یعقوب یسنا: باید اتحادیه‌ی کشورهای پارسی‌زبان را برپا داشت

یسنا: دید ما به ایران امروز، آخرین سنگر زبانی و فرهنگی ما است و می‌خواهیم ساکنان این سنگر این خطر را درک کنند. افغانستان آخرین جغرافیای بیرون از ایران امروز است‌ که زبان فارسی و فرهنگ ایرانی از آنجا زدوده و حذف می‌شود. من مطمئن استم پس از حذف زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در افغانستان، بحث حذف زبان فارسی به داخل ایران امروز کشانده می‌شود.

ایرانشهر و برخی بُن‌پارهایش

جاوید اشکانی: روشن است که نام سرزمینها، شهرها و جاینامها برای هر پژوهنده کلیدی ارزشمند است؛ زیرا این ‌نامها بازگو‌کننده‌ی زیست‌بوم یا سرزمین و نشان‌دهنده‌ی زبان، فرهنگ، منش و شیوه‌های شهرآیینی آنان است. بر این‌ بنیاد، نام «ایرانشهر» یکی از آن ‌کلیدواژه‌های بر جای مانده‌ی تاریخ است که نام و نشان یا شناسنامه‌ی خود را در سنگ‌نبشته‌ها، نبیگها و دانگها (سکه‌ها) باز‌می‌‌گوید.

نگاهی گذرا به چند شعر میهنی از شاعری تاجیکستانی

عباس سلیمی آنگیل: پس از فروپاشی شوروی، پیوندهای مردمان ایرانشهر استوارتر شد و در دهه‌های اخیر سرایندگان بسیاری در ایران و افغانستان و تاجیکستان در استوارتر کردن هر چه بیشتر این پیوندها قلم زده‌اند. باشد که اندیشه‌ی ایرانشهری پادزهر ایدئولوژی‌های نژادپرستانه و قوم‌گرایانه شود.

ناسیونالیسم ایرانی و «مساله‌ی ملیت‌ها» در ایران

مرتضی ثاقب‌فر: این ادعا که «خلقی از خلق‌های ایران» زبان فارسی دری را به زور و جبر به سایر اهالی ایران تحمیل کرده، گمراهی خطرناک و زشتی است که بیگانه در ذهن عده کمی رواج داده است. هر ایرانی حتی درس‌نخوانده‌ای می‌داند که ادیبان و شاعران بزرگ ایران هر یک از گوشه‌ای از این سرزمین برخاسته‌اند و به رغم وجود لهجه‌ها، نیم‌زبان‌ها و حتی زبان‌های محلی، همواره نثر و شعر خود را به فارسی دری نوشته‌اند.

گفت‌وگو با جواد طباطبایی درباره‌ی آذربایجان و پان‌ترکیسم (بخش ۲): پان‌ترکیسم ملغمه‌ای از بی‌سوادی و بی‌شعوری است

جواد طباطبایی: ایدئولوژی پان‌ترکیسم مبتنی بر نوعی فراموشی تاریخی است که با آمیخته شدن با افسانه بافی‌های به ظاهر تاریخی به ملغمه‌ای از بی‌سوادی و بی‌شعوری تبدیل شده است.

هویت‌خواهی ایرانیان: شاهنامۀ ابومنصوری

کورش جنتی: پس از تازش تازیان به سرزمین ایران، زندگی مردم ایران دستخوش دگرگونی‌های ژرفی شد. ازداهای فراوانی دربارۀ دو سدۀ نخست هجری نداریم. آنچه هست، جنگ بوده و شورش‌های اعتراضی گاه به گاه و در فِتادهایی (مواردی) دیسه‌گیری (شکل‌گیری) جنبش‌های ایران‌گرایانه برای رودررویی با ستم فرمانسالاران تازه.

نگاهی به کارِ تازه‌ی رهامِ اشه بر «سرودِ مروارید»: چگونه پرده از رازِ زیباترین سرودِ جهان برداشته شد؟

بزرگمهرِ لقمان: از زمانِ نویسندگانِ دینکرد تا به امروز، در این هزار و اندی سال، در پهنه‌ی دانش و فرهنگ و زبانهای ایرانی، به ویژه دینِ مزدیسنی، پژوهنده‌ای به ژرف‌‌آگاهی و فراخ‌بینشی و زبان‌دانیِ رهامِ اشه نبوده است.
رهامِ اشه اندر «ایورزِ(سفرِ) شگفتِ شاهزاده‌ی پارتی» نه تنها «سرودِ مروارید» را از بن‌نبشتهای بر جای مانده، به زبانهای سوریگ و یونانی، به انگلیسی و پارسیگ (پهلوی) گزارده که برایِ نخستین بار، پس از سالها پژوهش و بررسی، پرده از رازِ این سرودِ کهن، که پژوهندگانی بسیار برش انگشت بر دهان مانده بودند، برداشته است.