
زبان فارسی در عراق: از صفویه تا صدام
حمدی ملک: من در بغداد به دنیا آمدم. در خانوادهای که متهم به داشتن بنیادهای ایرانی میشد و در روزگاری که دلارهای نفتی عراق به یاری جنون قدرتِ صدام حسین آمده بود تا او را دچار توهم کند …
حمدی ملک: من در بغداد به دنیا آمدم. در خانوادهای که متهم به داشتن بنیادهای ایرانی میشد و در روزگاری که دلارهای نفتی عراق به یاری جنون قدرتِ صدام حسین آمده بود تا او را دچار توهم کند …
باباجان غفورف: فرهنگ تاجیکستان و ایران دارای ریشه بزرگ یگانهای است، تنها شاخههای جداگانهای دارد. به همین دلیل هنگامی کسی از تاجیکان به سرزمین شما میآید بیشک خود را در خانهی خویش احساس میکند. هنگامی که به ایران آمدم خود را در سرزمین نزدیکی یافتم.
سیروس علینژاد: این گفتوگو نزدیک پنجاه سال پیش انجام شده است، زمانی که باباجان غفورف سیاستمدار و دانشور تاجیک (۱۹۷۷-۱۹۰۹) برای نخستین و واپسین بار به ایران آمد. آن زمان او ۶۴ ساله بود و دو سه سال پس از آن شنیدم که گویا در خود تاجیکستان درگذشت.
پارسیانجمن: دستور(دکتر) جلالِ متینی در جُستارِ «دقیقی، زبانِ دری و لهجهی آذری» به دیگرسانیها و همسانیها پارسیِ دری با پارسیِ آذری (زبانی که دستِ کم تا پیش از صفویه و ترکتازیِ ترکی در آذربایجان زبانِ مردمِ کوچه و بازار بود) پرداخته است.
«زبانِ پارسیگ (پهلوی): دستورِ زبان، واژهسازی و واجشناسی» نوشتهی رَهامِ اشه و گردانشِ مریمِ تاجبخش و بزرگمهرِ لقمان، به پارسیِ سره، به چاپِ سوم رسید.
پارسیانجمن: «آذری» به گویشِ کهنِ آذربایجان که گویشی از زبانِ پارسی بوده است گفته میشود. با ترکتازیِ ترکان به ایرانزمین، آذری از نیمهی سدهی یازدهمِ مَهی(قمری) جایِ خود را به زبانِ ترکی داد.
در این جستار «حسین نوین رنگرز»، استادِ دانشگاه و نویسنده و پژوهشگرِ زبان و تاریخ، به پیشینهی تاریخیِ «آذری» پرداخته است.
پارسیانجمن: دبیرهی سیریلیک در تاجیکستان نه تنها پارسیزبانانِ فرارود را از همزبانانشان در ایران، افغانستان و دیگر سرزمینها جدا کرده که به تازشِ افسارگسیختهی زبانِ روسی در زبانِ پارسیِ تاجیکستان و نیز بیدانشیِ فراگیر در آن سرزمین انجامیده، و این همان آروینِ شومی است که برخی آرزویش را برایِ ایرانیان در سر میپرورند و خواهان آناند که دبیرهی لاتین به جایِ دبیرهی پارسی نشیند تا چنین نه تنها رشتهی پیوندِ ایرانیان با دیگر همزبانانشان و نیز ترادادِ کهنشان گسسته شود که راهِ اندرشدِ واژههای انگلیسی در پارسی نیز هموارتر گردد!
پارسیانجمن: بیش از یک سده است که آوای شومِ دیگرگونیِ دبیرهی پارسی به لاتین یا دیگر دبیرهها در میانِ برخی از پارسیزبانان شنیده میشود. به زور روسها، این دیگرگونی در بخشی از سرزمینِ پارسیزبانان، در فرارود، انجام شد که پیامدهای گستردهی زیانباری داشت. در این جستار، «داریوش رجبیان» به این داستانِ پرآبِ چشم پرداخته است.
جاوید اشکانی: تاریخچهی دستورنگاری پیشینهای بس دراز دارد، ولی در برخی نِبیگها گفته شده ارستو نخستین کسی است که شالودهی دستورنویسی را پیریزی کرد. اگر چنین باشد، آیا در هیچ کجای جهان – مانند ایران– شیوهی نگارش بر هیچ رده و پایهای استوار نبود و تنها یونانینویسان را باید آغازگران در دستورنویسی و ردگان دستوری دانست؟!
دستور میرجلالالدین کزازی: زبان شکرین پارسی که گستردهترین و دلاویز ترین ادب جهان را در دامان خود پرورده است، پیشرفتهترین زبان در دودمان زبانهای آریایی است. دور نیست اگر بر آن باشیم که آیندهی این زبانها را در آیینهی زبان پارسی میتوان دید. این زبانها، اگر در دیگرگونی و پویایی بپایند، به زینههایی خواهند رسید که زبان پارسی آنها را درنوشته است.