«زبانِ پارسیگ (پهلوی): دستورِ زبان، واژهسازی و واجشناسی» نوشتهی رَهامِ اشه و گردانشِ مریمِ تاجبخش و بزرگمهرِ لقمان، به پارسیِ سره، به چاپِ سوم رسید.
نویسنده خودِ زبانِ پارسیگ را پایهی کارِ خویش نهاده، بدان چونان زبانی زنده و پویا درنگریسته، سرچشمهها را باریکبینانه و سنجشگرانه بررسیده و نمونههایی بسیار از کموبیش همهی نوشتههای پارسیگ فرادستِ آموزنده گذارده است. چنین، هر کس، برپایهی این کار، خواهد توانست دستورِ پارسیگ را به نیکی آموزد؛ با واژهسازی اندر این زبان آشنا شود؛ پارسیگ را با دیگر زبانهای ایرانی سنجد؛ ۴۲۵۴ واژهی پارسیگ را ریشهشناسانه بررسد؛ و واجشناسیِ این زبان را نیز فراگیرد.
مریمِ تاجبخش و بزرگمهرِ لقمان، در پیشدرآمد، دربارهی بایستگیِ پارسیگآموزی نوشتهاند: «زبانِ «پارسی» دنبالهی زبانِ «پارسیگ» (پهلوی) و آن نیز دنبالهی زبانِ «پارسه» (پارسیِ باستان) است. زینرو، پارسیشناسی بی پارسیگشناسی شدنی نباشد. با پارسیگآگاهی است که به شناختی ژرف از پارسی توان دست یازیدن. چه نه تنها از چشمِ پارسیگ به پارسی نگریستن نگریستن به جان و جهانِ خویش با چشمانِ خویشتن است که با پارسیگدانی است که اندریافتِ چگونگیِ دستورِ زبانِ پارسی آسان شود و بسیاری از گرههای ناگشوده نیز گشوده گردد.
واژهسازی بهنجار و بآیین نیز بی پارسیگدانی شدنی نباشد. زیرا تا نتوان با واژههای پارسیگ و شیوههای واژهسازی اندر این زبان آشنا شد و خو گرفت واژهسازی هم نتوان کرد.
گذشته از اینها، فرهنگِ ایرانی بر شانهی فرهنگِ کهنِ خویش ایستاده است. شناختِ این فرهنگ بی شناختِ بُن نه شدنی است و نه دلخواهِ آگاهیخواستاران. زینرو، برایِ آگاهیِ ژرفپایه از فرهنگِ ایرانی و به دست آوردنِ بینشی روشن و بخردانه گزیری جز یادگیریِ پارسیگ نیست، چه فراگیریِ پارسیگ مِهینابزارِ اندریافتِ آگاهیِ دانایانِ پیشین و خردِ ایرانشهری است.»
پارسیگردانان «دربارهی روش و زبانِ گردانش و چرایِ این» نیز یادآور شدهاند: «اندر این گردانش کوشیدهایم خودِ زبانِ پارسی را پایهی کارِ خویش برنهیم ـ نه آنچه دیگران گفتهاند و نوشتهاند، و جز واژههای زبانشناختی واژهای دیگر نساختهایم و از واژهسازی و نیز واژههای دساتیری و نادستورمند دوری جستهایم و از همان گنجینهی واژههای پارسی و دیگر زبانهای ایرانی سود بردهایم و بر این بُنِ استوار زبانِ گردانشِ خویش را بگذاردهایم.
گذشته از این، شاید کمتر زبانی چون پارسیگ بتوان یافت که یکسره به خویشتنِ خویش استوار باشد. شمارِ واژههای ناایرانی اندر زبانِ پارسیگ به شمارِ انگشتانِ دست نرسد؛ لیک، واژههای پارسیگ اندر زبانهای انیر، همچون آرامی و سوریگ، بس فراواناند. به دیگر سخن، زبانِ پارسیگ زبانی سخت پاک و یکدست و با دستوری سازوار و درونمایهای بشکوه و پرمایه برآمده از فرهنگی گرانسنگ و بالنده است و گردانشِ دستورِ زبانِ آن به پارسیِ ناب هم بر بنیادِ این ویژگیهای پارسیگ است.
به هر روی، بر آن بودهایم که زبانِ این گردانش پارسیِ استوار و پالوده از پارهای ویژگیهای زودگذر و امروزین و نیز نزدیک به آن روزگاری باشد که پارسی از پارسیگ چندان دور نشده بود. باشد که با گذرِ روزگاران رنگ نبازد و بدرنگد و دیر زیوَد.»
گفتنی است، زبانِ پارسیگ سومین نامه از «خردنامگ» است، از خردنامگ تا کنون «گویاییِ ارستو» از پاولِ پارسی (فیلسوفِ ایرانِ باستان)، «دیباچهای بر فلسفهی تاریخِ ایران» و «جاماسپی» چاپ شدهاند.
چاپِ سومِ زبانِ پارسیگ را «کتابِ سده» در ۶۳۲ رویه، با پوشینهی سخت و بهای ۲۵۰ هزار تومان در دسترسِ استادان، پژوهندگان، دانشجویان و دوستدارانِ فرهنگ و زبانهای ایرانی نهاده است.
***
نبیگشناخت: رهامِ اشه، زبانِ پارسیگ (پهلوی): دستورِ زبان، واژهسازی و واجشناسی، پارسی از مریمِ تاجبخش و بزرگمهرِ لقمان، خردنامگ ۳، کتابِ سده، چاپِ نخست، زمستانِ ۱۳۹۷، چاپِ دوم، زمستانِ ۱۳۹۸، چاپِ سوم، تابستانِ ۱۴۰۰، ۶۳۲ رویه، شابک: ۴-۲۱-۸۹۶۸-۶۰۰-۹۷۸.
***
ویرایش هم شده؟
به گفتهی پراکَنشگر، ویرایشها اندک است و رویهمرفته ویرایشی تازه به شمار نمیرود.
درود بر شما و همه میهنپرستان که در درازای تاریخ نام و فرهنگ سترگ ایرانشهری را جاودانه ساختید
درود
در مورد کتابهای زند وهومن یسن – شکند کمانیک وزار – پس دانش کامک – گجستک ابالیش ، متن هایی وجود دارد که با ترجمه کلمات لاتین باشد تا بشود به درستی خوانده شود ؟
به تارنمای استاد رهام اشه درنگرید:
http://www.rahamasha.net/
با مهر و همایون باد و درست بادی
نوروزمان دو نوروز کردید یکی نوروز بهار و دگر مهرگان این این دستاورد گرانسنج –
بسیار خرسندم که رنج شما در این باره به بار نشسته – نمیدانم برای انان که بیرون از ایرانند خرید ان یا پی دی افش در دسترس است ؟
براستی که نمیتوان از این نوشته گذشت نوشته ای که هم از رهام اشه باشد و هم برگردان بزرگمهر دیدن و خواندن و ستودن دارد بی گمان – گرچه من هنوز با ویژه گردان نام پارسیگ برای پارسی پهلوی ساسانی در ستیزم همه زبانهایهای ایرانی ججز ختنی و سرمی (سرمت) پارسیگند و همه انان پهلویند مگر پارسی دری که پهلوی نبوده و در بازار بلخ و تیسفون پدید امد و زبان هیچ پهله نبود