شهربراز
به تازگی دولت باکو، ادعای خندهآور و بیپایهای دربارهی بازی چوگان کرده و خواسته مانند دیگر میراثهای ایرانی آن را هم بدزدد و به نام خود کند. از قدیم گفتهاند که «تخممرغ دزد شتردزد میشود». اگر از همان روزهای آغازین که این جمهوری نوخاسته ادعاهای بیپایه دربارهی تصاحب و دزدی فرهنگ و میراث ایرانی کرده بود جواب محکم و مستند و کوبنده بدان داده میشد و مسئولان امر دربارهی دزدی شاعر بزرگ ایرانی، نظامی گنجوی، خاموش نمیماندند، امروز شاهد این گستاخیها و ادعاهای توهمزدهی این جمهوری نمیشدیم. بگذریم. در اینجا به آن ادعا کاری ندارم و تنها میخواهم دربارهی ریشهشناسی واژهی «چوگان» چند خط بنویسم.
«چوگان» را کوتاه شدهی «چوبگان» و «چوپگان» دانستهاند؛ اما در پارسی میانه این واژه به صورت caw(la)gan «چَولَگان» آمده است که صفت «چولَگ» است. چولَگ به معنای خمیده است و امروزه به صورت «چوله» درآمده است و شکل دیگر آن «کوله» است که در «کج و کوله» به کار میرود. علت نامگذاری این بازی به خاطر چوب آن است که سر آن کج و خمیده بوده و به صورت کمچه یا قاشق بوده است که با آن گوی را در هوا میگرفتند. این واژهی «چولگان» وارد عربی شده و به صورت «صَولَجان» درآمده و به همین شکل باز به زبان پارسی درآمده و در کنار «چوگان» به کار رفته است. چند بیت از سعدی شیرازی، این موضوع را روشن میکند:
پستان یار در خم گیسوی تابدار / چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس (سعدی)
در حلقهی صولجان زلفش / بیچاره دل اوفتاده چون گو است (سعدی)
بازی چوگان به ویژه در دوران ساسانیان بسیار رواج یافت و پس از اسلام هم در ایران رواج داشت و بازی شاهانه بود. این بازی از ایران به هندوستان راه یافت و در آنجا با نام محلی polo (در زبان بَلتی) به معنای «گوی» شناخته میشد. در سدهی نوزدهم میلادی که هندوستان زیر فرمان بریتانیا بود، این بازی به انگلستان راه یافت و در سال ۱۸۷۱ میلادی در آنجا به همان نام polo شناخته شد. چند سال بعد (سال ۱۸۷۶ م.) در انگلستان گونهی دیگری از این بازی را با قایق روی رودخانه انجام دادند و آن را «چوگان آبی» یا water polo خواندند. امروزه «چوگان آبی» را بیقایق و در استخر بازی میکنند و در زبان پارسی با همان نام انگلیسی «واتر پولو» شناخته میشود.
سلام. با سپاس از تلاشهای شما. «در پیوند با» که به جای «در رابطه با» به کار می برید، برخلاف پندار نخستین، پارسی که هیچ، فارسی هم نیست، بلکه دچار گونه ای گرته برداری دوچندان (مضاعف) است: «در رابطه با» خود فرآورده گرته برداری از in relation to است و آن گاه ما همان را به گمان خود پارسی کرده ایم و شده «در پیوند با»! برای این معنا در فارسی همیشه «مربوط به» گفته می شد که پارسیِ آن لابد می شود «پیوسته به»، «دارای پیوند با» و از این دست.