دربارۀ واژۀ «آمیغ»

کورش جنتی:‌ در واژه‌نامۀ «برهان قاطع» «آمیغ» هم‌ارز «حقیقت» آورده شده است؛ زنده‌یاد احمد کسروی تبریزی نیز بر همین پایه واژۀ «آمیغ» را در معنای «حقیقت» به کار برده است. با این همه، چه از نگر ریشه‌شناختی و چه از نگر پشتوانۀ کاربرد، «آمیغ» برای واژۀ «ترکیب» درخورتر می‌نماید.

«آمیغ»، از نگر ریشه‌ای(نک. فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، محمد حسن‌دوست)، ریخت دیگری از واژۀ «آمیز» از بنواژۀ «آمیختن» است. در فارسیِ امروز از این بنواژه، واژه‌های «آمیزه» و «آمیخته» در بافت‌هایی هم‌ارز واژه‌های «ترکیب» و «مرکب» به کار می‌روند. با این همه، بر پایه سنجیداری(ضابطه‌ای) در دانش واژه‌گزینی، چشایی کاربر زبان از بار کردن معناهای چندگانه بر یک واژه پشتیبانی نمی­کند. کاربر زبان به گونه‌ای زاستاری(طبیعی) بهتر می‌بیند که برای پرمانه‌ای جدا، واژه‌ای جداسان(متمایز) داشته باشد تا اندیشه و دیدگاه خود را هر چه پرسون‌تر(دقیق‌تر) ترابرساند(منتقل کند).

در دستور زبان با پرمانه‌ای(مفهومی) به نام «واژه‌های مرکب» و «فرایند ترکیب» سر و کار داریم. همچین در دانش شیمی «فرایند ترکیب» پرمانۀ پرکاربردی است. به نگر می‌رسد به کار گرفتن واژه‌ای از ریشۀ «آمیختن»، به دلیل معناها و کاربردهای گسترده‌ای که این واژه نزد پارسی‌زبانان دارد، در این گستره‌ها کارامد نیست؛ چنانکه نمی‌توان در دستور زبان یا شیمی به جای «فرایند ترکیب» از «فرایند آمیزش» بهره برد؛ زیرا این واژه در ذهن‌ پارسی‌زبان بار معنایی دیگرسانی دارد. از همین رو در چنین بافت­ها و زمینه­­هایی واژه­ای چون «آمیغ» که ریختی دیگرسان و جداسان(متمایز) دارد، بخت بیشتری برای جداافتادن خواهد داشت. همچنین واژۀ «آمیغ» پشتوانۀ درخوری نیز در  گنجینه‌های نوشتاری زبان پارسی دارد:

بُوَد شادیش یکسر انده‌آمیغ (ویس و رامین).

سر نخواهی برد هیچ از تیغ تو
ای بگفته لاف کذب آمیغ تو (مولوی).

دم مشک از مغز پرمیغ شد
دل میغ از او عنبرآمیغ شد (اسدی).

مپندار که من نمی‌بینم آنچه بر تو می‌رود، یا نمی‌شمرم آن نَفَس‌های دردآمیغ که از تو برمی‌آید. (کشف‌الاسرا).

از میان همروزگاران ما، استاد میرجلال‌الدین کزازی، واژۀ «آمیغ» را در معنای «ترکیب» به کار می‌برد:

«این واژه باستانی هخامنشی را باز می‌توانیم یافت در آمیغ یا ترکیب «کَرد» و «کاره»».

«اما واژه خدای در کاربرد و معنای کهن در ریخت‌های پساوندی واژه همچنان در زبان پارسی پایدار می‌ماند یا در دیگر آمیغ(ترکیب)هایی که با واژه خدای ساخته می‌شوند.»

به نگر می‌رسد خوشه واژگانی‌ای که از دل واژۀ آمیغ به دست می‌آید می‌تواند بر گُنجایی‌های زبان پارسی بیفزاید:


آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • بی ریشۀ «ما» ساقۀ «من» خشکیده استبی ریشۀ «ما» ساقۀ «من» خشکیده است کورش جنتی: همه ما از هر قومی که هستیم و با هر زبانی که سخن می‌گوییم، رودهای جداشده از یک دریای هویتی هستیم و زبان پارسی ما را به آن هویت یکپارچه و تاریخی پیوند می‌دهد. بی این زبان، رشته‌های پیوند ما با گذشتۀ تاریخی و فرهنگی خود گسسته خواهد شد. بی این زبان به جای «ما»، «من»‌های جدامانده‌ای برجای خواهد ماند. […]
  • چرایی پالایش پارسی از وام‌واژه‌های عربیچرایی پالایش پارسی از وام‌واژه‌های عربی کورش جنتی: دلیل‌های بسیاری در پشتیبانی و پدافند از پالایش زبان پارسی از واژه‌های عربی وجود دارد. در این نوشتار می‌کوشیم به سه دلیل و انگیزۀ برجسته در این زمینه اشاره کنیم و هر یک را به کوتاهی […]
  • شادی گُهَرِ ماستشادی گُهَرِ ماست کورش جنتی: برکامۀ همۀ دشمنی‌ها و سخت‌گیری‌ها، زبان پارسی و جشن‌هایی چون نوروز بر جای ماندند و در بیش از هزار سال گذشته چون دژی استوار نگاهبان و نگاهدار فرهنگ و هویّت ایرانشهری شدند. امروز ایرانیان و ایرانی‌تباران، به گونه‌ای روزافزون، به اهمیت بازگشت به اندیشه‌ها و آیین‌های باستانی خود، آگاهی می‌یابند. کوشش در راه زنده کردن جشن‌ها و […]
  • نگاهی به اندیشه‌های سَره‌گرایانۀ احمد کسروینگاهی به اندیشه‌های سَره‌گرایانۀ احمد کسروی کورش جنتی: سره‌گرایی در ایران بیش‌و‌کم با نام احمد کسروی تبریزی گره خورده‌ است. کسروی در کتاب «زبان پاک» به بیان دیدگاه‌های خود دربارۀ سره‌گرایی پرداخته است.
  • نصرالله مُنشی نباشیمنصرالله مُنشی نباشیم کورش جنتی: هرچه از سده‌های چهارم و پنجم پیش‌تر می‌آییم نثر پارسی بیشتر با وام‌واژه‌های عربی آمیخته می‌شود و بازی‌های زبانی و سجع‌پردازی، زبان پارسی را از سرشت زاستاری(طبیعی) خود دور و دورتر می‌کند. ترزبانشِ(ترجمۀ) تاریخ طبری ساده‌تر و پارسی‌تر از تاریخ بیهقی است. تاریخ بیهقی پارسی‌تر از کلیله‌و‌دمنه است و کلیله‌ و دمنه پارسی‌تر از […]
  • زبان پارسی و هویت ایرانی، در دورۀ میانه و باستانزبان پارسی و هویت ایرانی، در دورۀ میانه و باستان کورش جنتی: پارسی کنونی فرزند پارسی میانه است و پارسی میانه فرزندِ پارسی باستان. پارسی باستان خود متعلق به دریای بزرگتر زبان‌های ایرانی است که اوستایی یکی از بزرگترین نمایندگان است و اینها همه رشته‌هایی هستند که ایرانیان را به گذشتۀ تاریخی و کیستی فرهنگی و هویّتی خود پیوند می‌دهند. […]

2 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. درود از آشنایی با انجمن پارسی انجمن بسیار شادمان هستم و از اینکه در این روزگار تیره و تار هنوز بزرگانی هستند که اندیشۀ ایران شهری را در خود می پرورانند و در میان مردم می گسترندبسیار پدرام هستم و بر این گونه اندیشه ها و اندیشه وران می بالم.

دیدگاهی بنویسید.


*