چرا کزازی سره سخن می‌گوید؟

کزازی

میرجلال‌الدین کزازی به این پرسش که چرا به پارسی سره سخن می‌گوید، پاسخ داد.

این استاد زبان و ادب پارسی که به گفته خودش، دو دهه‌ای هست که جز واژگان پارسی واژه‌ای دیگر به کار نبرده است، در زادروز 65 سالگی‌اش در گفت‌وگو با ایسنا به پرسشی که بسیاری از دلبستگان دوست دارند درباره آن بدانند پاسخ داد: اینکه چرا جز واژگان پارسی از واژه‌های زبان‌های دیگر بهره نمی‌برد.

کزازی می‌گوید: «دو دهه پیش باور کردم که می‌توان به یاری زبان پارسی شتافت تا از گزند و آسیب روزگار در امان باشد؛ از همین‌رو بر آن شدم تا بدین شیوه گفتن و نوشتن را آغاز کنم.»

این نویسنده و پژوهشگر می‌افزاید: «این شیوه گفتن و نوشتن نمونه‌ای سنجیده و به آیین از ادب و زبان پارسی را برای دوستداران این زبان به یادگار می‌نهد.»

با فارسی سره گفتن‌هایش می‌شناسیمش، با اینکه کسی واژه‌های غیر پارسی و عربی و فرنگی را با صدا و آوای او نشنیده است. با لبخندهای آرام و چهره‌ای فراخ، با واژه‌های دشوار فارسی کم‌تر شنیده‌شده‌ای که به زبان می‌راند، می‌شناسیمش. با کتاب‌هایی که آغازش نوشته به ترجمه «میرجلال‌الدین کزازی» می‌شناسیمش، با شعرهایی که نام شاعر در پایانش با تخلص «زروان» آمده است. او را با پشتیبانی که از ایران‌زمین و آریاییان و ادب پارسی و تمدن ما می‌کند، می‌شناسیم، با «کرمانشاهان» بلند و بااقتداری که می‌گوید. کزازی، یعنی آب و آیینه، بیکران سبز، پارسا و ترسا، رخسار صبح، نامه باستان، دیدار با اژدها و چندین ده کتاب دیگری که نوشته است؛ کزازی، یعنی صدها ترجمه از انه اید و ویرژیل و ایلیاد و اودیسه هومر و افسانه‌ها و حماسه‌هایی از سراسر جهان که او بازگردانده است. او آدمی است که اسپانیایی و فرانسوی و آلمانی و انگلیسی می‌داند و باز این‌طور پارسی سخن می‌گوید.

میرجلال‌الدین کزازی زاده ۲۸ دی‌ماه سال ۱۳۲۷ در کرمانشاه است و این روزها زادروز 65 سالگی‌اش است با سال‌ها نوشتن و سرودن و خواندن و ترجمه کردن.

جستارهای وابسته

  • پویه‌ی پایای پارسی (شنیداری)پویه‌ی پایای پارسی (شنیداری) دستور میرجلال‌الدین کزازی: زبان شکرین پارسی که گسترده‌ترین و دلاویز ترین ادب جهان را در دامان خود پرورده است، پیشرفته‌ترین زبان در دودمان زبانهای آریایی است. دور نیست اگر بر آن باشیم که آینده‌ی این زبانها را در آیینه‌ی زبان پارسی می‌توان دید. این زبانها، اگر در دیگرگونی و پویایی بپایند، به زینه‌هایی خواهند رسید که زبان پارسی آنها را […]
  • پویه‌ی پایای پارسیپویه‌ی پایای پارسی دستور میرجلال‌الدین کزازی: زبان شکرین پارسی که گسترده‌ترین و دلاویز ترین ادب جهان را در دامان خود پرورده است، پیشرفته‌ترین زبان در دودمان زبانهای آریایی است. دور نیست اگر بر آن باشیم که آینده‌ی این زبانها را در آیینه‌ی زبان پارسی می‌توان دید. این زبانها، اگر در دیگرگونی و پویایی بپایند، به زینه‌هایی خواهند رسید که زبان پارسی آنها را […]
  • واژه‌ی «ترجمه»واژه‌ی «ترجمه» پارسی‌انجمن: در جستارِ «واژه‌ی ترجمه» استاد میرجلال‌الدینِ کزازی به تاریخ و ریشه‌ و چگونگیِ پیداییِ واژه‌ی ترجمه و راهیابیِ آن به دیگر زبانها پرداخته است.
  • ریشه‌شناسیِ نامِ غزنین، گنج و …ریشه‌شناسیِ نامِ غزنین، گنج و … در پوشه‌ی شنیداریِ زیر، میرجلال‌الدین کزازی به ریشه‌شناسیِ نامِ شهرِ غزنین که شهری در افغانستانِ کنونی است پرداخته و نیز ریشه‌ی واژه‌هایی همچون گنج، مخزن و ... را نیز بازگشوده است.
  • ۶۰. برکامه۶۰. برکامه
  • پدیدارشناسی زبان پارسی از نگاه كزازی در «آوایی از ژرفا»پدیدارشناسی زبان پارسی از نگاه كزازی در «آوایی از ژرفا» «آوایی از ژرفا» دربردارنده‌ی گفت‌وشنودهای درازدامان «محمدرضا ارشاد» با «میرجلال‌الدین کزازی» در پدیدارشناسی زبان پارسی است. آماج این کتاب نگاهی به زبان پارسی در بستر فرایند مدرنیته‌ی ایرانی […]

6 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. با درود و سپاس از فرهیخته پارسی گوی, هم زادگاهی ارجمندم میر جلال الدین کزازی. زادروزت را شادباش میگویم و تندرستی و یاری همیشگی اهورامزدا را برایت آرمان دارم. گویش شکر افشانت به زبان پارسی, فرخندگی و سپندینگی این زبان کهن را می رساند و اینکه در درازنای تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین اهورایی چگونه این زبان شیرین, جاودان و سرفراز مانده است و بی گمان این جاودانگی در گرو یاری خداوند مهربان و پاسداری بزرگان و دانشورانی چون فردوسی بزرگ و شما و دیگر اندیشمندانی است که به پاسداری از این زبان گهر بار, پشتکار و کوششی شایسته داشته اند. مانا و سربلند باشید.

  2. با درود به پیشگاه گران استاد فرهیخته میر جلالدین کزازی
    و با آرزوی بهروزی برای ایشان
    زادروزت که همان بیست و هشتم ز دی است
    همره دسته گلی باد مبارک ای یار
    ۲۰/۹/۹۴

    • صنعت در زیان پارسیگ هوتُخش است و صنایع هوتُخشان. هوتُخشان (ای) دَستیگ برابر پارسیگ صنایع دستی است. درد جانکاه این جاست که مردم ایران بیشتر بیگانه از خویشتن هستند. از کاربرد واژگان بیگانه اَرمائیلیگ (عربی) و انگلیسیگ و فرانسویگ و چینیگ بیشتر دلخوش می شوند تا از یادگرفتن و به کار بردن واژگان زبان نیاکان خود.

  3. صنعت در زیان پارسیگ هوتُخش است و صنایع هوتُخشان. هوتُخشان (ای) دَستیگ برابر پارسیگ صنایع دستی است. درد جانکاه این جاست که مردم ایران بیشتر بیگانه از خویشتن هستند. از کاربرد واژگان بیگانه اَرمائیلیگ (عربی) و انگلیسیگ و فرانسویگ و چینیگ بیشتر دلخوش می شوند تا از یادگرفتن و به کار بردن واژگان زبان نیاکان خود.

  4. با درود فراوان به دست اندرکاران تارنمای پارسی انجمن،
    بهتر از من آگاهید و خود استاد کزّازی گرامی نیز بی تردید بر این امر آگاهند که سَره گوییِ گفتار و نوشتارِ پارسی گفتگویی است درازدامن و به گفته قدما محل نزاع، با گونه گون نگاه و نگره و هرکدام نیز از سوی بزرگانی که در اشراف و دلسوزی و خدماتشان به ادبیات و زبان پارسی کمترین شبهه را می توان داشت و این ماجرا تا کنون نیز به پایان خود نرسیده. سخن من نیز تازگی ندارد و چیزیست در اندازۀ یک یادآوری از سوی یک کمینه گویشور زبانِ پارسی.
    ۱- زبان پدیده ای ایستا نیست و مانند رودی در مسیر خود آمیزش های گونه گون می یابد. این آمیزشها را تا آنجاکه بُن، اساس و ساختار یک زبان (نحو/ صرف) دگرگون نگردد باکی نیست، بقول مشهور هرآنچه مرا نابود نکند توانمندترم خواهدکرد. لذا وامواژه هایی که در درازنای زمان بر سر سفرۀ گستردۀ زبان شیرین پارسی به میهمانی آمده اند اگر پیوندی استوار یافته اند با این دریای جوشان و گسترده و توانسته اند از پسند و چشایی این زبان و کاربران آن گذرنامه بگیرند مانده اند بر سر این سفره و آن را رنگارنگتر و پربارتر کرده اند وگرنه اگر به اجبار یا پسند حاکمان و قدرتها و … بوده اند دیر یا زود چون مسافری گذری دمی نشسته و پس از اندک گفتگویی و نوشیدن آبی و خوردن لقمه¬ای بار خود را بسته و رفته اَند و یا می روند.
    ۲- در این وامگیری ها عموماً محتوا و بارِ واژه های وارداتی به اصطلاح ایرانیزه شده اند و معانی گوناگونی یافته اند نه در آن کاربرد و مفهومی که در زبان مبداء خود داشته اند. نمونه ها فراوان است.
    ۳- نیاز به گفتن ندارد که که عربی بازی یا معرّب کردن کلمات و واژه ها به علل گوناگون مانند تصنع و فضل فروشی، ترساندن و سرِ جای خود نشاندن مخاطب بویژه در بحث و جدل ها خوش خدمتی برای حاکمان عرب و … و نیز فرنگی مأبی و جا به جا و بیشتر نابه¬جا و غیرضرور ریخت و پاش کردن واژه های فرنگی در گفتار و نوشتار خود موضوعی است قابل بررسی و بسیار دور است از از وام گیری های معمول و معقول که در تمامی زبان های جهان از گذشته بوده و از این پس هم خواهد بود .
    ۴- همانگونه که نژاد خالص و مباحث شبه علمی و غیرعلمی در این خصوص ذهن ها را آشفته کرده و به جدایی و دشمنی افراد انسانی انجامیده و اساساً می دانیم که چیزی به نام نژاد خالص از آنگلوساکسون گرفته تا ژرمن و آریایی و … نداریم عیناً زبانِ خالص و سَره نه اکنون و نه حتی از دوران باستان نیز وجود خارجی نداشته است. دست کم تا جایی که دانش و اطلاعات من کفاف می دهد
    ۵- حال اگر با توجه به آنچه آمد هدف از سره گویی تلاش برای فراهم آوردن زبانی باشد که به هنجارهای ساختاری خود نزدیکتر و وفادارتر باشد و از آلودگی ها و تصنع های (آنچنان که در بند ۳ آوردم) باشد یعنی بکار بردن واژه های خوش فرم، شفاف، گویا و چالاکی که گفتار و نوشتار را از زشتی و سکته و گره های دست و پاگیر و آزارنده رها می سازد چه چیزی به از این اما اگر هدف رفتن به سوی زبانی باشد که در مواجهه با آن به جای خواند یا شنیدن نیاز به بازخوانی و مراجعه به یک فرهنگنامه تخصصی جداگانه باشد و خود اسباب گره ها و مشکلات جدیدتری را فراهم آورد دست کم من دور می بینم که این کوشش بتواند مسیری و راهی نیکو و کارآمد ارائه دهد به شکلی که اقبال و توجه کاربران را به خود جلب نماید تا آنجا که فراگیر و همکانی شود. این پیشبینی البته نیاز به بررسیدن بیشتر و نظرخواهی گسترده تر هم از نویسندگان که کاربران و گاه سازندگان زبانند و هم محققان که نگاهبانان زبانند و هم از مردم کوچه و خیابان که هم سازندگان و هم کاربران زنده و پویای زبانند دارد.
    مرا می بخشید که مطلب به درازا کشید
    همچنین سپاسگزار می شوم چنانچه خطایی می بینید یا داده هایم بیراه و نادرست است مرا راهنمایی نمایید.
    محمد یعقوبی

دیدگاهی بنویسید.


*