گورانی یا هَورامی و کُردی

پارسی‌انجمن: گورانی/ هورامی گونه‌ای کردی نیست که زبانی جداسان، ازآنِ شاخه‌ی دوشَستری‌اَباختری (غربی‌شمالی) زبانهای ایرانی، است که خود چندین گویش دارد. همچنین، گورانی/ هورامی و کردی دارایِ دگرسانیهایی بنیادین در زینه‌های گوناگونِ زبانی‌اند تا آن جای که میانِ گویشورانِ آنها دریافتِ سخنانِ یکدیگر نشدنی است.

وضعیّت زبان‌های محلّی در جمهوری اسلامی

از پیام‌های خوانندگان پارسی‌انجمن: نه‌تنها ایران در عمل به گونه‌ی فدرال اداره می‌شود، بلکه برخی مسئولان «ملّت‌سازی‌»ها را به رسمیت شناخته و نه‌تنها هیچ زبانی در حال نابودی نیست بلکه این زبان فارسی است که نوک پیکان وندال‌ها یا ویرانگران و هولیگان‌ها یا لات‌ها و نژادپرستان و تروریست‌های قوم‌گرا قرار دارد.

«یکپارچگی سرزمینی» همان «تمامیت ارضی» است

کورش جنتی: یکپارچگی سرزمینی برابر پارسی تمامیت ارضی است. اگر امروز بر سر زبان‌ها افتاده حاصل چند دهه کوشش پارسی‌گرایان است. همچنین به نگر می‌رسد که یکپارچگی سرزمینی واژه‌ی درخورتری از تمامیت ارضی است؛ زیرا هم پارسی است و هم دقیق. واژه‌ی «سرزمین» آب‌ها و کوه‌ها و خاک را یکجا در برمی‌گیرد، درحالی‌که واژه‌ی «ارض» ایواز رساننده‌ی معنای زمین است و کوه و دریا و… را باید مجازی بر آن بار کرد.

ایرانشهر و برخی بُن‌پارهایش

جاوید اشکانی: روشن است که نام سرزمینها، شهرها و جاینامها برای هر پژوهنده کلیدی ارزشمند است؛ زیرا این ‌نامها بازگو‌کننده‌ی زیست‌بوم یا سرزمین و نشان‌دهنده‌ی زبان، فرهنگ، منش و شیوه‌های شهرآیینی آنان است. بر این‌ بنیاد، نام «ایرانشهر» یکی از آن ‌کلیدواژه‌های بر جای مانده‌ی تاریخ است که نام و نشان یا شناسنامه‌ی خود را در سنگ‌نبشته‌ها، نبیگها و دانگها (سکه‌ها) باز‌می‌‌گوید.

دژ استوار شلخته‌نویسی

عباس سلیمی آنگیل: وبگاه ورزش سه از پربیننده‌ترین پایگاه‌های خبری ایران است و بیشتر مخاطبانش هم جوانان و نوجوانان‌اند. این رسانه، با این‌همه نام و آوازه، نه ویراستاری دارد و نه خبرنویسانش به چیزی که می‌نویسند اهمیت می‌دهند. درست آن است که بگوییم بیشتر خبرنگاران و یادداشت‌نویسان و دست‌اندرکاران وبگاه ورزش سه الگوهای شلخته‌نویسی هستند، اما این همه‌ی داستان نیست و آنان گاهی کم‌دانی (اگر نگوییم غرض‌ورزی) را هم بر شلخته‌نویسی می‌افزایند و چه گفتنشان هم همانند چگونه گفتنشان می‌شود.

قزوینی و بدفهمی‌های نسل ما

دکتر ماشااله آجودانی: به باور من نوشته‌های قزوینی از آن رو اسناد گرانبهای این سده است که کوشش شرافتمندانه‌ی نسلی را نشان می‌دهد که همه‌ی توش و توان خود را به کار گرفته بود تا در بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ ما هویت فرهنگی و تاریخی متعادلی را برای ملت ایران تبیین و بازآفرینی کند.

نگاهی گذرا به چند شعر میهنی از شاعری تاجیکستانی

عباس سلیمی آنگیل: پس از فروپاشی شوروی، پیوندهای مردمان ایرانشهر استوارتر شد و در دهه‌های اخیر سرایندگان بسیاری در ایران و افغانستان و تاجیکستان در استوارتر کردن هر چه بیشتر این پیوندها قلم زده‌اند. باشد که اندیشه‌ی ایرانشهری پادزهر ایدئولوژی‌های نژادپرستانه و قوم‌گرایانه شود.

ناسیونالیسم ایرانی و «مساله‌ی ملیت‌ها» در ایران

مرتضی ثاقب‌فر: این ادعا که «خلقی از خلق‌های ایران» زبان فارسی دری را به زور و جبر به سایر اهالی ایران تحمیل کرده، گمراهی خطرناک و زشتی است که بیگانه در ذهن عده کمی رواج داده است. هر ایرانی حتی درس‌نخوانده‌ای می‌داند که ادیبان و شاعران بزرگ ایران هر یک از گوشه‌ای از این سرزمین برخاسته‌اند و به رغم وجود لهجه‌ها، نیم‌زبان‌ها و حتی زبان‌های محلی، همواره نثر و شعر خود را به فارسی دری نوشته‌اند.

دمیدن شیپور از سر گشاد: آیا ایرانیان نژادپرست‌اند؟

عباس سلیمی آنگیل: درست آن است که بگوییم با توجه به رویدادهای جهانی در چند سده‌ی اخیر، واژگانی چون «روسیاه» و «سیاه‌سوخته» و… مایه‌ی رنجش سیاه‌پوستان می‌شود و چه بهتر که به کار نروند، نه اینکه شکل‌گیری این واژه‌ها و دشنام‌ها را نتیجه‌ی نژادپرست بودن گویندگانش دانست، و آنگاه فاشیسم و نازیسم و صنعت برده‌داری آمریکا را با واژه‌ی «روسیاه» و نقش کنیز مطبخی در خانواده‌های اعیان ایرانی هم‌کاسه کرد و یکی پنداشت!