کورش جنتی: روزگاری ما پارسیزبانان به جای واژۀ «چگالی» از واژۀ «کثافت مخصوص» بهره میبردیم و همان زمان کسانی بودند که میگفتند واژۀ «چگالی» خندهدار است و نمیتواند جای واژۀ زیبا و خوشآوای «کثافت مخصوص» را بگیرد!
یکی از واژههایی که امروزه بسیار فِتاد(مورد) ریشخند قرار میگیرد واژۀ «کشلقمه» است که کسانی آن را به جای «پیتزا» پیشنهاد کردهاند. فرهنگستان زیر فشار این ریشخندها، در سالهای اخیر، بارها از این واژه اعلام برائت کرده است. واژۀ «کشلقمه» برکنار از اینکه برساختۀ چه کسی است، از دید ساختواژه، آواشناسی و سَنجیدارهای(قواعدوضوابط) واژهگزینی هیچ ایرادی ندارد. با نگرداشت این نکته پس چرا فرهنگستان این همه از انتساب این واژه به خود ناراحت می شود؟ آیا فرهنگستان دستکم نمیتواند از درست بودن ساختمان این واژه پدافند(دفاع) کند؟ نهادی که قرار است از زبان پارسی پشتیبانی کند باید این اندازه به خود اُستامش(اعتماد) داشته باشد که میدان را به آسانی زیر فشار چند رسانه به ریشخندکنندگان واگذار نکند.
اینکه هر نوواژه در آغاز با برخورد ریشخندآمیز و پادورزانه(مخالف) روبرو شود، چیز جدیدی نیست؛ ولی این مهم است که پشتیبانان و دوستداران زبان پارسی با کوچکترین پَرژَن(انتقاد) و گفتۀ درشتی میدان را خالی نکنند. برای یک شخص میهندوست، هر نوواژهای که برپایۀ قواعد دستوری، آوایی و همسو با سنجیدارهای واژهگزینی ساخته شده باشد، بر هماَرز بیگانۀ خود برتری دارد. ریشخند چنین نوواژهای از سوی پادورزان(مخالفان) آبشخوری جز یکی از فِتادهای(موارد) زیر ندارد:
- پادسانی(تضاد) با عادتهای زبانی
- ناآگاهی
- لودگی
- دشمنی با زبان پارسی
همچنین به یاد داشته باشیم که روزگاری بزرگانی چون محمدعلی فروغی، اقبال آشتیانی، صادق هدایت، جعفر شهیدی و خسرو فرشیدورد به ترتیب با واژههای «پیشوند و پسوند»، «دانشگاه و دانشکده»، «باشگاه»، «واژه» و «ترابری» پادورزی میکردند و میگفتند این واژهها نادرست یا خندهدار هستند و در برابر اینها وامواژههای «مزید مقدم و مزید موخر»، «یونیورسیتی و فاکولته»، «کلاب»، «لغت» و «حملونقل» را خوشساخت و زیبا میدانستند؛ ولی با گذر زمان نوواژههای پارسی جای خود را در زبان باز کردند و گاه یکسره جای وامواژه را گرفتند. بیشتر ریشخندکنندگان این روزگار را مجریان رسانهها و چهرههای برنامههای طنزی تشکیل میدهند که بیگمان روشنفکرتر و دانشمندتر از افراد نامبرده نیستند. اگر پادورزی(مخالفت) دانشمندانی آن چنان این اندازه نادرست بود چرا باید زیر هَنایش(تأثیر) لودگیهای چنین کسانی پس نشست و دست از پشتیبانی نوواژههای پارسی برداشت.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
“پیتزا” تنها یک نام است و انرا بهمتای پارسی نیاز نیست.
مانند کباب و باقلوا و پاستا.
بهتر است واژگان عربی و اروپایی را کاری بکنید.
مانند “ممنوع التصویر” و “کمیسیون” و “ماژول” و …
در برابر سازی برای نامهای: خواراکیها، گیاهان،جانوران،پوشیدنیها نباید برابرسازی انجام اینها آسیبی به زبان نمیرسانند. این نامها را با واژگانی مانند: یونیورسیتی و فاکولته»، «کلاب» قابل سنجش نیستند جون آنها با دیگر واژگان پیوند دارند و امکان آلوده کردن زبان با آمدن ترکیبهای ساخته شده از آن را دارد اما در مورد نام خوراکی یا گیاه این موضوع صادق نیست.
از قدیم گفتن : «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» که مناسب احوال متن بالاست.
بهتر است فرهنگستان جایی که لازم است ورود کندو برابرسازی نماید نه برای واژه ای چون پیتزا که بود و نبودش تفاوتی در زبان فارسی ایجاد نمیکند. بقول دیدگاه بالاتر :
بهتر است واژگان عربی و اروپایی را کاری بکنید.
مانند “ممنوع التصویر” و “کمیسیون” و “ماژول” و …
کورش جنتی درست می گوید و نیکو می نویسد. درباره ی واژه ی تازیک بدریخت و بدآوای لقمه ( یا: لقمه کش !) درمانده ام که چه نیازی به پدافند دارد. باور و پیشنهادم این است که در جای آن همانند دیگر واژه های جایگزینی ایشان، واژه های کهن پارسی را به میان آوریم. همزمان نفراموشیم که برای لقمه، واژه ها ی کُراس و نواله را داریم.
نام نوشتار، «در پشتیبانی از واژهی کشلقمه» است ولی در متن، هیچ دفاعی از آن نمیبینیم. این نوشتار صرفا یک ادعاست و هیچ برهانی در خود ندارد. اینکه در گذشته دیگران، به فلان و یهمان «برابر» میخندیدند دلیل نمیشود که کشلقمه را برابر خوبی برای پیتزا بدانیم.
البته یک پرسش هم دارم: در اروپا به قرمه سبزی چه میگویند؟ بعیدست مثلا بگویند گرین قرمه یا هر چیز دیگر. تا آنجا که میدانم، برای نامها، «برابر»ساختن لزومی ندارد یا حتی شاید نادرست باشد. اگر برای پیتزار برابر بسازیم، چرا برای «جیمز» یا «جرارد» برابری نسازیم؟
با بهمن و محمد همرای هستم. برای نام نیازی به گردانش نیست. ناسازی بیشتر در ساختار ناجور کش لقمه هست. از این رو کوش در بهسازی آن بی آزار می نماید. محمد مرا بیاد قورمه سبزی انداخت! هر بار آن را می شنوم کلافه می شوم که چرا؟ این واژه ی پرت با کش لقمه همانندی دارد. ما خو گرفته ایم واژه ها را لاد بر آنچه شنیده ایم بکار بگیریم. هرگز از خود نمی پرسیم این دیگر چه ساختاری ست؟ آیا ترکی یا فرانسه یی ست؟ اگر بهانه هایی که برای آن می تراشند درست است چرا آن را برای خورش بادمجان یا فسنجان نمی گویند؟ هنگامی که در رستوان به سپارش گیرنده گفتم خورش سبزی می خواهم جا خورد و پنداشت چیزی به زبان بیگانه گفته ام. پس از اندک کلنجار به او فهماندم که آری همان خورش قورمه سبزی جنابعالی! را می خواهم.
واژه های «لقمه» و «کش لقمه» با نگرش به داشتن واج «ق» نمی توانند در پارسی پذیرفته شوند؛ برای جایگزین «لقمه» واژه های «تکه» ، «نواله» ، «گزه» ،«گُراس» و«گُراسه» را داریم.
پیتزا از نام یک غذا فراتر رفته و به مجموعه غذاهایی که ویژگی ای خاص داشته باشند تبدیل شده. در غرب با اینکه خورشت نمی خوردند اما از واژه stew سود میجویند، پس سنجش پیتزا و قورمه سبزی درست نیست. هرچند باید اولویتبندی کرد اما پیتزا هم باید برابریابی شود با این دلیل که اکنون به رستهای ویژه از غذا گفته میشود که خود زیرمجموعه هایی هم دارد.
درود بر شما گرامیان
می توان بجای واژه کش لقمه از واژه « پزا » – به فتح پ -استفاده کرد. زیرا ریشه واژه پیتزا یا به لاتین پیزا در زبانهای لاتین نیست بلکه ریشه در زبان پارسی دارد. نام پیتزا (pizza) همانگونه که می بینیم از پزای گفته شده گرفته شده است. یعنی چیزی که پخته می شود. شاید این خوراکی در روزگاران ساسانیان در ایران رواج داشته و توسط اسرای رومی که به خوزستان فعلی آورده شدند، به رم برده شده است.
واژه از روزگار کهن بوده و میتوانید در نوشته های کهن انرا بنگرید برابر همین که امروز میگوییم هست برای نمونه میگویم در کشکول شیخ بهایی بنگرید – پس کسی انرا نساخته – دانشگاه و دانشکده را هیچ کس خرده نگرفت تنها گفته بودند این همه دانشگاه و دانشکده و دانشیار و دانش سرا – ترابری درست نیست ترابری تر و ترا که ایشان گرفته اند همان در است ایا درابری و دراوری درست است ؟ – برابر انچه میخواستند واژه پارسی« بَرید » (= حمل و نقل – حمله داری= تور( از توریست)-پُست – حمله فرمان تاختن در جنگ ) خود جای ترانزیت درست بود ( بردن هم بردن است و هم اوردن= اَبردن)-پیشوند و پسوند همان پیشبند و پسبند است –
خوراکی جایی را نمی توان برگردان کرد مگر خد انرا داشته باشی و نام داشته باشد – گز و سوهان و آش رشته و زیره با و ماست کنگر همه جا همین است -لقمه هم عربی است پارسی ان تکه است میگویند تکه میزند پیتزا نام یک خوراک جهانیست که از ایتالی امده کشلقمه از نگاه زبانشناختی پارسی هم جور نیست -پد افند هم درست نیست گرچه جا افتاده پاد بچم پاس است و نه آخشیج و دش -وانگهی هیچ جایی پاد پیش از واژه پد نشده تنها هنگام پسوند بودن میتواند کوتاه شود – این شما و این نبیگهای پارسی بنگرید-پدرام برام و بکام است و نه دشرام پد آفند به آفند است پد افدم بافدم شده