با درود
به رئیسجمهورِ تاجیکستان جنابِ امامعلی رحمان،
به رئیسِ مجلسِ ملیِ مجلسِ عالیِ جمهوریِ تاجیکستان جنابِ محمدسعید عبیداللهاف،
به رئیسِ مجلسِ نمایندگانِ مجلسِ عالیِ جمهوریِ تاجیکستان جنابِ شکورجان ظهورف،
به نمایندگانِ مجلسِ عالیِ جمهوریِ تاجیکستان.
میدانیم که سدهی بیستم سدهای بسیار تلخ و دردناک برای زبانِ پارسی در آسیای میانه یا فرارودان بود. در این سده، زبانِ پارسی در تاجیکستان ضربههایی بسیار سخت خورد، آسیبهایی بسیار دید، و سست و ناتوان گردید. اکنون، در زمانِ فرخندهی استقلال، امید است که آنچه زبانِ ما در سدهی بیستم از کف داد در سدهی بیستویکم دوباره به دست آورد، و شما بزرگواران در جایگاهِ رهبری و نمایندگیِ سرزمینِ نیاکانِ خردمندمان بر این کارِ بزرگ توانایید. زینرو، سازمانِ مردمنهادِ پارسیانجمن برای گرهگشایی در زمینههای زیر دستِ یاری به سوی شما دراز میکند:
۱. میدانیم که تا سالِ ۱۹۲۵ زبانِ مردمانِ فرارودان را «پارسی» مینامیدند، و از رودکی تا عینی ادبیّاتی را که در این سرزمین پدید آمد ادبیّاتِ پارسی میگفتند. زینرو، از عالیجنابان درخواست میکنیم برای پاسداشتِ یکپارچگیِ ملیِ تاجیکستان، رشدِ خودشناسیِ ملی و سربلندیِ تاجیکان، پاسداشتِ میراثِ معنویِ تاجیکستان، تداومِ زبان و گسترش و بالش و شکوفاییِ آن و شراکت در همهی افتخارهای فرهنگیِ پارسیگویانِ جهان، نامِ درست و راستینِ زبانِ تاجیکان که «پارسی» است به رسمیت شناخته شود.
۲. از نخستین سالهای برپاییِ حکومتِ شوروی، نظریّهپردازانِ حزبِ کمونیستِ روسیّه، برای مرزبندی و کشورسازی در سرزمینهایی که روسیّهی تزاری به چنگ آورده بود و برای بریدن پیوند مردمانِ آن سرزمینها از خاستگاههای تاریخی، جغرافیایی و فرهنگیِ خودشان خطِّ کهنِ پارسی را به خطِّ بیگانهی سیریلیک (روسی) دگر کردند تا همهی گنجینهی فرهنگ و ادبِ نیاکان از دسترسِ نسلهای تازه دور بماند و یک گسستِ بزرگِ تاریخی و فرهنگی پدید آید و حافظهی تاریخیِ مردمان پاک شود، که برآیندِ آن را میبینیم، اکنون مهمترین دشواریِ تاجیکان برای پیوند با همزبانانِ خود، و نیز بهرهگیری از میراثِ گرانسنگِ نیاکانیِ خویش، ندانستنِ دبیره یا خطِّ پارسی است. تا زمانی که دبیرهی نیاکانی به تاجیکستان بازنگردد این کشور نخواهد توانست پیوندِ خود را با همزبانانِ خویش در سراسرِ جهان استوار کند و از دستاوردهای کلانِ فنی، دانشی و فرهنگیِ همزبانان بهره گیرد و به این گنجینهی بزرگ در راهِ پیشرفتِ خود دست یابد. بر همین پایه، از عالیجنابان درخواست میشود تا برنامهای زمانمند برای بازگرداندنِ خطِّ نیاکانی به تاجیکستان پیریزی کنند.
۳. زبانِ پارسی میراثِ مشترکِ یک حوزهی تمدّنیِ کهن است که نقشی بزرگ در فرهنگِ جهان داشته است. هر یک از باشندگانِ این حوزهی تمدّنی به یک اندازه صاحبِ این میراثِ زبانیاند و به یک اندازه نیز دربرابرِ آن مسئولاند. زینرو، واژههای این زبان را به افغانستانی و ایرانی و تاجیکی و … دستهبندی کردن سببِ سستیِ زبانِ مشترکِ پارسیزبانان خواهد شد. واژههای این زبان از هر سرزمینی که آمده باشند ازآنِ همهی پارسیزبانان است، نه کشوری ویژه. در همین راستا، از عالیجنابان درخواست میشود تا با گذاردنِ قانون، جلوی سیاستِ جداییافکنانه دشمنانِ زبانِ پارسی را بگیرند، و همچنین زمینههای قانونی برای پالایشِ زبانِ پارسی در تاجیکستان از واژههای بیگانه را فراهم آورند.
۴. کنون در تاجیکستان گویشی معیار که سنجهی سخنگفتنِ همگان باشد استوار نشده و گویشِ محلی هر کس گویشِ معیار او است. همچنین، در سخنِ گویندگان و نوشتههای رسانهها و نویسندگان نادرستیهای بسیار دیده میشود؛ چراکه پارسی در تاجیکستان زیر تأثیرِ شدیدِ روسی قرارگرفته و این آشفتگیها برآمده از آن است. زینرو، از عالیجنابان درخواست میشود تا زمینههای بایسته را برای نوشتن یک دستورزبانِ معیار برای پارسی در تاجیکستان در برنامههای خود بگنجانند، و نیز سازوکارهای قانونی برای جلوگیری از آشفتگیِ بیشترِ زبان در نظر گیرند.
۵. مهمترین بنیادِ استقلالِ هر ملتی استقلالِ فرهنگیِ آن ملت است، و زبان ستونِ بنیادینِ استقلالِ فرهنگی است. هر چند تاجیکستان از سالِ ۱۹۹۱ استقلالِ سیاسی خود را بازیافته، ولی هنوز زبانِ روسی جای خود را به زبانِ ملیِ تاجیکستان نداده است. تا زمانی که زبانِ پارسی یکسره جایگزینِ زبانِ روسی نشود دستیابی به استقلالِ فرهنگی و ملی شدنی نیست. زینرو، از شما عالیجنابان درخواست میشود ابزارهایی قانونی برای جایگزینیِ کاملِ زبانِ پارسیِ تاجیکی به جای زبانِ روسی در راستای پیشبردِ استقلالِ فرهنگی و ملیِ تاجیکستان فراهم آورده شود.
چشمداشت ما از بزرگواران در تاجیکستان این است که تاریخ و فرهنگ و زبانِ مشترکمان را درگیرِ گرایشها و رویکردهای گذرای سیاسی نکنند. از شما خواهشمندیم که بدین نامه ژرف بیندیشید، و چنان استوار و توانا در پاسداری از زبانِ پارسی بهپاخیزید که بار دیگر یادآورِ خیزش نیاکانِ سربلندمان در بنیادِ فرمانرواییِ سامانیان بر تاجِ ایرانشهر باشید.
در پایان، آمادگی این نهادِ مردمی و گروهِ دانشوران این انجمن را برای هرگونه همکاری و پشتیبانی به آگاهی میرسانیم.
با سپاس
سازمانِ مردمنهادِ پارسیانجمن
گروهِ دانشوران از سراسرِ حوزهی فرهنگیِ زبانِ پارسی
درود بر شما.چه کار زیبا و پیشنهادهای خوبی.امیددارم که بپذیرند.سپاس
درود فرهیختگان پارسی انجمن
امید که این گام سترگ سرآغازی باشد برای بالندگی زبان پارسی در گستره ایران بزرگ فرهنگی و همه پارسی زبانان آنرا نماد همدلی ، همزیتی و شکوفایی سازند .
سپاس بیکران از شما که این رویه درست را درپیش گرفتید و این روند در کشورهای افغانستان و پاکستان نیز بایستی پیگیری گردد.
پاینده میهن بزرگ آریایی
با درود، خواهشمند است به روشنی در این خواهشنامه نوشته شود که از دبیره پارسی پهلوی به جای دبیره کنونی بهره جسته شود، چه تنها با این دبیره است که همه ایرانشهریان به فرَگان (اصل) خویشتن خویش و داستان (تاریخ) شکوهمند و کیستی (هویّت) راستین خود می توانند برگردند، و روشن است که مردمان دیگر بخش های ایرانشهر نیز باید همین دبیره را فراگرفته و به کار بگیرند که درخت پربار ایرانشهر و این مایه سربلندی ما ایرانشهریان، بی ریشه زنده نخواهد ماند، و تنها راه برونرفت از چاله شوم چندسَت ساله و آیین ها و باورهای نادرست، همانا آشتی با فرهنگ و داستان شکوهمند خویشتن و زنده داشتن ایرانشهر بزرگ و پرفرهنگ است. در این جا، بایسته است که از همه رنج جناب آقای امامعلی رحمان و دیگر کارگزاران دلسوز تاجیکستان سپاسداری نمایم و از مردم سربلند و سرفراز تاجیکستان بخواهم که همواره پشتیبان این مردان نازنین زادبوم خویش باشند و ایشان و کارگزاری هایشان را از دل و جان ارج نهند و همه همواره بر آبادانی میهن خویش بکوشند و میهن خویش از دوزَگ های (دسیسه های) بیگانگان پاس بدارند که پاسداری از میهن بر دوش همه مردم است و نه کار تنها ارتش و دولت. از جوانان تاجیک می خواهم که خوشبختی و آبادی میهن خود را با هر چیز دیگری سودا نکنند و از امامعلی رحمان جانانه پشتیبانی کنند که مردم دانا بهترین نگهبانان هر میهن هستند.