کسی نیست از فرهنگستان پشتیبانی کند؟!
کورش جنتی (دبیر کارگروه پایش پارسیانجمن): بهتازگی فرهنگستان شماری از واژههای پارسی را در کتابهای درسی جایگزین واژههای بیگانه کرده است. کاری بایسته که اگر میخواهیم زبان پارسی زبان دانش باشد باید بسیار پیشتر از این و با گستردگی بیشتر انجام میشد. چنان همیشه بسیاری از سر ناآگاهی و شماری آگاهانه و از سر ستیز با زبان پارسی و ایرانگی، این کار درست را دستاویزی برای تاختن به فرهنگستان قرار دادهاند. آنچه در بیشتر این نقدها و خردهگیریها آشکار است، کمدانی و ناآگاهی چشمگیر بیشتر منتقدان است. برای نمونه همواره بخش بزرگی از نقدها را چنین سخنانی تشکیل میدهد: «این واژهها ناآشنا هستند»، «واژهها خندهدار هستند»، «واژههای بینالمللی را در هیچ کجای جهان تغییر نمیدهند» و…
شنیدن چنین سخنانی از زبان توده مردم که بهآسانی زیر تاثیر سخنها و نوشتههای رسانههای گوناگون قرار میگیرند چندان جای شگفتی ندارد، اگرچه جای پرسش هست که چرا فرهنگستان و نهادهای پیوندداری چون آموزش و پرورش آنگونه که شایسته است درباره بایستگی و اهمیت واژهگزینی بهویژه در زمینههای دانشی آگاهیرسانی و نگرشسازی نکردهاند تا با چنین واکنشهایی از سوی دانشآموختگان روبرو نشویم.
بیگمان کارهای فرهنگستان نیز میتواند کاستیها و نادرستیهایی داشته باشد و متخصصان میتوانند با نقدهای درست و آگاهانه در راستای بهدیسی(اصلاح) این نادرستیها یاریرسان باشند؛ بااینهمه جای دریغ اینجاست که شماری از دبیران زیستشناسی که خود را دانشآموختگان مقطعهای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا مینامند در نامهای اعتراضی به این اقدام فرهنگستان نکتههایی را مطرح کردهاند که چندان تفاوتی با سخنان توده مردم ندارد و یافتن پاسخهای چنین بهانهجوییهایی حتی به آسانی با جستوجوهای اینترنتی هم شدنی بوده است. در دنباله این نوشتار به چند مورد از این پرسشها پاسخ داده میشود و برای کسانی که بهراستی در پی گرفتن پاسخی برای چرایی جایگزینی واژههای پارسی هستند، به نوشتارهایی بازبرد(ارجاع) داده میشود.
در نامه آمده است: «نامانوس بودن واژههای معادل مثل دنا بجای DNA و غیر پارسی بودن بیشتر معادلهای تعیین شده.»
هر واژه آشنایی روزگاری ناآشنا بوده است. برای نمونه برای سیدحسن تقیزاده واژه «واژه» بسیار شگفتآور و نادرست مینموده و یا ادیب بزرگی چون محمدعلی فروغی به جایگزینی واژههای «پیشوند» و «پسوند» به جای «مزید مقدم» و «مزید موخر» انتقاد میکند. علامه عباس اقبال میگوید امکان ندارد که «دانشکده» و «دانشگاه» جای «فاکولته» و «یونیورسیتی» را بگیرند و صادق هدایت واژه «باشگاه» را ریشخند میکند.
گمان نمیکنم نویسندگان این نامه خود را از فروغی و اقبال آشتیانی ادیبتر و از کسی چون هدایت روشنفکرتر بدانند، و دور میدانم حتی میدنستند که این واژههای آشنا عمری کمتر از هشتاد سال دارند.
درباره پارسی نبودن واژهها آشکار است که بهانهای بیش نیست؛ ولی میتوانید به شیوهنامه فرهنگستان بنگرید تا تعریفشان از پارسی بودن واژه را دریابید و اگر به آن تعریف نقدی داشتید دلیلهای آن را بنویسید و سپس تعریف خودتان را ارائه دهید تا دیگران نیز بتوانند از آن آگاه شوند، که شیوه نقد علمی این گونه است.
نوشتهاید: «مشترک بود زبان علمی در همه کشورها و غیر علمی بودن معادلسازی آنها، چرا که این عمل باعث ناآشنایی و عدم توانایی درک درست دانشآموزان و دانشجویان از تحقیقات جدید و علم روز دنیا است.»
این همه گنگنویسی و کلیگویی و قطعیت در واژگان از نشانههای نوشتارهای دانشی نیست. شیوهای که در دیگر بندهای نامه نیز دیده می شود. منبع و سرچشمه این سخنتان کجاست؟ تعریفتان از غیرعلمی بودن معادلسازی چیست؟ نتیجهای که گرفتید بر پایه کدام پژوهشهاست؟
برای نمونه از دید شما «الکترون» و «پروتون» واژههای علمی هستند؟ اگر نه تعریفتان از واژه علمی چیست، اگر آری پس چرا ژاپنیها برای آنها برابرسازی کردهاند. «تلویزیون» و «ویتامین» چه؟ زیرا چینیها برای این واژهها هم برابرسازی کردهاند. در تعریف شما واژه «کامپیوتر» علمی و بینالمللی است یا نه؟ اگر آری پس چرا هر یک از زبانهای فرانسه، ایتالیایی، سوئدی، دانمارکی و عربی برابر جداگانهای برای آن دارند. آیا درست نیست به عنوان کارشناسان این زمینه آنها را نیز از خطای خود آگاه کنید؟! دیدگاهتان درباره زبان آلمانی چیست که بیشوکم برای همه واژههای دانشی برابر آلمانی میگذارد. و یا زبان فرانسه که بیش از سیصد سال است فرهنگستان زبان دارد و برای واژههای دانشی برابرسازی میکند؟ دیدگاهتان درباره جایگاه و اعتبار زبان، پیوستگی تاریخی، وحدتبخشی و هویتسازی و دیگر سویهها و کارکردهایی که برنامهریزیهای زبانی با در دیده داشتن آنها به کار پاسداری و پالایش زبانی میپردازد چیست؟
نوشته شدهاست: «غیر کارشناسانه بودن معادلهای فارسی اصطلاحات علمی که بعضا مضحک و ناشیانه و تنها با هدف ترجمه تحت الفظی جایگزین شدهاند».
خواهشمندیم برای ما ناکارشناسان بنویسید واژه مضحک به چه معناست. تا آنجا که نگارنده میداند در زبانشناسی چیزی به نام مضحک و نامضحک وجود ندارد. آنچه هست هماهنگی با ساختار آوایی زبان است و عادت ذهنی. بگذریم که ترجمه تحتالفظی نیز جایگاه ویژهای در واژهگزینی دارد.
نوشتهاید: «عدم بکار گیری آنها در متون دانشگاهی و مطمئنا عدم کاربرد چنین اصطلاحاتی توسط اساتید دانشگاهها»
«مطمئنا»؟ نخست آنکه این قید آدمی را به گمان میاندازد که بهراستی نویسندگان این نامه با سرشت دانش آشنا هستند یا نه. دیگر یک بام و دو هوایی نویسندگان این نامه است. از سویی انتقاد میکنند که چرا یکباره چنین واژههایی را در کتابهای درسی یکی دو پایه گنجاندهاند و از سوی دیگر انتقاد میکنند چرا آنها را یکباره در همه مقطعها به کار نبردهاند!
نوشتهاید: «غیر علمی وغیر اخلاقی بودن ترجمه نامها و واژگان علمی که اکثرا از اسامی خاص و غیر قابل تغییرند.»
این گزاره بهراستی شاهکار است. اکثر واژههای علمی نام خاص هستند؟! برپایه کدام آمار؟ از این سخن بگذریم، بهراستی اگر هر زبانی هر اختراع و نوآوری را به نام زبان پدیدآورنده میخواند چه بر سر زبانها میآمد؟ تفاوتهای آوایی و دستوری و نحوی را چگونه میتوان با هر واژه خارجی سازگار کرد؟ اگر واژه در آینده دارای خوشه واژگانی بود باید چه کنیم؟ همه خوشه واژگانی بیگانه را وارد کنیم؟ کدام زبانشناس و زبانپژوهی از این سخن شما پشتیبانی میکند؟ خواهشمندیم تنها یک تن را نام ببرید.
برای آگاهیتان جایگزین کردن واژهای پارسی مانند «رایانه» بهجای «کامپیوتر» تنها جایگزینی یک واژه نیست، بلکه کاری است بسیار دوراندیشانهتر. با این جایگزینی هم از ورود واژههای بیشتر جلوگیری میشود و هم از ساختار زبان پارسی پاسداری میشود. دوراندیشیای که گویا از چشم نویسندگان این نامه دور مانده است.
to compute رایانیدن
computerize رایانهایکردن
computing رایانش
computation رایانش
computational رایانشی
computionalization رایانشیسازى
computationalize رایانشیکردن
computationalization رایانشیسازی
computerized رایانهایشده
computer-aided رایانهیار
حالا دیگر برای هر واژهای که تا کنون و تا ابد از خانوادهی computer میسازند معادل داریم. (۱)
در این نامه آمده است: «اینکه واژهای که در زبان لاتین مفهوم خاصی دارد الزاما پس از ترجمه تحتاللفظی همان معنا را نخواهد داشت».
من که معنای این سخن را درنیافتم. مگر معنا با واژه پیوند ازلی و ابدی دارد؟ زبان فرآورده قراردادی انسانی است. بسنده است تا تعریفی از یک مفهوم داشته باشیم و سپس واژهای برای آن قرارداد شود. یعنی آن واژه به جای آن تعریف نشسته و همان کار را میکند. همچنین میدانیم که به دلیل ویژگیهایی که زبان دانش دارد، وجود واژههای ناآشنا در این گستره از کاربرد زبان بیشتر است. برای نمونه معنای ریشهای واژه آشنای «ارزان» یعنی «آنچه بسیار میارزد»، اکنون این واژه یکسره معنایی وارونه گرفته و پارسیزبان امروزه آن را در معنای «کمبها» قرارداد کرده. هیچ مشکلی هم پیش نیامده، اکنون چگونه است که قرارداد واژهای ناآشنا برای یک مفهوم مشخص و تعریفشده ناشدنی است؟
کوتاه سخن آنکه نامه این دبیران ۲۵ بند دارد و در این ۲۵ بند به جای نقد دانشی، بیشتر احساسات کسانی دیده میشود که از بهم خوردن عادتهای نادرست ذهنیشان در رنجند. اگر این دوستان بهراستی به دنبال چرایی کار فرهنگستان هستند شماری نوشتار و کتاب را در دنباله خواهم آورد که میتوانند بخوانند و آنگاه اگر نقدی داشتند بهگونهای روشمند و دانشی بنویسند که همگان از آن بهره ببریم.
….
منصوری، رضا؛ واژهگزینی در ایران و جهان. در این کتاب نوشتارهای سودمندی درباره چرایی نیاز به واژهگزینی مییابید. همچنین درباره نهادی به نام «ترم نت» خواهید خواند که در جهان پاسخدار (مسئول) کار واژهگزینی است.
داوری اردکانی، نگار؛ جامعهشناسی زبان. در این کتاب میتوانید نوشتارهای سودمندی درباره جامعهشناسی زبان، برنامهریزی زبانی در ایران و کشورهای دیگر، پیوند زبان و هویت و نگرشهای زبانی بخوانید. همچنین دیدگاه بسیاری از استادان و کارشناسان زبان درباره واژهگزینی بهگونهای کوتاه در این کتاب آورده شده است.
زبان فارسی، زبان علم؛ مجموعه سخنرانیهای دومین سمینار نگارش فارسی. این کتاب گردایهای (مجموعهای) از جستارهایی درباره زبان دانش و واژهسازی نوشته استادان بلندپایهای چون علیاشرف صادقی و محمد حقشناس است.
مجموعه مقالات سمینارِ زبان فارسی و زبان علم؛ این کتاب نیز مانند کتاب بالا گردایهای از بیش از سی جستار درباره زبان فارسی و موضوعات پیونددار با آن است.
آشوری، داریوش؛ بازاندیشی زبان فارسی
آشوری، داریوش؛ زبان باز
جستار «واژههای تیره و واژههای شفاف» از محمدرضا باطنی
جستار «بازدیسی زبان پارسی» از علی پارسا و…
پینوشت
۱. «رایانه یعنی چه و چرا خوب است آن را به کار ببریم» از هومن عباسپور.
این یادداشت در روزنامهی مردمسالاری (سوم شهریور ۱۳۹۵ خورشیدی) «اینجا» و «اینجا» بازچاپ شده است.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموند رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگ ما در فیسبوک یا تلگرام بپیوندید.
برابرسازی واژگان بیگانه کار بسیار خوب کارآمد و زیبایست .به امید آنکه این کار برای واژگان عربی نیز بکار برود
زبان و گویش پارسی بزرگترین و کارآمد ترین سرمایه ماست در پاسداری آن کوشا باشیم
ایسلند کشوری است که تنها چیزی حدود ۳۵۰ هزارنفر جمعیت دارد. همانگونه که می دانید ایسلند جزیره ای است در اقیانوس اطلس که در قرن نهم میلادی از عده ای مهاجر نروژی مسکون گردید. تفاوت زبان ایسلندی امروز با نروزی بحدی است که بایستی از زبان انگلیسی برای مراوده استفاده کنند. یکی از دلایل اینکار این است که ایسلندیها نسبت به زبان خود بسیار متعصب هستند و برای هر کلمه خارجی، تکرار می کنم، هر کلمه خارجی معادل ایسلندی می سازند و با همان تعصب آن کلمات عجیب غریب و چه بسا خنده آور را آنقدر تکرار می کنند تا آن کلمات مانوس و کاملا عادی می شوند. آیا تا بحال به خنده دار بودن و عجیب بودن و نامربوط بودن کلمه پیچ گوشتی فکر کرده اید؟ احتمالا بخش گوشتی آن چیز دیگری بوده که به مرور به گوشتی تبدیل شده. در هر حال برای ما ایرانیان کاملا عاذی است که از این کلمه استفاده کنیم و کسی هم نمی خندد.
be jaa-ye ” pich-goshti ” der keshwer khorasan (afghan=poshto-stan) ,wa haem paare-ye az shahr haa-ye iran ” pich-tau ” mi gyand. tau gone-ye degergon yaafte-ye : ” taab ” ast
basayari az ham-mihan haa-ye khorasani wa irani am bi an-ke bi andishand ,her-che be mokh yaa maghz saer shan gasht ,chabok mi nawesand
hame zaban haa waje haa-ye bi-chaem (bi-mana) darand. der parsi khili kaem ast , ger-che be gofte zaban shenas haa : ” her waje (kalame) baayed chaem dashte baashaed , wer-ne an waje nist. “.
من از تمامی کسانی که به زبان پارسی کمک میکنند سپاس گزارم . به امید آنکه زبان پارسی به شکوه گذشته خویش بازگردد
دوست گرامی، برای کامپیوتر باید گفت رایانگر و رایانه سددرسد کژ است. کماینکه به ورکر نیز نمیگوییم کارانه، بلکه کارگر.