا) درباره واژگان پیشنهادی ایشان، باید گفت که بهتر آن است که نخست واژگان پارسی پهلوی بررسی شوند و برابرهای واژگان بیگانه از میان آنان برگزیده و بازشناسینیده شوند، و سپس، با به کار بستن برخی چارچوب ها، واژگان نوینی برای واژگان بیگانه که برابری ندارند، ساخته و پیشنهاد شوند. با سپاس از تلاش ایشان، آیا واژه نیکی گر همام واژه شناخته شده نیکوکار نیست؟ یا مهشهر خوش آهنگ تر و آسان تر از مهین شهر نیست؟
همچنین، واژه خندستان واژه شایسته ای برای واژه کمدی نیست و بازبرد برای رفرنس.