دیگرسانی زبان، گویش، لهجه

کورش جنتی: آنچه به دنباله می‌آید نوشتاری کوتاه است برای بازشناسی زبان، گویش و لهجه. این نوشتار برپایه‌ی سخنرانی دکتر محمد دبیرمقدم فراهم شده است.

زبان (language)

در جهان حدود هفت هزار صد زبان و در ایران چند ده زبان داریم که زبانور دارند. سنجه‌ی پذیرفته‌شده‌ی جهانی برای زبان فهم متقابل است. به این معنا که برای اینکه بفهمیم لکی یا سمنانی یا مازنی زبان هستند یا گویش باید به سراغ زبانور نژاده‌ی این زبان برویم. مثلا یک پیرزن یا پیرمرد روستایی که به این زبان سخن می‌گوید و سپس ببینیم که آیا فهم متقابل زبانی به ‌آسانی میانمان هست یا نه. با این نگاه خوانساری، لاری، دَوانی، سمنانی، لکی، هورامی، گیلکی، نایینی، بهبهانی، وَفسی، ابوزیدآبادی، و… همه زبان به شمار می‌آیند.

گویش (dialect)

برای درک گویش باید با دو فن‌واژه‌ی پرکاربرد در زبان‌شناسی یعنی «لانگ» (زبان ذهنی) و «پارُل» (زبان کاربردی/ گفتار) آشنا شویم. فردینان دو سوسور، میان دیسه‌ی(شکل) ذهنی و دیسه‌ی کاربردی زبان جداسانی(تمایز)  گذاشت. برای نمونه، زبان فارسی دیسه‌ی ذهنی زبانی است با هنجارها و سنجیدارهای(ضوابط) مشخص؛ ولی همه‌ی پارسی‌زبانان مانند هم سخن نمی‌گویند. زبان مردم کابل، دوشنبه و تهران پارسی است؛ ولی آن فارسی‌ای که در کابل صحبت می‌شود با آن فارسی‌ای که در دوشنبه و تهران صحبت می‌شود دیگرسانی‌هایی در سطح واژگانی، نحوی و آوایی دارد. با همه‌ی این، این دیگرسانی‌ها به اندازه‌ای نیست که پنامی(مانعی) برای فهم متقابل باشد. نمونه‌ی دیگر، زبان انگلیسی را در نگر بگیرید. این زبان نیز یک دیسه‌ی ذهنی دارد و چندین دیسه‌ی کاربردی دارد که گویش‌های آن به شمار می‌روند: انگلیسی بریتانیایی، انگلیسی استرالیایی، انگلیسی آمریکایی.

با این توضیحات دیگرسانی میان فارسی اصفهان و تهران گویش است، نه لهجه؛ چرا که ایواز به دیگرسانی آوایی محدود نمی‌شود -چنان که در اصفهان می‌گویند: رفتندشان، یعنی دو بار مطابقه نهاد و شناسه داریم که دیگرسانی در سطح صرفی است. فارسی قائن گویش است نه لهجه؛ زیرا هنگامی که در تهران برنج را جمع می‌بندیم و می‌گوییم: برنج‌ها، در قائن می‌گویند: برنجو.

لهجه (accent)

جایی که دیگرسانی ایواز(فقط) در آوا باشد، لهجه است. لهجه یعنی هَروینش(تعمیم دادن) دادن ویژگی‌های آوایی زبان مادری به زبان مقصد. مانند آذربایجانی یا کردستانی‌ای که می‌خواهد فارسی معیار سخن بگوید یا فارسی‌زبانی که می‌خواهد به فرانسوی یا انگلیسی سخن بگوید. در نمونه‌ای دیگر، در یزد تکیه نامواژه را بر هجای نخست می‌گذارند. یعنی هنگامی که یک یزدی می‌گوید «قلم» واگویه‌اش(تلفظش) با واگویه‌ی یک شیرازی یا تهرانی دیگرسانی دارد.


آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • نبیگ‌شناخت: رده‌شناسی زبانهای ایرانینبیگ‌شناخت: رده‌شناسی زبانهای ایرانی پارسی‌انجمن: «رده‌شناسی زبانهای ایرانی» نوشته‌ی محمد دبیرمقدم در ۱۵ بخش و دو پوشینه فراهم شده است. بخشهای نخست و دوم به رده‌شناسی و جایگاهش در دانش زبان و زبانهای ایرانی می‌پردازند. در بخشهای سوم تا چهاردهم به بررسی ۱۲ زبان ایرانی پرداخته شده است که چنین‌اند: بلوچی، دَوانی، لارستانی، تالشی، وَفسی، کردی، اورامی، لکی، دِلواری، نائینی، […]
  • بارگیریِ «فرهنگِ کرمانی»بارگیریِ «فرهنگِ کرمانی» پارسی‌انجمن: «فرهنگِ کرمانی» گردآوریِ زنده‌یاد منوچهر ستوده است که دربردارنده‌ی بیش از ۴۷۰۰ واژه از گویشِ کرمانی است. همچنین، آیینها، زبانزدها، داستانها و ترانه‌هایی چند از کرمان در این فرهنگ گرد آورده […]
  • در پدافند از واژۀ «درود»در پدافند از واژۀ «درود» کورش جنتی: پاکسازی و پالایش زبان دارای دلایل بسیارِ زبانی و برون‌زبانی است. برای نمونه هنگامی که به جای «جزر» و «مد» می‌گوییم: «فروکشند» و «فراکشند» آموزش این پَرمانه‌ها(مفاهیم) را ساده‌تر کرده‌ایم، زیرا ساختمان این دو واژه‌ی فارسی به گونه‌ای است که معنا را بهتر و دقیق‌تر می‌رساند و دانش‌آموز را از حفظ کردن طوطی‌وار واژه‌های «جزر» و […]
  • هویت ایرانی و دیرینگی و ریشه‌داری آنهویت ایرانی و دیرینگی و ریشه‌داری آن کورش جنتی: استوار بودن پیوندهای تاریخی، عاطفی، فرهنگی و زبانی مردمان جای جای ایرانشهر پدیده‌ای یکتا و بی‌مانند است. سِتُرگی و ریشه‌دار بودن این پیوند به اندازه‌ای است که هزار سال پیش ناصر خسرو قبادیانی که زادۀ شهر کوچکی به نام قُبادیان، در تاجیکستان امروزی، است شخصی را در شهر آذربایجان که هزاران فرسنگ دورتر از قبادیان است هم‌تبار و […]
  • دهن‌کجی طالبان به زبان پارسی در تهراندهن‌کجی طالبان به زبان پارسی در تهران کورش جنتی: سران طالبان در دیدار با سران جمهوری اسلامی ایران از مترجم بهره بردند. این شاید برای بسیاری خبری کوتاه و کم‌اهمیّت باشد؛ ولی دوستداران زبان پارسی می‌دانند که این کنش نمادین تا چه اندازه درنگیدنی و نگران‌کننده است. طالبان از آغاز روی کار آمدنش نشان داد که بی‌هیچ پرده‌پوشی سیاستی قومی را پیش می‎بَرَد و پارسی‌زدایی یکی از […]
  • نگاهی به «آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران»نگاهی به «آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران» کورش جنتی: «آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران» نوشتۀ عسکر بهرامی یکی از کتاب‌های تازه منتشرشده در زمینۀ «زبان پهلوی» است. موضوع نبیگ چنانکه از نام آن پیداست پژوهشی است دربارۀ کسانی که در ایران همروزگار (معاصر) نخستین گام‌ها را در زمینۀ آموزش و یادگیری زبان پارسی میانه/ پارسیگ […]

1 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. فهمِ متقابل = پِیمِ دوسویه
    ( فهم اربی شده ی پِیم پارسی است )
    مثلاً = برای نمونه ، مَتَلانه
    ( مَثَل و مِثال اربی شده ی مَتَل پارسی اَند .)
    ذِهن = زان ؛ ذِهنی = زانی
    ( ذِهن اربی شده ی زان / دان از زانستن و دانستن پارسی است .)
    مشخص = برجَسته ، بازشناخته
    صحبت = سخن ، سُخوات/سخوت ، سخن وات
    سطح = رویه ، دیمه
    توضیح = روشنگری ، روزانِش/روختار
    روز و روخ / روخت در کارواژه ی اَفروختن یا اَفروزیدن و اَفروزاندن به جای مانده است : اَف – روخ – ت – اَن ، که با پیشوند اَف- برساخته شده اند ، می توان ار کارپایه ی روختن به مونه ی روشن شدن و روزاندن = روشن ساختن یا کردن ، این کارواژه ی کهن را دوباره زنده و کاربُردی ساخت و برابرنهاد روختار یا روزانش را به جای توضیح به کار بُرد ، چرا که توضیح هم در ریختار تَفعیل از ستاک وَضَحَ و به همین مینش برساخته شده است .
    محدود = کَرانمند ، مَرزیده
    مطابقه = رو در رویی ، هم رویی
    جمع = گَمب (جمع اربی شده ی گَم پارسی است)
    صرف = گَردانش
    مقصد = آهنجشگاه ، آهیختگاه ، آهیزشگاه
    معیار = سنجه ، سنجیده ، ایستاده ، اِستانده
    یعنی = اینکه ، اینی

دیدگاهی بنویسید.


*