![](https://parsianjoman.org/wp-content/uploads/2016/11/Afghanistan-360x270.jpg)
واژههای فریبکار در پارسی افغانستان
آهنگ امیرحسین اکبری شالچی از جُستار «واژههای فریبکار در پارسی افغانستان» به دست دادن برخی از واژههای پارسی افغانستانی است که میتواند دیگر پارسیزبانان را به برداشتی دیگرگونه یا نادرست بکشاند.
آهنگ امیرحسین اکبری شالچی از جُستار «واژههای فریبکار در پارسی افغانستان» به دست دادن برخی از واژههای پارسی افغانستانی است که میتواند دیگر پارسیزبانان را به برداشتی دیگرگونه یا نادرست بکشاند.
پارسیانجمن: نبیگی که در زیر میآید دربردارندهی جستارهای پژوهشی زبانشناسانهی استاد ماهیار نوابی است که به کوشش محمود طاووسی با نام «مجموعه مقالات ۱» در شمارهی پنجاهم گنجینهی دستنویسهای پهلوی و پژوهشهای ایرانی چاپ شده است.
پارسیانجمن: لهجه بخارایی نوشتهی زندهیاد احمدعلی رجایی بخارایی است که در آن به «اصالت لهجهی بخارایی»، «مختصات دستوری لهجهی بخارایی»، «برخی جملهها و گفتوگوهای روزانه»، «نمونهای از نثر نویسندگان کنونی بخارا» و «نموداری از لغات متداول در بخارا» پرداخته است. این نبیگ نشانگر پیوستگی پارسیزبانان با همزبانانِ همفرهنگی است که از سالها پیش روسها و ازبکها میانشان جدایی انداختهاند.
کشوری که امروزه در سراسر جهان به نام افغانستان نامدار است، بخشی از سرزمین پهناوری است که زبان فارسی بالندگیاش را در آنجا آغاز کرد و از آنجا رفتهرفته به سرزمینهای باختری ایران گسترش یافت. این زبان که همچنان در افغانستان رگهایی پرخون و دلی تپنده دارد، بخش برجستهای از هویت ملی مردمان این کشور است.
سامان حسنی: یکی دیگر از آسیبهایی که درپیِ آمیختگی زبان پارسی با واژههای بیگانه به این زبان رسیدهاست همانا بهکاربردنِ کارواژههای آمیخته[فعل مرکب] بهجایِ کارواژههای ساده[فعل بسیط] است. هرچند در آغاز شمار اندکی کارواژههای ساده با واژههای عربی ساخته شد، این روش بهزودی فراموش گردید و واژههای بیگانه کارواژههای آمیخته را به دنبال خود آوردند.
سامان حسنی: هنگامیکه کوتاهشدن و دگردیسهبودنِ واژهها بررسی شوند، آنگاه با سه دسته واژه روبهرو خواهیمشد: دستۀ نخست واژههایی هستند که با پارسی نوشتاری همساناند؛ دستۀ دوم واژههایی هستند که در گویشها یا پارسی نوشتاری دگردیسه یا کوتاه شدهاند؛ دستۀ سوم واژههایی هستند که در زبان نوشتاری پیدا نمیشوند؛ همین دسته از واژهها هستند که به کارمان خواهندآمد، چون میتوانیم در واژهسازی از آنها بهرهمند شویم.
آنچه در این نوشتهی میآید پژوهش ا. ح. اکبری شالچی دربارهی واژههای سره در پارسیِ افغانستان است.
بزرگمهر لقمان: «لغتِ فُرس» گردآوریِ اسدیِ توسی از چامهسرایان (شعرا) و واژهدانان و خوشنویسانِ سدهی پنجمِ اسلامی است. فرجامآهنگِ اسدی آن بود که چامهسرایانِ اَرانی و آذربایجانی را که به پارسی و پهلویِ آذری (زبانی که پیش از ترکی زبانِ آذربایجانیان بود) میسرودند با واژههای پارسیِ گویشِ خراسان نیز آشنا کند و گویا این فرهنگ به خواهشِ یکی از همین چامهسرایانِ آذربایجانی، اردشیر پورِ دیلمسپارِ نجمی، گردآوری شده است.
سامان حسنی: از نکتههایی که در گردآوری گویشهای روستایی باید بدان پُرنگر بود همانا کوتاهشدنِ واژههاست که در این جستار به آن میپردازم. کوتاهشدنِ واژهها به چند دیسه روی میدهد. یکی ترادیسش واکهایِ با آوای بلند (آ، ای، او) به واکهای با آوای کوتاه (ـَ ، ـِ ، ـُ) است. دیگری افتادن واکهاست. سدیگر، افتادن واک پایانی واژهها است …
سامان حسنی: گویشهای روستایی گنجینههای بسیار ارزشمندی هستند که ما را درراستایِ توانمندنمودنِ زبان پارسی یاری میرسانند.
نوشتۀ زیر نخست مینگرد به واژههایی که بخشی از چم آنها فراموش شدهاست. آنگاه به واژههای همچم و همدیس میپردازد. سپس به چندگونگی واژهها مینگرد و درپایان، به چند نمونه از واژههایی که در لغتنامه دهخدا نیامدهاست اشاره میکند.