«پارسی‌نویسی» پیش‌زمینه‌ی بازسازیِ آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانشهری

بزرگمهرِ لقمان: پس از تازشِ تازیان و از میان رفتنِ دوگانه‌ی دین و شهریاری، زبانِ پارسی تنها نمودگاهِ ایرانی‌بودن و نگهدارنده‌ی آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانیان گشت. این زبان، هر چند دنباله‌ی زبانِ پارسیگ است، از آنجا که زبانِ پساتازشی است زبانی است تازش‌زده که لایه‌های واژگانی و دستوری‌اش در کشمکشی پیوسته با یکدیگرند. هم از این روست که پیش‌زمینه‌ی بازسازیِ آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانشهری بازسازی و هماهنگ‌سازیِ ساختارِ دستوری و گنجینه‌ی واژگانی پارسی است.​

پراگَنشِ (انتشارِ) چاپِ سومِ «گویاییِ ارستو» و چاپِ پنجمِ «زبانِ پارسیگ»

پارسی‌انجمن: «گویاییِ ارستو» (چاپِ سوم، ویرایشِ دوم) و «زبانِ پارسیگ» (چاپِ پنجم، ویرایشِ نخست) چاپخش شده و اینک در دسترسِ استادان، پژوهندگان، دانشجویان و دوستدارانِ گویایی و فرزانگی و فرهنگ و زبانهای ایرانی است.

گورانی یا هَورامی و کُردی

پارسی‌انجمن: گورانی/ هورامی گونه‌ای کردی نیست که زبانی جداسان، ازآنِ شاخه‌ی دوشَستری‌اَباختری (غربی‌شمالی) زبانهای ایرانی، است که خود چندین گویش دارد. همچنین، گورانی/ هورامی و کردی دارایِ دگرسانیهایی بنیادین در زینه‌های گوناگونِ زبانی‌اند تا آن جای که میانِ گویشورانِ آنها دریافتِ سخنانِ یکدیگر نشدنی است.

ناسیونالیسم ایرانی و «مساله‌ی ملیت‌ها» در ایران

مرتضی ثاقب‌فر: این ادعا که «خلقی از خلق‌های ایران» زبان فارسی دری را به زور و جبر به سایر اهالی ایران تحمیل کرده، گمراهی خطرناک و زشتی است که بیگانه در ذهن عده کمی رواج داده است. هر ایرانی حتی درس‌نخوانده‌ای می‌داند که ادیبان و شاعران بزرگ ایران هر یک از گوشه‌ای از این سرزمین برخاسته‌اند و به رغم وجود لهجه‌ها، نیم‌زبان‌ها و حتی زبان‌های محلی، همواره نثر و شعر خود را به فارسی دری نوشته‌اند.

بارگیریِ «واژه‌نامه‌ی ۶۷ گویشِ ایرانی»ِ کیا

پارسی‌انجمن: آن چه در «واژه‌نامه‌ی ۶۷ گویشِ ایرانی» آمده دستاوردِ سالها کارِ خستگی‌ناپذیرِ زنده‌یاد دستور (دکتر) صادقِ کیا است. کیا که استادِ پیشگامِ پژوهشهای گویش‌شناسی بود، در سالِ ۱۳۴۰، نبیگِ ارزشمندِ «راهنمای گردآوریِ گویشها» را چاپ کرد که راهنمای سودمندی برایِ پژوهشگرانِ گویشی در سراسرِ ایران بود و هنوز هم بهترین کاری است که در این زمینه شده.

اُستیگانِ خسرو

مزدا تاج‌بخش: در نوشته‌های باستانی شهری به نامِ اُستیگان تا کنون یافت نشده است. نیز گواهی (سکه‌، مهر‌، سنگ‌نوشته‌ و …) بر بوشِ شهری با این نام نه در روزگارِ پادشاهیِ خسرو انوشیروانِ ساسانی در دست است و نه در زمانی دیگر. بر پایه‌ی آنچه در این جُستار آمده است، می‌توان بدین برایند رسید که واژه‌ی اُستیگان در یادگارِ بزرگمهر نه شهری ساسانی که تنها برنامی (لقبی) برای بزرگمهرِ بختگان بوده است.

نگاهی به کارِ تازه‌ی رهامِ اشه بر «سرودِ مروارید»: چگونه پرده از رازِ زیباترین سرودِ جهان برداشته شد؟

بزرگمهرِ لقمان: از زمانِ نویسندگانِ دینکرد تا به امروز، در این هزار و اندی سال، در پهنه‌ی دانش و فرهنگ و زبانهای ایرانی، به ویژه دینِ مزدیسنی، پژوهنده‌ای به ژرف‌‌آگاهی و فراخ‌بینشی و زبان‌دانیِ رهامِ اشه نبوده است.
رهامِ اشه اندر «ایورزِ(سفرِ) شگفتِ شاهزاده‌ی پارتی» نه تنها «سرودِ مروارید» را از بن‌نبشتهای بر جای مانده، به زبانهای سوریگ و یونانی، به انگلیسی و پارسیگ (پهلوی) گزارده که برایِ نخستین بار، پس از سالها پژوهش و بررسی، پرده از رازِ این سرودِ کهن، که پژوهندگانی بسیار برش انگشت بر دهان مانده بودند، برداشته است.

درباره‌ی «زبان مادری» در ایران و آموزش آن

پارسی‌انجمن: این سخنرانی آگاهاننده‌ی «عباس سلیمی آنگیل» بر دو بنیاد استوار است: نخست، بر برساخته بودن «قوم» و «قوم‌گرایی» در ایران پای می‌فشارد و در این‌باره روشنگری می‌کند. دوم، استدلال می‌کند که اگر بر این پایه باشد روزی نهادهای سیاسی در مسئله «آموزش زبان مادری» دخالت کنند باید «شهرمحور» بودن آن را در پیش چشم داشته باشند، وگرنه چنین طرحهایی به نابودی و از میان رفتن سدها زبان و گویش ایرانی آن هم در زمانی کوتاه خواهد انجامید.

بارگیریِ «واژه‌های گویشیِ ایرانی در نوشته‌های بیرونی»

پارسی‌انجمن: در سالِ ۱۳۵۳، به فرخندگیِ هزارمین زادروزِ ابوریحانِ بیرونی، دانشمندِ بزرگِ ایرانی، شورای عالیِ فرهنگ و هنر از صادقِ کیا، فرنشینِ فرهنگستانِ ایران، که به گردآوری و بررسیِ گویشها دلبستگی داشت، خواست تا آن چه را که بیرونی در نوشته‌های خود از زبانها و گویشهای ایرانی یاد کرده است در دفتری فراهم آورد.