دیباچه
یاریجُستن از برابرنهادهایی باتبار و سَره، پیشنهادِ واژههای نوساخته برای روانشدن در زبانِ همگان و بازداری از گسترش واژههای بیگانه از کُنشهای شایسته برای پاسداری از فرهنگ و زبانِ پارسی است. چنین آرمانی بی واکنشِ بهنگام دربرابرِ آمدنِ واژههای تازه و همچنین پاسداری از دستورزبانِ پارسی دستیافتنی نخواهدبود.
بهسخنِدیگر، هرچند نهادی چون فرهنگستانِ زبان فارسی ــ با همۀ خُردههایی که میتوان به برخی از شیوههای کارش گرفت ــ درزمینۀ ساختِ واژههای پارسی کوشاست، چون پیوندی شایان و پویا با ایرانیان ندارد، هم از گسترشِ واژههای تازۀ بیگانه در زبانِ مردمان دیر آگاه میشود و همآنکه پشتوانۀ انجامیِ شایستهای برای جاانداختن برابرنهادهای تازه و پیشنهادیاش ندارد. ازاینرو، فرهنگستان زبان فارسی پایگاه و جایگاهی برای پایش زبان نیست. حتّی شاید کوشندگان در زمینههای اقتصادی، سیاسی و مانندِ آن نیز از بودنِ چنین برابرنهادهایی ناآگاه باشند. کمبودِ پیوند میان این دو بخش یکی از آسیبهای بنیادین برای توانمندسازی و پاسداریِ زبانِ پارسی است.
ازسویِدیگر، آگاهکردنِ همۀ مردم به بایستگیِ برخوردِ پویا با چنین گزارههایی و آشناکردنشان با بایستگی بهرهبردن از نامها و واژههای پارسی از دیگر خویشکاریهایی است که هرچند ایراندوستان جَستهوگریخته انجام میدهند، هرآینه در نبود نهادی سازمانمند است.
در نبودِ آموزش کشوری و ناهمراهی رسانۀ ملّی، بنیادگذاریِ چنین نهادی بسیار بایاست. از اینرو، «کارگروه پایشِ زبانِ پارسی»، که از زیرشاخهها و کارگروههای «پارسیانجمن» است، خواهدکوشید، پاسخگوی چنین نیازی باشد.
آرمانها
یک) گسترشِ آگاهی دربارۀ توانایی و شکوهِ زبان پارسی میانِ ایرانیان و ایرانیتباران.
دو) کوشش در راستای پالایشِ بهسامان و خردمندانۀ زبانِ گفتاری و نوشتاری.
راهبُردها
یک) پایش رسانهها در پیوند با زبانِ پارسی
پایشِ هر رسانهای (چه دیداری، چه شنیداری و چه نوشتاری) که با زبان پارسی در پیوند است و بازخورددادن برای جایگزینی واژههای پارسیِ آشنا بهجایِ واژههای ناایرانی و همچنین بهرۀ درست از دستورزبانِ پارسی.
دو) پایشهای تودهای و دیوانی
پایش زبان کوچه و بازار و دفتر و دیوان از مردمی گرفته تا کشوری و لشکری و روشنگری و یاریِ آنان در بهرهگیری از واژههای پارسی بهجایِ واژههای بیگانه و نابجا.
سه) پیوند با ناشران کتاب
رایزنی با ناشران کتاب برای پالایشِ واژهها و دستورزبانِ کتابهایشان.
چهار) پیوند با نویسندگان و مترجمان
دادنِ فهرستی از واژههای بیگانه در نوشتار بههمراهِ برابرنهادهای پارسی به نویسندگان و مترجمان؛ به امید خودویراستاریِ آنان.
پنج) پیوند با دیگر کنشگران درزمینۀ زبانِ پارسی
پیوند با دیگر کنشگران همچون: نهادها، کوشندگان و دلبستگانِ زبان پارسی برای نمودِ بیشتر و بهرهبُردن از آروینها [تجربهها] و توانمندیهای ایشان در راستای آماجِ پارسیانجمن.
کارشیوه
خویشکاریِ هموندان کارگروهِ «پایشِ زبان پارسی» از آغاز تا فرجامِ یک فرآیندِ بهسامان، در پنج گام، چنین است:
یک) گردآوری؛ دو) پژوهش و بررسی؛ سه) هماندیشی؛ چهار) پیوند؛ پنج) بازخورددهی.
یک) گردآوری
نخستین گامِ کارگروه، پایش و گزینشِ یک آماجِ ویژه (رسانه، نهاد، سازمان و…) است. این گزینش با گردآوریِ دادههای وابسته به آن آماج (همچون بخشی از یک نمایش، یک رویه از روزنامه، یک نامِ فرآورده و…) همراه است. هموندانِ کارگروه پیرامونِ پیشآیندیِ آماجها و سنجشِ سزاواریِ زمانیِ یکی در برابرِ دیگری برای گامِ سپسین گفتوگو میکنند.
دو) پژوهش و بررسی
گامِ دوم، واکاویِ دادهها، پژوهشِ موشکافانه و گزینشِ بهترین کنش و روانترین برابر پارسی یا پندهای دستورزبانی است. پیشنهادها میبایست هماهنگ با چیستیِ آماج و بهگونهای روشن بخشبندی شوند.
سه) هماندیشی
گامِ سوم، هماندیشی پیرامونِ دستاوردهای بررسی و دادوستدِ پیشنهادهاست. هموندان زیرِ نگرِ دبیرِ کارگروه و همچنین رایزنی با سردبیر و انجمنِ دانشورانِ «پارسیانجمن» به همداستانیِ واپسین میرسند.
چهار) پیوند
گامِ چهارم، پیوند با آن رسانه، سازمان یا کسان از راهِ رایانامه و آگاهیبخشی و روشنگری پیرامونِ بایستگیهای بهرهگیری از بهینواژهها، یا ساختارهای دستورزبانی است. رایانامه میتواند با پیوستهای راهیاب همراه شود.
پنج) پراکندنِ بازخورد
گامِ پنجم و پَسین، پیگیریِ نامه و پراکندنِ بازخوردِ کوششهای کارگروه در بخشِ «پایشِ زبانِ پارسیِ» تارنمای پارسیانجمن است.
چگونگی دستهبندی واژگان و رسانهها
واژگانِ کاربردی در هر زبان به سه دستۀ برجسته بخش میشود:
واژۀ ناآشنا: واژهای است که گوش گویشوران به شنیدن آن آشنایی ندارد.
واژۀ نیمهآشنا: واژهای است که برای شنونده نه یکسره آشناست نه یکسره بیگانه. این دسته از واژگان چونان آونگی هستند که رفتنشان به سوی هر یک از پایانههای آشنایی و ناآشنایی به بسامدِ کاربردشان ازسویِ گویشوران بستگی دارد.
واژۀ آشنا: واژهای است که گوش گویشوران به شنیدن آن آشنایی دارد.
پارسیانجمن برای پیشبرد آماجهای خود و پایشِ رَزینتر (دقیقتر)، این سه دسته را به پنج دستۀ کوچکتر بخش میکند:
۱- واژگانِ ناآشنای بیگانه در زبان پارسی؛ مانند اِگزَجریت، کِریزی، دِپرس، هَپی و …
۲- واژگانِ نیمهآشنای بیگانه در زبان پارسی؛ مانند تکنولوژی، سایز، میسکال، استراتژی و …
۳- واژگانِ بیگانۀ آشنا در زبان پارسی؛ مانند کُپی، کاپیتان، نسل، تصمیم و …
۴- واژگانِ پارسی نیمهآشنا؛ مانند تارنما، هَموند، شهرآورد، آماج و …
۵- واژگانِ پارسیِ ناآشنا؛ مانند فَرتور، پرهون، رَزین، نِهشت و …
پس از بررسی و پایشِ واژگان به هر پایششونده با دردیدهآوردنِ شمارِ واژگانی که در هر دسته دارد، جایگاهی داده میشود.
پارسیانجمن بهنیکی آگاه است که شماری از واژگان بیگانه هنوز هَموگ یا برابرِ درخوری ندارند. ازاینرو، پایۀ سنجشگری را بر کاربردِ واژگانِ بیگانهای میگذارد که برای آنها هموگِ شایستهای، بهویژه درمیانِ واژههای آشنا و نیمهآشنای پارسی وجود داشتهباشد.
۱- اگر شمارِ واژگانِ آشنا و نیمهآشنای بیگانۀ پایششونده از واژگان آشنا و نیمهآشنای پارسی آن بیشتر باشد، نهاد یا رسانۀ پایششونده «دُژآورد» بهشمار میآید.
۲- اگر شمار واژگان ناآشنا و نیمهآشنای پارسی پایششونده از واژگان آشنا و نیمهآشنای بیگانه آن بیشتر باشد، نهاد یا رسانۀ پایششونده «نیکآورد» بهشمار میآید.
۳- اگر پایششونده در کار خود تنها از واژگان آشنا بهره ببرد، نهاد یا رسانۀ پایششونده «تهیآورد» نامیده میشود.
پارسیانجمن همراهِ جُستاوردِ پایشْ سه فهرست جداگانه از هموگهای آشنا و نیمهآشنا و ناآشنای پارسی برای پایششونده میفرستد.
آماج و امید پارسیانجمن این است که با کردوکارهایش در پویش بهسویِ «نیکآوردیِ» رسانهها، نهادها و گویشورانِ پارسیزبان یاریرسان باشد.
درود بر شما و تمام تلاش گران این راه که بی گمان راهی ست دشوار اما پیمودنی
باشد که پیروز باشید و ایزد پاک یار و همراه شما در این کار ارج مند و ارزش مند باشد .
—
فرزین گرامی از مهر و پشتگرمی شما بسیار سپاسگزاریم.
پارسیانجمن