محسن ابوالقاسمی،
استادِ زبانهای باستانیِ ایران و مدیرگروهِ پیشینِ رشتهی فرهنگ و زبانهای
باستانیِ دانشگاهِ تهران، در ۸۲ سالگی درگذشت.
به گزارشِ «مردمسالاری آنلاین»، ابوالقاسمی در نزدیک به چهل سال آموزگاری دانشجویانی بسیار پرورد و نبیگها(کتب) و نوشتههایی ارزنده از خویش به یادگار گذاشت. او آغازگرِ شیوههای نوینِ آموزش در رشتهی زبانهای باستان بود و درایشی(تأثیری) ماندگار در روندِ آموزشِ زبانهای باستانی و همچنین دستورِ زبانِ پارسی در ایران داشت.
محسن ابوالقاسمی در سالِ ۱۳۱۵ زاده شد. دبستان را در ملایر گذراند. سالِ ۱۳۲۸ به همراهِ خانوادهاش از ملایر به تهران آمد. دبیرستان را در تهران گذراند و در خردادِ ۱۳۳۴ از دارالفنون دانشآموخته شد و همان سال هم به دانشکدهی ادبیاتِ دانشگاهِ تهران راه یافت. ابوالقاسمی، دربارهی روزگارِ پرآشوبِ دبیرستانش که همزمان با دولتِ محمد مصدق بود، در گفتوگویی با محمدتقی راشدمحصل چنین گفته است: «سالِ ششم را در دارالفنون رشتهی ادبی خواندم. در این دوره وضعِ باثباتی نبود؛ دورهی دکتر مصدق بود و به قولِ تودهایها «دورهی پتویی» (چراکه مصدق بیشتر از زیرِ پتو کشور را پیش میراند). در مدارس هم بعضی معلمها تودهای بودند و بعضی ضدِ آن. دانشآموزانی که ضدِ معلمِ تودهای بودند، شورش میکردند و سرِ کلاسِ آن معلم نمیرفتند و همهاش اعتصاب بود.»
در دانشگاهِ تهران از آموزشهای استادانی نامدار همچون ابراهیم پورداود (زبانهای اوستایی و پارسیِ باستان)، صادق کیا (زبانِ پهلوی)، پرویز ناتل خانلری (تاریخِ زبانِ پارسی)، محمد معین (تحقیق در متونِ پارسی)، حسین خطیبی (دستور و سبکشناسی)، ذبیحالله صفا (تاریخِ ادبیات)، محمد مقدم (زبانشناسیِ همگانی)، لطفعلی صورتگر (نقدِ ادبی و سخنسنجی)، بدیعالزمان فروزانفر، عبدالعظیم قریب (تحقیق در متون)، جلال همایی (معانی و بیان)، ایندوشیکهر (زبانِ سنسکریت)، مدرس رضوی و عبدالحمید بدیعالزمانی (زبانِ عربی) بهره گرفت و در سالِ ۱۳۳۷ کارشناسیِ خویش را در رشتهی زبان و ادبیاتِ پارسی دریافت کرد.
در سالِ ۱۳۴۰، ابوالقاسمی با بورسِ وزارتِ فرهنگ به انگلستان، مدرسهی مطالعاتِ شرقیِ لندن (SOAS)، فرستاد شد و در آنجا نزدِ استادانی نامور همچون دیوید مکنزی (پارسیِ باستان و پهلوی)، مری بویس (پهلویِ مانوی و اوستا) و دیوید بیوار (تاریخ) دانشآموخته شد و در سالِ ۱۳۴۴ به ایران بازگشت. در ایران دورهی دکتری رشتهی زبانهای باستانی تازه راهاندازی شده بود و ابوالقاسمی، پس از بازگشت از انگلستان، در سالِ ۱۳۴۵، با پدافند از پایاننامهای دربارهی زبانِ آسی (یکی از زبانهای ایرانیِ قفقاز، میانِ روسیه و گرجستان) از نخستین دانشآموختگانِ این رشته در ایران شد.
ابوالقاسمی از سالِ ۱۳۴۴ در دانشگاهِ تهران به آموزشِ زبانهای اوستایی و پهلویِ مانوی، برپایهی یشتها، وندیداد، سنگنوشتههای پهلوی و نوشتههای مانوی، به دانشجویان پرداخت و در این میان در بنیادِ فرهنگِ ایران نیز سرگرمِ کارهای پژوهشی شد.
پس از سالِ ۱۳۶۵ نیز مدیرگروهِ رشتهی فرهنگها و زبانهای باستانی شد تا سالِ ۱۳۸۲ که بازنشسته گردید.
در نقشِ ابوالقاسمی در دانشگاههای ایران همین بس که آموزشِ زبانهای باستانیِ ایران (زبانهای اوستایی، پارسیِ باستان و پهلوی)، به سبکی که اکنون در دانشگاههای ایران آموزش داده میشود، با وی آغاز گردید که همچنان نیز دنبال میشود.
تقی پورنامداریان، استادِ زبان و ادبِ پارسی، دو سال پیش، در آیینِ بزرگداشتِ استاد ابوالقاسمی، دربارهی وی چنین گفته است: «استاد ابوالقاسمی به شدت از نمایش و خودنمایی بیزار بود. با همه فضلی که داشت به کتاب نوشتن چندان علاقهای نداشت. آثارِ او که نوشتنش با نوعی خواهش و تحمیل همراه بوده است اگرچه از عمقِ دانش و تخصصِ او حکایت دارد، نسبت به میزانِ فضل و دانشِ او نمونهای اندک از بسیار است. گویی که تألیف و تصنیف هم برای او نمایش بود که از آن پرهیز میکرد. فکر نمیکنم او تا به حال نزد کسی درددل کرده باشد و از شادی و غمهایش سخن گفته باشد. هر چه بود در چهرهاش پیدا میشد. آزادهای بود که به جای سلوک با عقلِ منفعتاندیش، به اقتضای عواطفش زندگی میکرد. لطف و قهرش در حرکات و سکناتش و در حرفهایش با صمیمیتِ تمام و بدونِ پردهپوشی و تظاهر، حال روحیاش را افشا میکرد. فقط در جمعِ دانشجویان بود که تعریفهایش گل میکرد و با صدای بلند میخندید.»
از نبیگهای زندهیاد ابوالقاسمی که هماکنون در دانشگاههای ایران آموزش داده میشود میتوان از «دستورِ تاریخیِ زبانِ فارسی»، و گزیدهی آن که «تاریخِ زبانِ فارسی» نام دارد، و «راهنمای زبانهای باستانیِ ایران» (دو پوشینه) نام برد. از دیگر نبیگهای وی میتوان از «زبانِ فارسی و سرگذشتِ آن»، «پنج گفتار در دستورِ تاریخیِ زبانِ فارسی»، «قاموس: دفتر نخست (آ – آپونیس)»، «واژگانِ زبانِ فارسیِ دری»، «ریشهشناسی»، «مادههای فعلهای فارسیِ دری»، «مانی به روایتِ ابن ندیم»، «دینها و کیشهای ایرانی در دورانِ باستان به روایتِ شهرستانی»، «یسنِ ۵۳: وهیشتوایشگات: اندرزِ زردشت» و «شعر در ایرانِ پیش از اسلام» نام برد.
گفتنی است که آیینِ خاکسپاریِ استاد ابوالقاسمی، یکشنبه، ۲۱ بهمنماه، ساعتِ ۹، از برابرِ دانشکدهی ادبیات و علومِ انسانیِ دانشگاهِ تهران به سویِ قطعهی نامآورانِ بهشت زهرا انجام خواهد شد.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
با درود و با ویتوَری (تسلیّت) از دست رفتن استادی شایسته از فرزندان ایران زمین می خواهم از دانشمندان زبان پارسی خواهش کنم و آن این که دانش هر چند بسیار و ژرف باشد، باید در زمان ماندگار باشد وگرنه با از دست رفتن دانشمندی گرامی، مردم یک کشور از دانش او بی بهره خواهند ماند که این دانش دانش کیستی و زبانی و فرهنگی است. اگر شاهنامه به نثر نبود، فردوسی بزرگ از داستان بلند و با شکوه ایران آگاه نمی شد و اگر فردوسی شاهنامه را چکامه سرایی نمی کر، ما نیز اکنون مانند مصریان باید به زبان بیگانگان چیره شده بر ما سخن می راندیم و خودمان را عرب می شناختیم! پس دانستن تنها بسنده نیست و باید چونان اَبروزَکی (شمعی) به روشنایی خویش تاریکی را از دیدگان مردم کنار زد و راه را از بیراهه ها باز شناسانید.