«دینکردِ چهارم» چاپ شد

دینکردِ چهارم

پارسی‌انجمن: «گزیده‌ای از دینکردِ چهارم» (برگرفته از «آیین‌نامه»‌ی ساسانی، نوشته‌شده به روزگارِ شاهنشاه خسرو انوشیروان) با گردانش و گزارشِ «بزرگمهرِ لقمان» چاپخش شد.

لقمان، خود، در این باره‌ نوشته است: «پربیراه نیست که دینکردِ چهارم را پیچیده‌ترین، دشوارترین و دیریاب‌ترین نبشته‌ی پارسیگ (پهلوی) دانیم، چه، جدا از سختیهایی که در زمینه‌ی دست‌نبشتهای بر جای مانده از دینکردِ چهارم هست، این بخش از دینکرد که در نگاهِ نخست به جُنگی از گفتارهای پراگنده و بی‌پیوند با یکدیگر مانَد، خود گزینی از آیین‌نامه‌ی ازمیان‌‌رفته‌ی ساسانی است و همین گزیده را نیز باری دیگر آذرفَرْنْبَغِ فرخزادان نه گلچین که گزیده‌تر کرده است.

همچنین، ماریگها(جملات) بس بلند، گفت‌شناسی(نحو) سخت پیچیده و گزاره‌ها(اصطلاحات) دشواریاب و ناروشن و برخی واژه‌ها تک‌بسامدی(hapax)‌اند، و چرایِ این نیز به سرگذشتِ دینکرد برگردد که «آذربادِ امیدان» داستانِ پر آبِ چشم چگونگیِ گردآوریِ این گُلِ رنجهای کهن را به کوتاهی در دینکردِ سوم، درِ ۴۲۰، بازنموده است.

باری، این دشواریها، در کنارِ پیش‌نیازِ بایسته برایِ پژوهشهای مزدیسنی که همان دانشِ ژرف از دینِ بهی است، بدان انجامیده که تا به امروز گزارشی و گردانشی بَونده از همه‌ی دینکردِ چهارم به دست نداشته باشیم.

تنها کارِ استخوان‌داری که تا به امروز بر دینکردِ چهارم انجام شده کارِ «رَهامِ اشه» است. اشه دینکردِ چهارم را ویرایش و آوانویسی کرده و همچنین گردانشِ انگلیسیِ نیمی از دینکردِ چهارم را به دست داده است. کارِ من نیز بر پایه‌ی این کارِ ایشان و به دنباله‌ی آن است.»

بزرگمهرِ لقمان درباره‌ی آن چه در «گزیده‌ای از دینکردِ چهارم» خوانیم، آورده است: «گزیده‌ای از دینکردِ چهارم با گزارشی فلسفی از اُشیگان(معقولات) (هرمزد، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و اَمرداد) آغازد.

به شهریور که ‌رسد، از آن جای که «شهریور» نماینده‌ی «شهریاری» است، به چگونگیِ پیوندِ میانِ «دین» و «شهریاری» پردازد و از کوششهای برخی شهریارانِ ایرانی، مانندِ هخامنشیان، اشکانان و ساسانیان، در نگهداشتِ اوستا و زند و دیگر نبشته‌ها گوید.

پس از این گزارشِ تاریخی، پرسشهایی فلسفی یکی از پسِ دیگری پرسیده و پاسخهایی کوتاه بدانها داده ‌شود. بدین جای است که به: راهِ آگاهی از چیستی و چگونگیِ خویشکاریِ آفریده‌ها؛ بی‌کرانگی و کرانمندیِ زمان؛ جای؛ بخت و کنش و در این میان گزینشِ آزادکامانه‌ی مردمان؛ کاربردِ هندسه در اخترشناسی؛ دبیری؛ پرسشهایی درباره‌ی شایدبود(ممکن)، نشایدبود(ممتنع)، توان‌بود(محتمل)، کنش و زمان؛ خوی‌وخیمِ بِه‌گزینان؛ دو گونه والاتباری: والاتباری به تبارِ نیک و والاتباری به کردارِ نیک؛ پیش‌بینیِ دین‌آگاهان از برآمدنِ شاهنشاه اردشیرِ بابکان و بازآراییِ سودِ دو جهان به فَرَّهِ او؛ کاربردِ هندسه در ستاره‌شناسی؛ کارِ پزشکان و سویه‌ها و بخشهای دانشِ پزشکی؛ همیستاران(اضداد) (گرمی و سردی و تری و خشکی) در آمیزشهای(مزاجهای) تن، و این که همرسیِ هر چهار در میانگی سامان باشد، و در بیشبود و کمبود آشفتگی؛ چراییِ برتریِ ایرانشهر و شاهنشاهِ ایران و مایه‌وریِ آریاییان؛ آیینِ سخن گفتن و پیکاریدن(مناظره کردن)؛ نبیگِ گویاییِ(منطقِ) «تَرْکَه»؛ سخن از هندودبیری و ویسپ‌دبیریِ پارسی و نیز نبیگِ دیپَه‌ویاکَرَنَه که اندر دستورزبان است به سنسکریت؛ این که گردانشِ پارسیِ نبیگهایی مانندِ گارگیَه هندی و مِگِستیِ(المجسطیِ) یونانی را به همراهِ نبیگهای بُن (نوشته‌‌های مادر) در گنج‌خانه‌‌ی شاهی نهادند؛ دانشنامه‌ای به زبانِ پارسیگ به نامِ «هَنگِردی» که دربردارنده‌ی چکیده‌ای و فشرده‌ای از همه‌ی دانشها و پیشه‌های ایرانشهر و نیز جهان است و این که فرزانگانِ پارسی نبیگهای دانشی را از سرتاسرِ گیتی گرد آوردند و پژوهیدند و به پارسیگ گزاردند و به همراهِ نبیگِ بُن در گنج‌خانه‌ی شاهی به نمایش گذاشتند؛ تنِ مردمان در سنجش با چهار پیشه‌ی جهان؛ آن گفته یا کرده که برآمده از آموزش یا پیشه باشد برتر است؛ این که ایران (آریاییان) هماره میانه‌روی را ستایند، بیش‌روی(افراط) و کم‌روی(تفریط) را نکوهند؛ این که سخن‌شناسان، از فیلسوفانِ روم و دانایانِ هند تا دانشمندانِ دیگر سرزمینها، فرزانگانِ ایرانشهر را بیشتر ستایند و پسندند؛ دانستنِ چگونگیِ نگهداشتِ تن و شناختنِ کارِ آن، بهره‌ از خرسندیهای رواگمند و زیستن اندر رامشی از خویشکاری(انجامِ وظیفه)؛ بایستگیِ آموختن؛ و به چکیده‌‌‌ای از آموزه‌ی مزدیسنی، به گونه‌ی گفت‌وگویی دلنشین، در واپسین بندِ دینکردِ چهارم پرداخته شود.»

گفتنی است که «گزیده‌ای از دینکردِ چهارم»، پس از «گویاییِ ارستو» از پاولِ پارسی (فیلسوفِ ایرانِ باستان)، «دیباچه‌ای بر فلسفه‌ی تاریخِ ایران»، «زبانِ پارسیگ (پهلوی): دستورِ زبان، واژه‌سازی و واج‌شناسی» و «جاماسپی (گزارشِ پارسیگِ یادگارِ جاماسپ/ جاماسپ‌نامه)» پنجمین نامه از گردآوردِ «خردنامگ» است. ششمین نامه از خردنامگ نیز «جُستارنامگ» نام دارد که همزمان با دینکردِ چهام چاپخش شده است.

چاپِ نخستِ «گزیده‌ای از دینکردِ چهارم» در اندازه‌ی وزیری و با پوشینه‌ی سخت در دسترسِ استادان، پژوهندگان، دانشجویان و دوستدارانِ فرهنگ و زبانهای ایرانی نهاده شده است.

***

دینکردِ چهارم را از «این جای» توان خریدن.

جستارهای وابسته

  • پراگَنشِ (انتشارِ) چاپِ سومِ «گویاییِ ارستو» و چاپِ پنجمِ «زبانِ پارسیگ»پراگَنشِ (انتشارِ) چاپِ سومِ «گویاییِ ارستو» و چاپِ پنجمِ «زبانِ پارسیگ» پارسی‌انجمن: «گویاییِ ارستو» (چاپِ سوم، ویرایشِ دوم) و «زبانِ پارسیگ» (چاپِ پنجم، ویرایشِ نخست) چاپخش شده و اینک در دسترسِ استادان، پژوهندگان، دانشجویان و دوستدارانِ گویایی و فرزانگی و فرهنگ و زبانهای ایرانی […]
  • «دیباچه‌ای بر فلسفه‌ی تاریخِ ایران» چاپ شد«دیباچه‌ای بر فلسفه‌ی تاریخِ ایران» چاپ شد ارسلانِ پوریا، دیباچه‌ای بر فلسفه‌ی تاریخِ ایران، به کوششِ بزرگمهرِ لقمان، خردنامگ ۲، چاپِ نخست، کتابِ سده، ۱۳۹۶، ۴۰۴ رویه، شابک ۳-۸-۹۷۸۲۳-۶۰۰-۹۷۸. پارسی‌انجمن: «دیباچه‌ای بر فلسفه‌ی تاریخِ ایران» نوشته‌ی زنده‌یاد ارسلانِ پوریا ـ فیلسوف، نمایشنامه‌نویس و سراینده‌ی ایرانی ـ به کوششِ بزرگمهرِ لقمان برایِ نخستین‌بار چاپ شد. این دیباچه […]
  • اندر بایستگیِ پارسیگ‌‌آگاهیاندر بایستگیِ پارسیگ‌‌آگاهی مریم تاج‌بخش و بزرگمهر لقمان: زبانِ «پارسی» دنباله‌ی زبانِ «پارسیگ» (پهلوی) و آن نیز دنباله‌ی زبانِ «پارسه» (پارسیِ باستان) است. زین‌رو، پارسی‌شناسی بی پارسیگ‌شناسی شدنی نباشد. با پارسیگ‌‌‌آگاهی است که به شناختی ژرف از پارسی توان دست یازیدن. چه نه تنها از چشمِ پارسیگ به پارسی نگریستن نگریستن به جان و جهانِ خویش با چشمانِ خویشتن است که […]
  • «جاماسپی» به چاپِ سوم رسید«جاماسپی» به چاپِ سوم رسید پارسی‌انجمن: «جاماسپی» (گزارشِ پارسیگِ (پهلویِ) یادگارِ جاماسپ/ جاماسپ‌نامه)، یادگاری بازمانده از هزاره‌ها، با گردانش و گزارشِ «بزرگمهر لقمان»، به پارسیِ سره، به چاپِ سوم رسید.
  • «جُستارنامگ» چاپ شد«جُستارنامگ» چاپ شد پارسی‌انجمن: «جُستارنامگ» که گردآوردی از جستارهای مزدا تاج‌بخش و بزرگمهرِ لقمان است، چاپ شد. جستارنامگ به دو بخش است: زبان‌پژوهی و ایرپژوهی.
  • «پارسی‌نویسی» پیش‌زمینه‌ی بازسازیِ آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانشهری«پارسی‌نویسی» پیش‌زمینه‌ی بازسازیِ آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانشهری بزرگمهرِ لقمان: پس از تازشِ تازیان و از میان رفتنِ دوگانه‌ی دین و شهریاری، زبانِ پارسی تنها نمودگاهِ ایرانی‌بودن و نگهدارنده‌ی آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانیان گشت. این زبان، هر چند دنباله‌ی زبانِ پارسیگ است، از آنجا که زبانِ پساتازشی است زبانی است تازش‌زده که لایه‌های واژگانی و دستوری‌اش در کشمکشی پیوسته با یکدیگرند. هم از این روست که […]

دیدگاهی بنویسید.


*