احمدشاه کاملزاده (روزنامهنگار تاجیک): طوریکه به نظر میرسد، مشکلات زبان در تاجیکستان در آیندۀ نزدیک نمیتواند بهآسانی حل شود، مگر اینکه دولت به اقداماتی استوار و جدی دراینراستا دست بزند.
دلیلِ اصلیِ این مشکلات پایبندی ما به سیاستهای بیگانگان است. یادآورشدن از مخالفت دایرههای مختلف روسیه با ابتکار امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان، به تغییر نامخانوادگیاش و تبدیل آن از «رحمانف» به «رحمان» شهادت این گفتههاست.
روند اصلاح نامخانوادگی درمیانِ مردم هنوز از آغاز دهۀ نود سدۀ گذشته آغاز شد و پیش میرفت. دایرههای ویژۀ روسیه، بعدتر، برای جلوگیری از این روند، با ابتکارات مردم ما مخالفت ورزیدند و هنوز هم مشکلاتی دراینراستا ایجاد میکنند.
برایِمثال، در دو سال اخیر برخی از مقامات روس درمیانِ مهاجرانِ کاری تاجیک، که شمارۀ آنها در این کشور نزدیک به ۱٫۵ تا ۲میلیون نفر میرسد، به تضییق و فشار کسانی آغاز کردهاند که نامخانوادگی بدون پسوندهای روسی دارند.
بانکهای روسیه پولهای انتقالی اینگونه آدمان را به تاجیکستان در بسیار موارد قبول نمیکنند، مأموران پلیس روسیه، در کارخانهها و فرودگاهها، در کوچه و بازار، در ایستگاههای قطار و وسایل نقلیه، صاحبان چنین نامهای خانوادگی را با مشکلاتی ازقبیلِ جریمه، بازداشت موقت، غصب شناسنامه یا گذرنامه روبهرو میکنند.
سرانجام کار به جایی کشیده که در تاجیکستان، بهصورتِ عموم، اغلب جوانان و دختران (البته کسانی که میل سفر به روسیه دارند) دوباره شناسنامههای نو با نامهای خانوادگی دارای پسوندهای روسی میگیرند. اکنون این روند بهصورتِ گسترده ادامه دارد.
طوریکه مشاهده میشود، یکی از منشأهای روسیزدگی فرهنگ و زبان ملی ما در سیاستهای آشکار و پنهان دولت روسیه نهفته است. وابستگیهای زیاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تاجیکستان به روسیه سد راه اصلاح خیلی از قرینههای فرهنگی و زبانی برای این کشور میباشد.
دولت شوروی در سال ۱۹۲۹ اول خط لاتین و بعد از دَه سال الفبای سیریلیک را جایگزین خط پارسی کرد. البته، ابتکارات کموبیشِ دولتمردان تاجیک، که صرفِنظر از دخالت مقامات روسیه گاهی به روند اصلاحات در عرصههای مختلف دست میزنند، شایان توصیف است. در جریانِ یکیدو ماهِ اخیر، برخی از دولتمردان تاجیکستان به تبدیل نام و نسبشان به رسوم ملی آغاز کردهاند که دوباره سروصدای مخالفان داخلی و بیرونی را به میان آوردهاست.
رویهمرفته، مشکلاتِ هرجومرج در گفتار و نوشتارِ رسانهها و مطبوعات، بهصورتِ فاحش، ادامه دارد. طوریکه مشاهده میشود، دولت تاجیکستان برای جلوگیری از این روند نامطلوب، ساختارهایی سازمان دادهاست. اما جلوگیری از هرجومرج و انجام اصلاحات در این عرصه چندان پررنگ به نظر نمیرسد، تاجاییکه گویا این ساختار و سازمانها تنها برای موجودیتشان تشکیل شدهاند.
عملاً سررشتۀ مشکلات زبان فارسی تاجیکی در آسیایمیانه، در طی دویست سال اخیر، به سیاستهای دولت روس برمیگردد. روسیۀ تزاری، پس از غصب آسیایمیانه، تلاش کرد تا پیوندهای مردم ایرانیتبار این منطقه را با همتبارانشان ببرد و برپایۀ نیازهای استعماریاش برای این مردمان ساختارهای تازۀ فرهنگی و اجتماعی بسازد.
دراینمیان، مردم بومی منطقه، که به آنها رسماً نام «تاجیک» داده شد، از سیاستهای استعماری روسیه بیش از دیگران زیان دیدند. هدف روسها پارهکردنِ سرزمین و حکومت پارسیگویان این منطقه و قطع همهگونه روابط آنها با همتبارانشان در خارج از قلمرو شوروی سابق بود.
روسها موفق شدند که نام «تاجیک» را، که در بیشتر آثار گذشته بهمعنایِ «ایرانی» بود، بهعنوانِ نام قوم و نژادی تازه مطرح سازند و سرزمین آنها را میان اقوام رسیده تقسیم و گوشۀ کوچکی از آن را با نام جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان اعلام کنند و زبان مردم بومی این قلمرو را، که طی سدهها پارسی نامیده میشد، درراستایِ همان اهداف خود، «زبان تاجیکی» خواندند.
حکومتِ روسیمحورِ شورویِ پیشین نیز، هرچند خود را اینترناسیونالیست و پشتیبان زحمتکشان میخواند، با تبدیل الفبای مادری فارسی به لاتین در سال ۱۹۲۹ و به سیریلیک در سال ۱۹۳۹ مردم پارسیگویِ حوزۀ ورارود (آسیایمیانه) را از سرچشمههای اصلی فرهنگی و معنویشان -زبان و ادب پارسی- جدا کرد و آنان را در انزوا قرار داد.
در پهلوی این، دولت شوراها به جمهوری تازهبنیادِ تاجیکستان، که بهعنوانِ تنها پایگاه اصلی گسترش زبان و فرهنگ فارسی در این حوزۀ بزرگ باقی ماند، سیل متخصصان بیگانه، عمدتاً نمایندگان زبانهای روسی و ترکی، را وارد کرد. همۀ آنها به زبان روسی سخن میگفتند و زبان روسی در این جمهوری به زبان اول تبدیل شد.
این گروه کلان، که عملاً همۀ ساختارهای دولتی را در اختیار خود گرفتهبودند، نخست به ریشهها و پایههای زبان و فرهنگ تاجیکان دستدرازی کردند: دراساس گویشهای محلی در آسیایمیانه الفبای ناقص سیریلیک را بهعلاوۀ چند حرف برای آواهای ویژۀ پارسی ساختند. این الفبا، که برای بیان چندی از آواهای زبان پارسی حروف ندارد، گویش و تلفظ زبان پارسی را به روسی تبدیل داد.
فرستادگان مسکو، که همگی از دانشهای زبان بومی این سرزمین آگاهی نداشتند، خود برای این مردم «زبان» ایجاد میکردند، همهچیز را برپایۀ زبان روسی و فرهنگ روسی نسخهبرداری و ترجمۀ تحتاللفظی میکردند و مردم را به پیروی از این اصول وادار میساختند.
آنها ازطریقِ وزارت و ادارات دولتی تاجیکستان فرمان صادر کرده، از زبان ساختارهای قالبی، واژه و عبارات، اصطلاحات دولتداری ملی مردم تاجیک را با بهانۀ «آرکاییستی یا کهنهبودن» یا حتی «ایرانیبودن» و بهانههای دیگر ممنوع اعلام میکردند. بهجایِ آنها بهطورِ مستقیم استفاده از واژه و عبارتهای روسی را رواج میدادند.
سرانجام، در مدت کمتر از ۶۰-۷۰ سال در زبان فارسی تاجیکی و زبانهای دیگر منطقه بیشتر واژهها و اصطلاحات یا با تکیه به قالب زبان روسی ساخته میشدند یا صرفاً با واژههای روسی مورد استفاده قرار میگرفتند.
وضع ناهموار زبان فارسی تاجیکستان، هم در گذشته و هم امروز، خیلی از روشنفکران و دانشمندان این کشور را نگران کردهاست. در پایان دهۀ ۱۹۸۰ و آغاز دهۀ ۱۹۹۰ سدۀ گذشته، روشنفکران تاجیک نهادی را با نام «بنیاد زبان» راهاندازی کرده، روند پاکسازی و اصلاح کلمه و واژههای راهبردی را آغاز کردند.
براساسِ برنامۀ این نهاد، که در آغاز جانبداران زیادی داشت، تاجیکستان میبایست در سال ۱۹۹۴ به الفبای نیاکان یا خط پارسی بازگردد. اگرچه جنگ داخلی سالهای ۱۹۹۲-۹۷ همۀ این برنامهها را بههم زد، ولی موضوع اصلاح زبان و پاککاری آن همیشه از موضوعات موردِبحث روشنفکران بودهاست.
حالا در شبکههای اجتماعی گروههایی هستند که میخواهند به این حالت ناگوار پایان بدهند. در شبکۀ فیسبوک گروه «زبان پارسی»، دو سال پیش، و گروه «درست بنویسیم»، در این اواخر، به فعالیت پرداخته، پیشنهادها و راهحلهایی را ازجمله دربارۀ کاربرد درست واژهها و اصطلاحات و اصلاح جاینامها پیشنهاد میکنند. اما این برای رفع مشکلات زبان کافی نیست.
به اندیشۀ بیشتر کارشناسان، عمدهترین راه رفع مشکلات زبان در تاجیکستان بازگشت به الفبای فارسی است که قادر است بهیکبارگی همۀ سَدوقیدها را برطرف کند. اما این راهِ درست و عملگرایانۀ اصلاحات، هم در داخل و هم در خارج، مخالفان زیادی دارد و طی بیش از دو دهۀ اخیر، موضوع بحثهای داغ دایرههای گوناگون فرهنگی بودهاست.
از مخالفان اصلی این راه، در نوبت اول، محافل جداگانهای از سیاستمداران در روسیه هستند. این دولت در سیاست تاجیکستان تأثیرگذار است. در داخل کشور بخشی از مردم، که درنتیجۀ سالهای زیاد انزوا از فرهنگ و زبان و خط فارسی به سردرگمی رسیدهاند، از الفبای نیاکانشان تا اندازهای هراس دارند.
بخش دیگر هم، بهاصطلاح، «روشنفکرانی» هستند که پایبند به سیاستهای بیگانه و فرهنگ روسی میباشند و ازجمله مخالفان سرسخت بازگشت به الفبای نیاکانشان محسوب میشوند. آنها همواره ادعا میکنند که بیشتر مردم تاجیکستان برای بازگشت به الفبای مادری آماده نیستند و حکومت قدرت این کار را ندارد. درنتیجه، هرجومرج همانا ادامه دارد.
این در حالی است که برخی از کشورهای ترکیزبانِ همسایۀ تاجیکستان دامن الفبای سیریلیک را سالها پیش سر داده و الفبایِ لاتینیِ همرنگِ کشورِ ترکیه را پذیرفتند. اما از زیاندیدنِ این کشورها درنتیجۀ گذار به الفبای لاتین هیچ گزارشی منتشر نشدهاست. لااقل، به نظر میرسد، زیان مالیای که این کشورها براثرِ تبدیل خط با آن مواجه شدند، چندان چشمگیر نبودهاست.
باتوجهبه هرجومرج گسترده و منزویشدنِ تاجیکستان از جهان پارسیگو، دانشمندان و صاحبنظران بازگشت به الفبای فارسی را راه یگانۀ اصلاح مشکلات زبان در این کشور میدانند که دربارۀ بُردوباخت این اقدام سخنهای بسیاری گفته شدهاست.
منتقدان بازگشت به خط فارسی در تاجیکستان دربرابرِ دلیلهای گوناگون سیاسی و اقتصادیِ مشکلِ بازگشت، همچنین توهماتی را برای مردم ایجاد کردهاند که برخی از آنها خیلی سادهلوحانه است. بزرگترینِ این توهمات «بازگشت به خط نیاکان – بازگشت به عقب» است. طبعاً، این مسئله به موضوع گرایشهای اسلامی نیز مربوط است، هرچند این ادعا پایۀ قوی ندارد.
ترس این گروه این است که گذار به خط پارسی موجب گسترش اسلامگرایی و افراطگرایی میشود. اما این سؤال مطرح است که میلیونها پارسیزبان که همهساله به دنیا آثار بزرگ علمی و ادبی عرضه میکنند و جامعۀ جهانی آنها را اعتراف میکند مگر افراطگرا و عقبماندهاند؟!
سال جاری مؤسسۀ بینالمللی تامسون رویترز، درمیانِ ۳۲۰۰ تن از دانشمندان برتر جهان، نام هجده پژوهشگر ایرانی و پارسیزبان را نیز جای داد. اهمیت کار آنها توسط مقالههای علمیای که در مجلات معتبر علمی جهان انتشار دادهاند، ازسویِ کارشناسان سنجیده شدهاست.
ولی دراینمیان نام حتی یک پژوهشگر که با استفاده از الفبای سیریلیک تاجیکی پژوهش میکند نیست. همین موضوع ثابت میکند که بازگشت به خط فارسی بازگشت به عقب نیست، بلکه جهشی به پیش، بهسویِ دنیای بزرگتر و فراختر و روشنترِ آینده است.
طرفداران خط پارسی آن را نهتنها وسیلهای برای پیوند با گذشته، بلکه وسیلهای برای دسترسی به منابع غنی کتبی و مجازی و جهشی بهسویِ آینده میدانند.
بازگشت به خط نیاکان سود فراوانی دارد. نخست، مردم ما به بازار بزرگ خط فارسی وارد میشوند. جمعیت زیادی از پارسیگویان جهان تشنۀ آثار علمی و ادبی فرهنگیان تاجیک هستند که بهعلّتِ سیریلیکبودن خط ما به آن دسترسی ندارند.
درصورتِ واردشدن به این بازار، کتابها و نشریههای تاجیکیای که به خط سیریلیک با تیراژ اندکی منتشر میشوند ولی خریدار نمییابند، با خط پارسی، با تیراژ دهها و صدها برابر بیشتر به فروش خواهندرفت. چرا نباید این بازار را به دست آورد؟ این بازار همچنین دارای اینترنت قوی، خبرگزاریها و شبکههای زیادِ رادیو و تلویزیون است که مردم ما نیز از آن بهرهور خواهندشد.
در این شبکهها مخزن بزرگی از کتابهای ادبیات پیشین ما وجود دارد که استفاده از آنها خیلی آسان خواهدبود. دربرابرِ این، در این مخزن، آثار ادیبانِ امروزیِ پارسیگو و آثارِ ادیبانِ کشورهایِ مختلفِ جهان را در ترجمۀ پارسی میتوان به دست آورد.
در بازارِ خطِ پارسی تنها آثار مذهبی وجود ندارد. در کنار آثار مذهبیای که برخیها از آنها هراس دارند، صدهاهزار جلد از کتب و مجلات و منابع اینترنتی ادبی و علمی، فلسفی و هنری، جامعهشناسی و تاریخ، اقتصاد و سیاست، هزارها جلد از ترجمههای آثار ادبی و فلسفی و جامعهشناسی غرب، هند و چین، ژاپن و کره و کشورهای دیگر موجود است.
به گفتۀ پژوهشگران اینترنت، هم از نگاه آثار ادبی و هم از نگاه آثار علمی و خبری، حتی منابع کتبی و چاپی و مجازی (اینترنتی) روسی بهاندازۀ منبعهای فارسی مطلب ندارند، چه رسد به منابع محدود به خط سیریلیک تاجیکی.
درهرصورت، به باور اینجانب، گذار به خط فارسی، البته با برنامهریزی تدریجی دهساله یا بیشتر، میتواند بهیکبارگی همۀ مشکلات روزافزون زبان فارسی تاجیکستان را برطرف کند و تکانی جدی برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور هم شود.
-۱۴- July 2015
dost wa ham mihan arjmand ahmad shah kamel-zade derod ferawan ber sham ,
nabeshte-ye ziba wa por-maghz shama ra khandam wa shaad shodam az in-ke der tajikestan merdom mihan dost wa baa ferhang be andoh ferhang khod wa nayaakan shan astand. deshwari haa-ye ra ke kenon keshwer tajikestan darad ,,keshwer haa-ye iran wa khorasan (poshto=afghan-stan) mi tawanand tajikestan ra der rah-goshaa-ye in deshwari haa poshtibani konanad , amaa kenon der kehswer khorasan yek ferman-rewa-ye dast-neshande amrika-ye ,wa der iran aakhond haa ferman-rewa-ye mi konanad ke hich kodam be andoh ferhang merdom nistand. omid her chae zod-ter chegonagi der do keshwer parsi zaban deger behter shawad ; taa merdom be tawanand khaher haa wa berader haa-ye tajik shan ra ham-derdi wa poshti-bani konanad.
shama baayed be chaker haa-ye russ haa basayar ro baaz ne dahid ke her yaawe-ye khastand be goyand. neshani haa-ye an haa ra be man be farestid ; taa man an haa ra be rah aaweram. tajik haa beraa-ye kar jaa haa-ye deger joste-jo konanad , yaa be iran bera-ye kar be rawand. an kas haa ke az russaye perawi wa poshtibani mi konanad an haa roshan-andish nistand ,wer-ke an haa naa-dorost-kar haa and. baa sepas : Qudos Talash
Dorood bur soma,
Farci ra mun incconin minevicum vu ingoone Farci ra negastun becyar cade uct vu kar ayi an becyar xoob.
Tuvana bovud hurke dana bovud. Ze danes dele pir borna bovud
Besnow uz ney ccoon hekayut mikonud — Uz jodayi ha sekayut mikonud
Kuz neyectan ta mura bobride und — Uz nufirum murdo zun nalide und
Atus uct in bange nayo nict bad — hurke in atus nudarud nict bad.
Biya ta gol bur ufsanim o mey dur caqur undazim–Fuluk ra cuqf beskafim o turhi now dur undazim
Ugur qum luskur ungizud- ke xoone aseqan rizud– muno caqi be hum cazim o bonyadus bur undazim.
Ardughan dar turkie tarhi baraye baz gasht b khate osmani ke bargerfte az khate farsi ast darad. Chera tajikan in kar ra nakonand.