استاد ذبیح بهروز
از اوایل سدهی دوم هجری تا سدههای چهارم و پنجم در ایران، تاریخ خط و افتخار داشتن خطهای کامل و گوناگون زمینهی بحث و جدالی سخت و طولانی بوده و سرانجام این جدالها باعث از بین بردن آثار باستانی و جعل مدرکها و روایتهای بسیاری شده است که برجستهترین یادگارهای آن، تغییر اسم حرفهای معجم به الفبا و بر هم زدن ترتیب حرفها و حدیث ابوذر غفاری دربارهی فرود آمدن الفبا از آسمان برای آدم است.
بیش از هزار سال پیش حمزهی اصفهانی، کتاب مفصل ویژهای نوشته و در آن پس از برشمردن خطهای گوناگون ایران باستان و اعتراض بر چند روایت جعلی دربارهی مخترعان خط، عیبهای خط عربی را شرح داده و تصریح کرده است که حرفهای خط عربی، برابر اساس حکمت نبوده است.
از نویسندگان مشهوری که پس از حمزهی اصفهانی به عیبهای خط اشاره کردهاند، ابوریحان است؛ ولی روی هم رفته پس از فتنه مغول و کشتار بیدریغ مردم و ویرانی شهرها و نابودی آثار شهرآیینی، به ویژه در مشرق ایران، آتش این جدال تاریخی خاموش شد و بعدها مطلب تازهای دربارهی تاریخ و مخترع و گونههای خط به نظر نرسیده است؛ ولی نویسش کتابهای تجوید به فارسی و عربی و پژوهشهای صداشناسی از چند هزار سال پیش به این سو همیشه در ایران دنباله داشته است.
نزدیک به یک سده پیش در هندوستان [نیمهی سدهی نوزدهم میلادی] موضوع عیبهای خطهای اسلامی و لزوم تغییر آن به خط لاتین مطرح شد و بعد شخصی به نام ملکم، اصلاح خط فارسی را در ایران مطرح کرد و پس از چند سال گلستان را با خط پیشنهادی خود در لندن چاپ و پخش نمود که چند سطر آن در زیر میآید.
پس از پخش کار ملکم دربارهی خط، از قفقاز نیز هیاهوی عیبهای خطهای اسلامی بلند شد و آخونداُف (آخوندزاده)، مترجم فرمانفرمای قفقاز پس از انتقاد از خط ملکم، خطی روی زمینه خط فارسی ساخت و به اعتضادالسلطنه، وزیر علوم ایران پیشنهاد کرد که عین آن پیشنهاد در کتابخانهی مسجد سپهسالار تهران موجود است. در صورتی که زمینهی دگردیسی خط در قفقاز آمادهتر از ایران بود معلوم نیست چرا آخونداُف (آخوندزاده) نکوشید تا خط خود را میان مسلمانان قفقاز رواج دهد و حتا آثار و نوشتههای او هم دربارهی موضوع خط در خود قفقاز یافت نمیشود و همه در ایران است.
نمونهی خط پیشنهادی آخونداُف (آخوندزاده):
چیزی که در این خط قابل توجه است این است که آخونداُف (آخوندزاده) به علاوهی اضافهکردن ویلها، برای سکون هم علامتی ساخته است!
پس از ملکم و آخونداُف (آخوندزاده)، گروهی در ایران از پیش خود خطهایی ساختند بدون این که از تاریخ خط و علم تجوید و صداشناسی و رسم و تشریح دهان و مقاصد سیاسی دیگران آگاهی داشته باشند؛ ولی زمینهی کلیهی آن خطهای ساختگی، خط ملکم و خط آخونداُف (آخوندزاده) است که هر دو با کمک فکری اروپاییان انجام گرفته بود.
نکتهی قابل توجه در خطهای ملکم و آخونداُف (آخوندزاده) این است که دستگاه «ویل» در هر دو خط از نظر فنی غلط است؛ زیرا اروپاییانی که در 80 سال پیش به این دو نفر کمک کردهاند از علم صداشناسی ناآگاه بودند و نمیتوانستند ویلهای فارسی و عربی و ترکی را چنان که باید از هم تشخیص دهند.
خلاصه اگر در آنچه از یک قرن (و نیم) پیش به این سو در هندوستان و انگلستان و قفقاز و غیره دربارهی عیبهای خط فارسی نوشتهاند دقت شود، یک منظور اصلی و اساسی در آن مشاهده میشود و آن این است که زمینهای برای دگردیسی خطهای اسلامی به خط لاتین یا روسی آماده شود و عاقبت این منظور اروپاییان، نخست تا اندازهای در هندوستان و سپس کاملاً در قفقاز و ترکیه پس از یک سده انجام گرفت.
اقدامها برای تغییر خط فارسی به خط ناقص لاتین
در نتیجهی تبلیغات شدید یک سدهای و حاضرشدن زمینه، گروهی هم به تازگی در ایران (دههی 30 خورشیدی) به تقلید دیگران، یگانه وسیلهی همگانیسازی فرهنگ را تغییر خط کنونی فارسی به خط مشهور لاتین گمان کردهاند و با کمال ناآگاهی و بیتجربهگی، مدعی شدهاند که یک بیسواد در یک هفته با خط لاتین باسواد میشود! از این رو لازم است دربارهی این ادعا و عیبهای خط لاتین، توضیح کوتاه و جامعی داده شود.
در خط لاتین برای یک صدای معین، چندین حرف وجود دارد و یک حرف معین را ممکن است چندین جور تلفظ کرد و برای بسیاری از صداها نه حرف وجود دارد و نه روشی برای ایجاد آنها.
پیش از هر چیز باید دانست که آنچه تاکنون اروپاییان جسته و پژوهیدهاند، نتوانستهاند معلوم کنند که خط لاتین و مانندگان آن در چه عصر و از کجا به شبهجزیرهی ایتالیا آمده و سازندهی آن که بوده و رسم شکلهای حرفها و ترتیب آنها به صورت a, b, c, d, e, …, z چه ماخذی داشته و پیش از سدههای دوم و سوم میلادی به جای الفابت چه کلمهای در جنوب اروپا به کار میرفته (خط رونی که در شمال اروپا رواج داشته به نام «الفبا» خوانده نمیشده است) و حدسهای مختلف که دربارهی الفبا در سدهی گذشته نوشته شده، کدام صحیح است؟!
پس از این یادآوری کوتاه که در همهی کتابهای تاریخ خط نوشته شده است میگوییم شک نیست که خط ریشه نشناختهی (مجهولالاصل) لاتین از خط طاقتفرسای کنونی ما بسیار سادهتر است؛ ولی در عین سادگی دارای نقصها و عیبهای مهم بسیاری است.
اگر خط لاتین و مانندگان آن دارای عیب و نقصی نبود و ممکن بود هر کسی در یک هفته به وسیلهی آن با سواد شود از 23 سده پیش به این سو، همهی اروپاییان باسواد بودند و هیج وقت نیازمند وضع قوانین آموزش اجباری نمیشدند و همچنین استادان فن آموزش و پرورش هر چند سالی، روشی نو برای آموزش پیش نمیگرفتند و دانشمندان اروپا مدت سه چهار سده در راه تکمیل یا تغییر آن نمیکوشیدند.
یکی از نقصهای خط لاتین این است که حرفهای کافی حتا برای ضبط صداهای مخصوص خود زبان لاتین ندارد و هیچگونه وسیلهی فنی منطقی برای تکمیل آن تاکنون نیافتهاند و از این قرار هر ملتی که برای خود خط لاتین را به این صورت مبهم کنونی قبول نماید مجبور خواهد شد که این نقص اساسی را با گذاشتن نقطه و علامتهای قراردادی و یا ترکیب دو یا سه حرف با هم برای یک صدا رفع کند و در هر دو صورت، یک خط معیوبی پیدا خواهد شد که آموزش آن، دشواری اقتصادی و فنی بسیاری خواهد داشت. همچنین از عیبهای خط لاتین این است که تلفظ واقعی حرفهای آن در کشورهای مختلف و حتا یک کشور، معلوم و مشخص نیست و در هر جایی برحسب اصول قراردادی و لهجهی مخصوص محلی خود، حرفها را با تلفظ مخصوصی ادا میکنند.[1]
خلاصه در خط لاتین برای یک صدای معین، چندین حرف وجود دارد و یک حرف معین را ممکن است چندین جور تلفظ کرد و برای بسیاری از صداها نه حرف وجود دارد و نه روشی برای ایجاد آنها.
این افراط و تفریط دو علت دارد: یکی اینکه چون برای اروپاییان معلوم نبوده که حرفهای خط لاتین را از روی چه ریشه و ماخذی ساختهاند، ممکن نشده است که برابر همان اصول، نقص آن را رفع کنند. دیگر اینکه پیچوخمهایی که شکل حرفها را تغییر میدهد در تلفظ حرفها تاثیری ندارد در صورتی که پیچوخمی که به شکل حرف داده میشود باید تا جایی که میشود برابر دگرگونی حالت دهان هنگام ادای آن حرف باشد تا چنان که حمزهی اصفهانی در 11 سده پیش نوشته، هر صدایی فقط یک حرف و هر حرفی، فقط یک صدا داشته باشد.
کوتاه آنکه، در صورتی که فرض شود دولتی الفبای ناقص لاتین را به مردم تحمیل کند باز دشواریهای فنی بسیاری در راه پیشرفت آن وجود خواهد داشت که از میان بردن آنها به هیچ وجه ممکن نیست. ما از اروپاییان در فن آموزش الفبای لاتین استادتر و آزمودهتر نیستیم.
(…) این بود مختصری از نقصها و عیبهای خط مشهور به لاتین که از چندین قرن به این سو توجه اندیشمندان اروپا را به خود جلب کرده است و ما به شرح چند فقره از مهمترین اقدامهایی که در راه تکمیل یا تغییر خط لاتین شده است، میپردازیم.
فرض شود دولتی الفبای ناقص لاتین را به مردم تحمیل کند باز دشواریهای فنی بسیاری در راه پیشرفت آن وجود خواهد داشت که از میان بردن آنها به هیچ وجه ممکن نیست.
اقدامها برای دگردیسی خط لاتین در اروپا
نخستین باری که در تاریخ اروپا موضوع تغییر خط لاتین و یا تکمیل آن دیده میشود، قرن شانزدهم میلادی است. این موضوع اول در فرانسه مورد بحث قرار گرفت و این اندیشه پیدا شد که باید میان حرفهای خط و دهان انسان، ارتباطی وجود داشته باشد ولی معلوم نیست که این رای در نتیجهی چه پژوهشها و ملاحظههایی پیدا شده است.
پس از پخش این اندیشه در اروپا یک نفر از یهودیان هلند، به نام «ون هلمونت» نام، در قرن هفدهم کتابی به نام «الفبای طبیعی» منتشر کرد و در آن اظهار داشت که خط عبرانی در بهشت از روی دهان آدم ساخته شده است و گویا مقصود از این کتاب، این بوده است که خط عبری را به جای خط لاتین در اروپا گسترش دهد. از روی شکلهای کتاب «الفبای طبیعی» واضح است که «ون هلمونت» از دانش صداشناسی و حتا تاریخ اختراع خط عبری که چند سده پس از میلاد صورت گرفته، ناآگاه بوده است. احتمال دارد یک کتاب تجوید فارسی یا عربی با شکلهای مبهمی از دهان، به دست او افتاده و کلمهی دهان او را گمراه کرده است؛ زیرا ملاحظه میشود که همهی حرفها را از دهان رسم کرده بدون این که بینی و لب و دندان و سق و حلق را در رسم آن شکلها دخالتی بدهد.
کتاب «الفبای طبیعی» همیشه مورد انتقاد و تمسخر بوده ولی تاثیر عمیقی در اندیشههای برخی داشته است و ما برای نمونه دو شکل از شکلهای آن را در زیر میآوریم.
یک سال پس از پخش کتاب «الفبای طبیعی» یعنی به سال 1668، دکتر «جان ویل کینز» موفق به اختراع خطی از روی دهان شد که در واقع نخستین خطی است که در اروپا روی پایهی علمی گذاشته شده است؛ ولی چنانکه از نمونهی زیر برمیآید حرفهای این خط، غیر مانوس و ناکارآمد است.
کوتاه این که، دنبالهی موضوع تغییر خط لاتین یا تکمیل آن و حتا ساختن یک خط جهانی تا سدهی نوزدهم میلادی در اروپا ادامه پیدا کرد و در فرانسه و آلمان و اتریش دربارهی این موضوع نوشتارهای بسیار منتشر کردند و سرانجام در انگلستان شخصی به نام «الکساندر ملویل بل» موفق به اختراع خطی به نام «خط نمایان» (Visible Speech) گردید. هرچند پایههای این خط، قراردادی است و شکلهای حرفهای آن یکنواخت و برای تندنویسی نامناسب است، ولی از خط ویل کینز بسیار سادهتر است و گروهی از نویسندگان و پژوهشگران و دانشمندان صداشناسی تصریح کردهاند که خط بل بر همهی خطهای ریشهنشناختهی جهان برتری دارد؛ زیراکه با این خط، همهی صداها را برابر اصول قراردادی دانستهشدهای، میتوان نوشت و ضبط کرد؛ در صورتی که خطهای دیگر چون دانسته نیست چگونه ساخته شدهاند، وسیلهای برای تکمیل آنها در دست نیست.
برای نمونه چگونگی ساختن یک حرف را در خط نمایان بل شرح میدهیم:
علامت قراردادی «C»، علامت ته زبان است و خط عمومی «I» علامت بسته شدن یا چسبیدن عضو. چون هنگام تلفظ «ک» ته زبان به سق میچسبد این دو علامت قراردادی را با هم ترکیب میکنیم و این شکل پیدا میشود «CI» که حرف «ک» در خط نمایان بل است.
چند حرف از حرفهای این خط که با پایههای قراردادی رسم شده، در زیر برای نمونه داده میشود:
این بود شرح بسیار کوتاهی از اقدامهایی که در مدت دو سه سده دربارهی تغییر خط لاتین در اروپا کردهاند و چنانکه آشکار است هیچ یک از این اقدامها عملی نشده؛ زیرا آن خطهای پیشنهادی نمیتوانست جانشین خط متداول و ساده و زیبایی بشود که تنها نقص آن این بود که اطلاعی از تاریخ و ریشهی آن نداشتند و نمیتوانستند به روش تکمیل صحیح آن پی ببرند.
تکمیل خط لاتین
گروهی که با تغییر خط لاتین موافق نبودند و در راه تکمیل آن با علامتهای قراردادی و پیچ و خمهای بیمعنی کوشیدند، نزدیک به 30 سال است که موفقیتی پیدا کرده و کتابهایی با خط جدید که زمینهی آن حرفهای لاتین است، منتشر میکنند؛ ولی چون روشی که برای تکمیل خط پیش گرفتهاند روی پایههای دانشی و فنی نیست، اختلافهای بسیاری در روش ضبط صداها میانهی دانشمندان صداشناسی پیدا شده که شرحش از موضوع بحث ما خارج است.
خلاصه، دو نمونهی جدید فونتیک انگلیسی را برای جلب توجه خوانندگان و نشاندادن اختلاف در زیر میآوریم.
این دو نمونه از دو کتاب صداشناسی انگلیسی که یکی در سال 1939 و دیگری در سال 1945 چاپ شده، برداشته شده است. نویسندهی کتاب دومی مدعی است که دگردیسیهای جدید را برای آسانترسازی آموزش زبان انگلیسی به خارجیان داده است.
علت این که اروپاییان تاکنون نتوانستهاند تاریخ و اصل خط لاتین را روشن کنند یا به سر تکمیل آن پی ببرند این است که روش درستی برای پژوهش نداشتهاند. آنچه در کتابهای کوتاه و بلند ایشان دربارهی این موضوع نوشته شده همه از روی حدس و قیاس نادرست است و مدرکهای معتبر و متواتر تاریخی و فنی ندارد؛ زیرا با دقت در نوشتههای آنها معلوم خواهد شد که مقصود بسیاری، کشف حقیقت نبوده بلکه خواستهاند یک غرض معلومی را از روی تعصب یا مغلطه به هر نحوی که شده ثابت نمایند.
اگر کسی خواسته باشد بیغرضانه دربارهی تاریخ و اصل خطهای حرفی جهان، مطالعاتی کند و به نتیجهای برسد باید تحقیق کند که کدام یک از ملتهای جهان، خطهای کامل مختلف داشته است و پس از آن باید دقت نماید که ترتیب حروفی کدام خط، دانشی و فنی است؛ زیرا هر خط کاملی که ترتیب حرفهای آن علمی باشد مخترع آن از دانش صداشناسی آگاهی داشته و باید در نزد آن ملت، مدرک فنی و دانش تاریخی خط حرفی وجود داشته باشد. در صورتی که چنین پژوهشهایی انجام گیرد تاریخ خط و علم صداشناسی و موسیقی و سبب پیداشدن و ترقی این دانشها در قدیم روشن خواهد بود و همچنین معلوم خواهد شد چنانکه زمینهی اختراع نت موسیقی جدید، خط لاتین نبوده، زمینهی خطهای حرفی جهان هم خطهای میخی و «نقش و نگاری» نبودهاند.
ادامه
پینوشتها:
[1] در خطهای اروپایی «س» را به سه حرف S، T و C نشان میدهند و هر کدام از این سه حرف چند صدای مختلف دارد: C دارای پنج صدای مختلف «س، ش، ک، ج، چ» است و گاهی هم بیصدا است؛ S دارای چهار صدای «س، ش، ز، ژ» است و گاهی هم بیصدا است؛ T دارای سه صدای مختلف «س، ش، ت» است و گاهی هم بیصداست.
U: این حرف که به تازگی در خطهای اروپایی به کار رفته دارای تلفظهای مختلف است: در خط فرانسه «او» و «آ» و «یو»/ در خط انگلیسی: «او» و «آ» و «یو»/ در خط روسی «ای»/ در خط گوتیک: قرن چهارم میلادی «ق» (؟)
با سلام خدمت همه دوستان گرانقدر
جالبه دوستان بدونین که اتفاقا خیلی وقته (از سال ۱۳۹۱) استانداردی توسط کمیته نامگذاری مناطق جغرافیایی ایران تهیه و به تصویب سازمان ملل هم رسیده و پس از اون به تمام وزارت خانه ها هم ابلاغ گردیده است.
برای اطلاع بیشتر کافیه توی ویکی پدیا و گوگل «لاتین نویسی فارسی» یا «الفبای دوم» رو جستجو کنین.
این شیوه نامه در حال حاضر در نقشه ی گوگل ، فرهنگ نامه ی معین و عمید و حتی سایت ثبت احوال برای آوانگاری(تلفظ درست) نام ها در حال استفاده است.
پس عملا مساله حل شده هست. پس سر خودمونو درد نیاریم.
و بیاین زحمت خوندن این شیوه نامه (استاندارد لاتین نویسی فارسی) رو بکشیم.
تا از این نابسامانی و آشفتگی های رها بشویم.
یا حق..
سلام چندی پیش با لاتین نویسی فارسی آشنا شدمُ هر کدام از روشهای لاتین نویسی مشکلات خود را داشتند، تا اینکه الفبای دوم Alefbā-ye Dovvom نظرم را جلب کرد. با تمرین توانستم راهی برای لاتین نویسی فارسی بیابم، استاندارد این نوع خط بسیار جالب است.پیشنهاد میکنم، با توجه به اینکه کامپیوتر به طور وسیعی در زندگی امروزه مورد استفاده قرار میگیرد، جهت سهولت در نوشتن فارسی به لاتین حتما این خط را مورد توجه قرار دهید
نمیدونم چه پافشاری به جایگزینی یه دبیره ناکارآمد به جای دبیره نا کارامداست نخست آنکه دبیره اوستایی که نزدیک ۱۸۰۰ سال پیش نو آوری شد از بسیاری از دبیره هایامروز کاراتر است تنها ناکارمدی برای آوای حرف لام است که میتوان از همین ل به جای آن یا برابر پهلوی آن که هماهنگی بیشتری با دیگر واکه ها دارد بکار گرفت یا این که گروهی از نگارگران رایانه بهمراه گروهی پژوهشگران زبان فارسی گرد هم آیند و دبیره نوین که با زبان امروزی پارسی هماهنگ باشد را نوآوری کنند درپایان با جایگزینی دبیره لاتین بسیار نا همراه هستم چرا که اگر به کار بردن این دبیره ناکارمد باشد همین دبیره که با آن سخنان شیرین حافظ و سعدی نوشتار شد بهتر است یا دبیره کارا بسازید یا از آنچه که در گذشته داشتم استفاده کنید یا همین که اکنون داریم به از دیگر دبیره هاست