شناخت‌نامه: «مفاتیح‌العلوم» خوارزمی

شهربراز: نوشتن دانشنامه نیاز به آگاهی ژرف در زمینه‌های گوناگون دانش دارد. یکی از نخستین دانشنامه‌هایی که در دوران پس از اسلام نوشته شده است «مفاتیح‌العلوم» یا «کلیدهای دانش‌ها» است که دانشمندی ایرانی به نام «ابوعبدالله احمد ابن محمد ابن یوسف خوارزمی» در سده‌ی چهارم هجری/ دهم میلادی نوشته است و در این جستار به شناساندن آن می‌پردازم.

مفاتیح‌العلوم

مفاتیح‌العلوم (کلیدهای دانش‌ها)

نویسنده: ابوعبدالله احمد ابن محمد ابن یوسف خوارزمی

سال نگارش: میان ٣۶٧ تا ٣٧٢

گردانش به فارسی: دکتر حسین خدیو جم

ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران

سال نشر: ١٣۴٧ خورشیدی

رویه‌ها: ٢۵٠ + ٨٠ (نمایه‌ها)

این کتاب از دو پاره یا دو «مقالت» تشکیل شده است. پاره‌ی نخست شش «در» یا «باب» دارد و پاره‌ی دوم هم نُه باب دارد. هر باب چندین بخش یا «فصل» دارد. در زیر فهرست باب‌ها را می‌آورم:

مقالت اول:

– باب اول: فقه (١١ فصل)

– باب دوم: کلام (٧ فصل)

– باب سوم: نحو (١٢ فصل)

– باب چهارم: نویسندگی (٨ فصل)

– باب پنجم: شعر و عروض (۵ فصل)

– باب ششم: اخبار (تاریخ) (٩ فصل)

مقالت دوم:

– باب اول: فلسفه (٣ فصل)

– باب دوم: منطق (٩ فصل)

– باب سوم: پزشکی (٨ فصل)

– باب چهارم: اریثماطیقی یا عدد (۵ فصل)

– باب پنجم: هندسه (۴ فصل)

– باب ششم: اخترشناسی (۴ فصل)

– باب هفتم: موسیقی (٣ فصل)

– باب هشتم: حیَل (٢ فصل)

– باب نهم: کیمیا (٣ فصل)

همان گونه که دیده می‌شود مقالت نخست به علوم «انسانی» و مقالت دوم به «دانش‌های دقیق» تخصیص داده شده است. منظور از «حیَل» همان چیزی است که امروزه مکانیک نامیده می‌شود. اریثماطیقی هم شکل عربی شده‌ی arithmatikai یونانی یا arithmetic در انگلیسی به معنای دانش شمار یا حساب و عدد است.

شادروان خدیوجم کتاب «جبر و مقابله»ی ابوجعفر محمد ابن موسای خوارزمی را هم از عربی به فارسی برگردانده است.

با بررسی این کتاب که در آن اصطلاح‌ها و مفهوم‌های دانش‌های گوناگون توضیح داده شده است می‌بینیم که بیشتر این اصطلاح‌ها از زبان‌های فارسی و یونانی وارد زبان عربی شده‌اند و خود احمد خوارزمی هم برای هر اصطلاح می‌گوید که از کدام زبان گرفته شده است.

مترجم در پیشگفتار خود چنین می‌نویسد:

«دانشمندان ملل مختلف، به خصوص ایرانیان، از فرصت مناسبی که پیش آمده بود استفاده کردند و برای حفظ میراث‌های کهن علمی خود، با کوشش بسیار، کتاب‌های ارزنده‌ی علمی و ادبی یونانی و سریانی و پهلوی را به زبان عربی ترجمه کردند… بر اثر همین توجه عالمانه بود که راه ورود بسیاری از لغات پارسی و یونانی و دیگر زبان‌های زنده‌ی آن روزگار به دایره‌ی زبان تازی گشوده شد و در مدت کوتاهی زبان مردمی صحرانشین تا بدان پایه غنی شد که برای بیان انواع علوم آمادگی یافت.»

تاریخ دقیق نگارش کتاب دانسته نیست. اما احمد خوارزمی این کتاب را به ابوالحسین عُتبی، وزیر نوح دوم سامانی، پیشکش کرده است و چون عتبی میان سال‌های ۳۶۷ تا ۳۷۲ ق. وزیر نوح سامانی بوده است تاریخ این نگارش هم در همین میان است.

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب داده‌های چندانی در دست نیست. تنها می‌دانیم که احمد خوارزمی در بلخ زاده شد و در نیشاپور زیست. چندی هم در بخارا در دربار امیر نوح سامانی دبیر بود. چون در بلخ زاده شده در برخی جای‌ها او را «بلخی» هم خوانده‌اند.

جایگاه مفاتیح‌العلوم

این کتاب نخستین دانشنامه است که در دوران پس از اسلام نوشته شده است و به دست ما رسیده است. بازورث (C. E. Bosworth)، خاورشناس برجسته‌ی بریتانیایی، در سال ١٩۶٣ م. جستار بلندی نگاشته است. بازورث می‌گوید که «دبیران دوران اسلامی میراث‌داران دبیران دوران ساسانی بودند که پس از موبدان جایگاه دوم را در دربار شاهان ایران داشتند. در سده‌های نهم و دهم میلادی/ سوم و چهارم هجری قدرت و اهمیت دبیران افزون شد و راه یافتن به آن جایگاه و جرگه نیازمند به داشتن هوش و دانش سرشار بود. دبیران می‌بایستی به همه‌ی دانش‌های زمان خود آشنایی داشته باشند.

فارابی (زاده: ٢۶٠ ق./ درگذشته: ٣٢٩ ق.) کتاب «احصاءالعلوم» (آمار یا برشماری دانش‌ها) را چندین سال پیش از «مفاتیح العلوم» نگاشته بود اما در آن تنها به شمارش دانش‌ها پرداخته و درباره‌ی جزییات آنها چیز زیادی نگفته است.

گروه «اخوان الصفا» هم اندکی پیش از احمد خوارزمی ۵٢ رساله در رشته‌های گوناگون دانش نوشتند اما آنها را طبقه‌بندی نکردند.

کتاب دیگری که به «مفاتیح‌العلوم» شبیه است کتاب «جوامع‌العلوم» نوشته‌ی شعیا ابن فریغون است که در سال ٣۴۴ هجری برای امیر چغانیان در شمال رود سیردریا نوشته شده است. با آنکه طبقه‌بندی «مفاتیح‌العلوم» مانند «جوامع‌العلوم» است گمان نمی‌رود که احمد خوارزمی کتاب ابن فریغون را دیده باشد. با مراجعه به این کتاب روشن می‌شود که دانشمندان مسلمان در مسئله‌ی طبقه‌بندی علوم از اروپاییان آزموده‌تر و ورزیده‌تر بودند.»

 

آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموند رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگ ما در فیس‌بوک یا تلگرام بپیوندید.

 

جستارهای وابسته

  • واژه‌های فارسی عربی‌شدهواژه‌های فارسی عربی‌شده شهربراز: بیشتر ما با نفوذ زبان عربی بر زبان پارسی و وام‌واژه‌های عربی وارد شده در زبان پارسی آشناییم؛ اما شاید ندانیم که زبان عربی هم واژه‌های فراوانی از زبان پارسی به وام گرفته است؛ اما در فراروند وام‌گیری چنان واژه‌های پارسی را به هم ریخته و از شکل اصلی خود دور کرده که گاهی یافتن واژه‌های پارسی برای زبان‌شناسان هم دشوار است. […]
  • زبان‌های اسلامی؟!زبان‌های اسلامی؟! شهربراز- مردم خاورزمین «موضوع مطالعه»اند و از خود حق و اختیاری ندارند و این «مطالعه‌کننده»ی غربی است که آزادانه برای «راحتی کار خود» و «صرفه‌جویی در نوشتن و گفتن» تصمیم می‌گیرد که این مردم را - مانند حشره‌ها و گیاهانی که در آزمایشگاه روی آنها مطالعه می‌شود - دسته‌بندی کند و برچسب بزند و درباره‌شان چیز […]
  • استفان پانوسی و برخی از کارهای اواستفان پانوسی و برخی از کارهای او شهربراز: استفان پانوسی ایران‌شناس و استاد پیشین دانشگاه تهران در شهریور سال ۱۳۱۴ در شهر سنندج زاده شد. وی از ایرانیان آشوری و مسیحی کلدانی است. پانوسی در ۱۳۴۰ از دانشگاه لووِن در بلژیک دکتری فلسفه دریافت کرد. وی به زبان‌های پارسی، کُردی، عربی، آسوری، ایتالیایی، فرانسه، آلمانی، انگلیسی، و سوئدی و زبان‌های باستانی یونانی باستان، لاتین، […]
  • زبان عربی و نقش ایرانیانزبان عربی و نقش ایرانیان شهربراز- پیش از اسلام و در زمان اسلام تعداد کسانی که در حجاز سواد خواندن و نوشتن داشتند به تعداد انگشتان دست بوده است. بنابراین طبیعی است که هیچ گونه اثر نوشتاری از آنان وجود نداشته باشد.
  • هارولد بیلی و زبان خُتَنیهارولد بیلی و زبان خُتَنی شهربراز- سر هارولد والتر بیلی از ایران‌شناسان برجسته روزگار ما بود که در زنده کردن فرهنگ و زبان ایرانی ختنی نقش بسیار مهمی داشت.
  • ابن مقفع؛ زندگی و نوشته‌های اوابن مقفع؛ زندگی و نوشته‌های او شهربراز- یکی از شخصیت‌های ایرانی پس از اسلام که در انتقال دانش و فرهنگ ایران دوران ساسانی به دوران‌های پسین نقش برجسته‌ای داشته است با نام «ابن مُقَفّع» شناخته می‌شود. در این نوشتار به طور فشرده به زندگی و آثار او […]

دیدگاهی بنویسید.


*