دگرگونی‌های تازه در زبان فارسی

عباس سلیمی آنگیل

پنج را سر کن

در نوروز امسال زمان دست داد تا چند روزی کنار خانواده باشم. در چنین روزهایی، چنان‌که افتد و دانی، بازی با ورق (حکم و چاربرگ و …) یکی از سرگرمی‌های خانواده‌های ایرانی است. بهار بود و هوا دل‌پذیر، ما هم نشستیم و چند دستی بازی کردیم. در یکی از دست‌های نفس‌گیر، خواهرزاده‌ی نوجوانم با شادی گفت: «پنج را سر کن. پنج دل را سر کن… .»

من که در آن لحظه، ناگزیر، به تلفن پاسخ می‌دادم، از جمله‌اش چنین دستگیرم شد که باید کاری کنم تا پنجِ دل سر شود. در حالی که گوشی تلفن بین گوش و شانه‌ام بود، با گردن کج، کمی به برگه‌ها نگاه کردم و چهارِ دل را بیرون کشیدم و گذاشتم روی سه ورق دیگر که در میانه افتاده بود.

با بازی من، آه از نهاد خواهرزاده‌ام بلند شد و رقیبان گلبانگ شادی سر دادند. هاج و واج مانده بودم که چه شده است! من که کوشیدم پنج دل سر باشد! آنگاه دریافتم که جمله‌ی «پنج دل را سر کن» به معنایی که من درمی‌یابم نیست؛ یعنی به این معنی نیست که «کاری کن که پنج دل سر باشد»، بلکه منظورش این است: «با برگه‌ای بازی کن که از پنج بالاتر باشد و به اصطلاح پنج را ببُرد.»

پس از آن  که من اعتراض کردم و داستان را شرح دادم، رقیبان نپذیرفتند و گفتند: «ورق خاکی شده. جمله را هم یار خودت بر زبان رانده و درست هم گفته و رایج است و…!»

خب، بیایید به این جمله بنگریم. آیا این جمله، بر پایه‌ی دستور زبان فارسی، درست است؟

به نظرم، تنها در صورتی این جمله درست است که بپذیریم در بین نوجوانانِ این نسل حرف «را»، همچون دستور تاریخی، معنای «به» و «بر» گرفته است. پس جمله‌ی «پنج را سر کن» به معنای «بر پنج سر کن»، «بر پنج بیفزا» و… است. البته این توجیه زمانی پذیرفتنی است که از «بر چیزی سر کردن» معنای «بر چیزی افزودن» دریابیم.

آیا با جمله‌های دیگری از این دست روبه‌رو شده‌اید؟

گناهی و فشاری

در همین روزها با واژه‌ها و جمله‌هایی دیگر آشنا شدم که پیش‌تر نشنیده بودم: واژه‌های «گناهی» و «فشاری» را در معنایی تازه شنیدم. در زبان فارسی، «فشاری» صفت چیزی است که با فشار کار کند. در آغاز سده‌ی چهاردهم خورشیدی، در خیابان‌ها و محله‌های تهران شیرهای آبی کار گذاشته بودند که با فشردن دکمه‌ای آبشان روان می‌شد. اما این واژه را این روزها همچون صفتی برای انسان به کار می‌برند و وقتی می‌گویند «فلانی فشاری است»، منظورشان این است که فلانی آدمی عصبانی است و یا آدمی است که به دلیلی به‌ش فشار آمده و رفتارش پرخاشگرانه و از سر فشارهای روانی است.

همچنین، صفت «گناهی» را به معنای مظلوم و ستم‌دیده و… به کار می‌برند. این واژه، به احتمال بسیار، از فعل «گناه داشتن» («فلانی گناه دارد») می‌آید. به دیگر سخن، جمله‌ی «آزردن فلانی گناه است» به جمله‌ی «فلانی گناه دارد» دگرگون شده و سپس «گناهی بودن» به صفت انسان تبدیل شده است.

اکنون، بر سر آن نیستم که حکم به نادرستی این واژه‌ها و ساخت‌های نحوی تازه بدهم. دگرگشت‌های زبانی همیشگی‌اند و بر این مهم آگاهم. همین را می‌گویم که اگر این ساخت‌های تازه در فرایند ارتباط اختلال ایجاد کنند -چنان‌که در مورد ما چنین بود- باید درباره‌شان اندیشید.

آیا با واژه‌ها و جمله‌هایی از این دست روبه‌رو شده‌اید؟ اگر آری، برای ما بنویسیدش.


آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • دژ استوار شلخته‌نویسیدژ استوار شلخته‌نویسی عباس سلیمی آنگیل: وبگاه ورزش سه از پربیننده‌ترین پایگاه‌های خبری ایران است و بیشتر مخاطبانش هم جوانان و نوجوانان‌اند. این رسانه، با این‌همه نام و آوازه، نه ویراستاری دارد و نه خبرنویسانش به چیزی که می‌نویسند اهمیت می‌دهند. درست آن است که بگوییم بیشتر خبرنگاران و یادداشت‌نویسان و دست‌اندرکاران وبگاه ورزش سه الگوهای شلخته‌نویسی هستند، اما […]
  • نگاهی گذرا به چند شعر میهنی از شاعری تاجیکستانینگاهی گذرا به چند شعر میهنی از شاعری تاجیکستانی عباس سلیمی آنگیل: پس از فروپاشی شوروی، پیوندهای مردمان ایرانشهر استوارتر شد و در دهه‌های اخیر سرایندگان بسیاری در ایران و افغانستان و تاجیکستان در استوارتر کردن هر چه بیشتر این پیوندها قلم زده‌اند. باشد که اندیشه‌ی ایرانشهری پادزهر ایدئولوژی‌های نژادپرستانه و قوم‌گرایانه […]
  • دمیدن شیپور از سر گشاد: آیا ایرانیان نژادپرست‌اند؟دمیدن شیپور از سر گشاد: آیا ایرانیان نژادپرست‌اند؟ عباس سلیمی آنگیل: درست آن است که بگوییم با توجه به رویدادهای جهانی در چند سده‌ی اخیر، واژگانی چون «روسیاه» و «سیاه‌سوخته» و... مایه‌ی رنجش سیاه‌پوستان می‌شود و چه بهتر که به کار نروند، نه اینکه شکل‌گیری این واژه‌ها و دشنام‌ها را نتیجه‌ی نژادپرست بودن گویندگانش دانست، و آنگاه فاشیسم و نازیسم و صنعت برده‌داری آمریکا را با واژه‌ی «روسیاه» […]
  • مدرسه‌های ترکیه‌ای در پهنه‌ی ایرانشهرمدرسه‌های ترکیه‌ای در پهنه‌ی ایرانشهر عباس سلیمی آنگیل: سیاست خارجی ترکیه از سال‌های پایانی خلافت عثمانی تاکنون، بیش از یک سده، دگرگونی بنیادینی نداشته است. عثمانی در جنگ جهانی نخست از آشفتگی دولت ایران و دربار قاجار بهره برد و نام سرزمین ارّان و شروان را به آذربایجان دیگرگون کرد و هم‌زمان در فرارودان (آسیای میانه) اندیشه‌های پان‌ترکیستی را تبلیغ می‌کرد. این روزها نیز دولت […]
  • علامه قزوینی و درست‌نویسیعلامه قزوینی و درست‌نویسی عباس سلیمی آنگیل: علامه قزوینی از نخستین پژوهشگرانی بود که در پیرایش متن‌های کهن و شناساندن زندگی و آفریده‌های سرایندگان و نویسندگان قند پارسی، کارش را با روش علمی آغاز کرد. قزوینی، به‌سبب آموزش‌های سنتی و حوزوی، نثری آخوندی داشت. با این حال، زنده‌یاد ابراهیم پورداود، که گرایش سره‌گرایانه داشت، جلد نخست مقالات ایشان (بیست مقاله) را گرد […]
  • تُنُک شدن زبانتُنُک شدن زبان عباس سلیمی آنگیل: بهره‌گیری از واژه‌های بیگانه گاهی به مرگ واژه‌های زبان فارسی می‌انجامد و گاهی هم آن‌ها را از تک‌وتا می‌اندازد. واژه‌ی «ریلکس» امروزه به جای واژه‌های «خون‌سرد» ، «خویشتن‌دار»، «آرام»، «چیره» و... به کار می‌رود. همچنین، کارواژه‌ی «ریلکس کردن» جای «آرمیدن» و «آسودن» و ... را گرفته است؛ همانند رخدادی که پیش‌تر برای «خرسند» […]

2 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. ۲۷th August 2023
    arjmand abas salimi angil baayed der baare-ye in gone ham-gi haa-ye ke der zaban goftari der yek shahr yaa shahristan be kar mi rawaed del-khori ne dashte baashaed. chanin nim ham-gi haa boride be weje der mayaan jawan haa hamishe kar-bord dashte wae khahaed dasht , in gozare der hame zaban haa hasti daraed. ager der zaban naweshtaari be jaa-ye in-ke “au zir fashar ast” be nawisaed kasi ke au ” fashari” ast ! baayed zod naweshte ra dorost saakhte wae be nawesende hosh-dar dad

  2. وَرَق = بَرَک ، بَرَگ
    نَفَس گیر ، دَم گیر (نَفَس اَرَبی شده ی نِ- فِس است ، نِ – پیشوند و فِش یا فِش یا فیس یا فیش ( فِس قِس ) گونه ای آواواژ است )
    لحظه = اربی شده ی ” لَخته ” است : لَختی آسودن ، دَمی آسودن
    تلفن = دورآوا ، بَرخوان
    جمله = گُزاره
    رقیب = هماورد ، همتاز ، همنگر ، همنگاه ، همچشم
    معنی = مینی
    معنا = مینا
    معنوی = مینویی ، مینَوی
    یعنی = یانی ( یَنی )
    رایج = رواکمند
    در صورتی = در سورِشی ، در رُخساری ، در ریختاری ، در چهری ( چِتری ، چیتری )
    نَسل = زادگان ، ژادگان ، خود نَسل اربی شده ی نِ – سیل : آنچه از پشت: نِ می آید: سیل بنگرید به گُسیل : گُ – سیل
    حرف = واژ ، وات
    تاریخ = پاریخ ( پار : پارسال ، پارینه …)
    صفت = زاب
    محله = بَرزن ، کوی ، کویان
    انسان = کیومرس ، مَشی ، مَشان
    نظر = نگر
    منظور = نگریسته ، نگریده
    عصبانی = بَرافروخته
    عصبانیت = برافروختگی
    دلیل = فرنود ، پادچِرا آوری
    احتمال = شایدی ، گمانش ، گمان
    فعل = گاهکارواژه
    مصدر = کارواژه
    تبدیل = آلِش ، دگرسانی ، دگرسانش
    حکم = فرمان ، فرمودار ، دادبخشی
    نحو = شیوه
    ارتباط = پیوند ، پیوستار
    اختلال = آشفتگی ، آشفتار ، آشوبیدگی ، آشوبندگی
    ایجاد کردن = پدید آوردن ، به پا کردن
    در مورد = در باره ، در افته ، در فتاد
    مهم = مهند ، اَرزَند

دیدگاهی بنویسید.


*