آتورپاتکان و چیچست و سولان و سهند
استاد زندهیاد ابراهیم پورداود در جستارِ «آتورپاتکان و چیچست و سولان (سبلان) و سهند» از دریچهی زبانشناسی و تاریخ به این چهار جایگاه ایرانشهر پرداخته است.
استاد زندهیاد ابراهیم پورداود در جستارِ «آتورپاتکان و چیچست و سولان (سبلان) و سهند» از دریچهی زبانشناسی و تاریخ به این چهار جایگاه ایرانشهر پرداخته است.
کورش جنتی: پاکسازی و پالایش زبان دارای دلایل بسیارِ زبانی و برونزبانی است. برای نمونه هنگامی که به جای «جزر» و «مد» میگوییم: «فروکشند» و «فراکشند» آموزش این پَرمانهها(مفاهیم) را سادهتر کردهایم، زیرا ساختمان این دو واژهی فارسی به گونهای است که معنا را بهتر و دقیقتر میرساند و دانشآموز را از حفظ کردن طوطیوار واژههای «جزر» و «مد» میرهاند.
پارسیانجمن: زمانِ صفویان روزگارِ نشیبِ اندیشه، فرهنگِ ایرانی و زبانِ پارسی بود و در زمانِ آنان بود که بخشی از ایرانیانِ پارسیزبان، مانندِ آذربایجانیان، ترکزبان شدند، چه صفویان هم خود ترکزبان بودند و هم قزلباشان که پایهی سررشتهداریشان بر آنان استوار بود.
پارسیانجمن: نبیگِ بسیار پژوهشیِ «وِهْرُود و اَرَنگ» دربارهی گیتیشناسیِ تاریخیِ سرزمینهای فرارود و نشاندهندهی برماندهای دیرپای و گستردهی شهرآیینیِ (تمدن) ایران در آن مرزوبوم است که پژوهشگر آلمانی، ژورف مارکوارت، دادههایی مهند (مهم) دربارهی روزگاران آن جای را از بُنخانها (منابع و مأخذ) در زبانهای گوناگون دستچین و در این نبیگِ پژوهشی آورده است.
روشنگریِ سیامکِ رستمی، آموزگارِ زبانِ عربی، را در این جا ببینید و بشنوید.
عباس سلیمی آنگیل: پس از انقلاب ۵۷، آیینها و مناسبتها و پوششها و نمادهایی در ایران ساخته و پرداخته شد که آشکارا واگرا و قوموقبیلهمحورند. از آنجا که همهی اینها سویهی نمادین دارند و در دل خود خواستی سیاسی را نمایندگی میکنند، میتوان با نگاهی روادارانه و آسانگیرانه همهشان را زیر واژهی «نمادهای واگرا» جای داد. چنانکه خواهیم دید، امر ملی در ایران به حال خود رها شده است.
بزرگمهرِ لقمان: دیوید نیل مکنزی، استادِ نامیِ زبانهای ایرانی، بدین جای، با روشی دانشی، نه تنها بر چند و چونِ زبانهای کردی و جایگاه و پیوندشان با دیگر زبانهای ایرانی پرتو افگنَد که ساختههای دروغین دربارهی تبار و زبانِ کردان را هم برنماید.
پارسیانجمن: «فرهنگِ ایرانِ باستان» گردآوردی از جستارهای گرانسنگِ استادِ زندهیاد ابراهیمِ پورداود –ایرانشناس، اوستاشناس و استاد فرهنگ و زبانهای کهنِ ایرانی- است که همان گونه که از نامِ نبیگ برمیآید، روشنگریای است دانشی در زمینهی واژههای پیونددار با فرهنگِ ایرانِ کهن.
کورش جنتی: استوار بودن پیوندهای تاریخی، عاطفی، فرهنگی و زبانی مردمان جای جای ایرانشهر پدیدهای یکتا و بیمانند است. سِتُرگی و ریشهدار بودن این پیوند به اندازهای است که هزار سال پیش ناصر خسرو قبادیانی که زادۀ شهر کوچکی به نام قُبادیان، در تاجیکستان امروزی، است شخصی را در شهر آذربایجان که هزاران فرسنگ دورتر از قبادیان است همتبار و هممیهن خود میداند.
عباس سلیمی آنگیل: گاهی در گویشهای گوناگون زبان فارسی واژهها و عبارتهایی یافت میشود که شنیدن و شناختنشان خوشایند ذوقهای سخنسنج است. افزون بر این، یعنی افزون بر نگاه زیباییشناختی، جور دیگر هم میتوان به این واژهها و عبارتها نگریست: میتوان به جای برخی از وامواژهها ازشان بهره برد؛ در پژوهشهای ادبی و زبانی هم راهگشایند.