تات و تاتی و تاجیک

 یحیی ذکا

دکتر یحیی ذکا

واژه‌ی «تات»، داستان دراز و پیچیده‌ای دارد. دانشمندان و شرق‌شناسان درباره‌ی آن سخنان بسیار گفته و نوشته‌اند، ولی هنوز هم به درستی دانسته نشده که این واژه از چه زبانی است و ریشه و معنی آن چیست؟

در اینجا، چون جایش نیست که درباره‌ی آن به درازا سخن بداریم، از این رو کوتاه شده‌ی نگر دانشمندان را یاد کرده، کسانی را که خواستار بیش از این باشند، به دایره‌المعارف اسلام (واژه‌های تات، تاجیک، تازی) راهنمایی می‌کنیم.

گروهی از دانشمندان و زبان‌شناسان «تات» را یک واژه‌ی ترکی می‌دانند و برآن‌اند که این واژه نامی است که از سوی ترکان به زیردستانشان داده شده، زیرا «تات» در زبان ترکی معنی خوار، پست و بیگانه دارد. (1)

روانشاد پروفسور «مارکوارت» آلمانی واژه‌ی «تاجیک» را سرشته از دو بهر «تا» (= زیردست) و «چیک» (= ادات تصغیر ترکی) دانسته، آن را «زیردست کوچک» معنی کرده است (2) و می‌گوید ترکان مردم زیردست خود، به ویژه ایرانیان را با این نام خوانده‌اند و از اینجاست که گروهی از ایران‌نژادان و پارسی‌زبانان ورارود (ماورالنهر) که اکنون بیرون از مرزهای سیاسی ایران به سر می‌برند، با همان نام «تاجیک» که از سوی همسایه‌های ترکشان به آنان داده شده است، نامیده می‌شوند.

برخی از دانشمندان نیز «تات» را یک واژه‌ی ایرانی می‌دانند (3) و می‌گویند «تات»، «تاجیک» و «تازیک» (= عرب) از یک ریشه و هر سه به معنی «بیگانه» و مردم غیر ایرانی (انیران) است. هم‌چنان که یونانیان و رومیان مردم بیگانه را «باربار» و عرب‌ها «عجم» و «اعجمی» می‌نامیدند، ایرانیان نیز بیگانگان را تاچیک و تازیک می‌گفتند و همین نام است که از زمان ساسانیان بر روی عرب‌ها که مردمی غیر ایرانی بودند، نهاده شده و تا امروز که آن‌ها را «تازی» می‌نامیم بازمانده است.

درباره‌ی اینکه چگونه این واژه‌ سپس معنی «ایرانی» و «غیر ترک» به خود گرفته می‌گویند: پس از درآمیختن ترکان آلتایی با فارسی‌زبانان ورارود، واژه‌ی «تاچیک» به همان معنی در زبان ترکی به کار رفت و ترکان، فارسی‌زبانان را در برابر «ترک»، «تاجیک» نامیدند و در واقع نامی را که ایرانیان به بیگانگان می‌‌داده‌اند به خودشان بازگردانیدند.

دسته‌ی دیگر واژه‌ی «تات» و «تاجیک» را با «تازیک» و «تازی» همریشه ندانسته می‌گویند: «تازیک» که سپس تازی شده از واژه‌ی «طایی» با نشانه‌ی نسبت «ایک» درست شده، چون ایرانیان قبیله‌ی «طی» را ـ که از مردم یمن بودند پیش از دیگر عرب‌ها شناخته،‌ با آنان بیشتر از همه رفت‌وآمد داشتند ـ «تاژ» و منسوب به آن را «تاژیک» می‌گفتند و سپس آن را تعمیم داده، همه‌ی عرب‌ها را «تازیک» نامیدند. (4) چنانکه یونانیان و رومیان و عرب‌ها، همه‌ی ایرانیان را «پارس» و «فرس» که نام تیره‌ای از ایرانیان بود، می‌خواندند.

در نوشته‌های پیشینیان همه‌جا «تات»، «تاچیک»، «تاجیک»، «تاژیک» و «تازیک» به مانک «غیر ترک» و «ایرانی» به کار رفته، چنانکه در دیوان لغات الترک کاشغری (تالیف 466) «تات»، «الفارسیه» معنی شده و در کتاب اوغوزی «ده ده قور قود» (نوشته‌شده در سده هشتم یا نهم) مردم غیر اوغوز به ویژه ایرانی را تات می‌نامد. (5)

در کتاب طبقات ناصری (نوشته‌شده در 657 ـ 658) واژه‌ی «تات» به معنی تازیک و تاچیک، یعنی فارسی‌زبان به کار رفته است.(6)

در زبان ارمنی «طاچیک» به معنی «ترک» و «بیگانه و وحشی» و «بارباروس» به کار می‌رود.

در ترکی عثمانی «تات» به معنی خوار و پست و بیگانه است.

مردم قفقاز، ایرانیان و مردمی را که از این سوی رود ارس بدانجا رفته و نشیمن گرفته‌اند «تات» می‌نامند.

در زبان کردی «تاچیک» به معنی خارجی، ‌بیگانه و بیابانی است و نیز «تات» و «تاتک» را درباره‌ی عرب‌ها به کار می‌برند (7) و زبان عربی را «تاتی» می‌گویند. (8)

ترکمن‌های ورای کاسپین (بالای دریای مازندران) «تات» را درباره‌ی تاجیک‌های ایرانی به کار می‌برند؛ به ویژه مردم خیوه را با این نام می‌خوانند.

قشقایی‌ها که به ترکی سخن می‌گویند مردم فارسی‌زبان را تات می‌نامند. گوران‌های (اهل حق) تبریز و دیگر بخش‌های آذربایگان نیز دیگران را «تات» می‌نامند. در افسانه‌‌ها و مثل‌های مردم تبریز «تات» معنی مرد دانا و باسواد و شهرنشین دارد.

این چند مثال بالا تا اندازه‌ای معنی‌های گوناگون این واژه را نزد مردمان و تیره‌های گوناگون نشان می‌دهد؛ ولی از هیچ‌کدام از این‌ها، راهی به روشنی معنی واژه‌ و اینکه از کدام زبان است باز نمی‌شود و مقصود ما نیز در اینجا آن نیست که معنی آن را روشن سازیم بلکه این مثال‌ها را از بهر آن آوردیم که چند نکته‌ای بر دیگر نوشته‌ها بیفزاییم، باشد که در دریافتن معنی آن به کار آید و سودمند افتد.

و اما درباره‌ی تات‌ها و زبان‌های تاتی باید گفت که در پیرامون همدان و قزوین و کرانه‌ی سفیدرود و مازندران شرقی و تالش و آذربایگان و در بیرون از ایران ـ افغانستان و قفقاز ـ تیره‌هایی از مردم هستند که خود را «تات» می‌نامند و زبانشان نیز «تاتی» خوانده می‌شود؛ ولی برخی از این گویش‌ها با هم جدایی بسیار دارند و روی پایه‌های زبان‌شناسی نمی‌توان همه‌ی آن‌ها را (چنانکه هست) زیر نام «تاتی» گرد آورد؛ همچنان که نمی‌توان گویش‌های گوناگونی که به نام «کردی» خوانده می‌شوند، همه را زیر نام «گویش کردی» فراهم آورد.

بیجا نیست در اینجا یادآوری شود که در بخش ارسباران و قره‌داغ،‌ ایل‌های چندی به حال کوچرو (سردسیر-گرمسیر) به سر می‌برند که خود را ترک‌نژاد می‌دانند و دیگران را که بیشتر ده‌نشین‌اند «تات» می‌نامند؛ خواه به زبان ترکی ـ که با ترکی آنان چندان جدایی نمی‌دارد سخن گویند، خواه به زبان تاتی.

به عبارت دیگر، واژه‌ی «تات» در نزد آنان معنی عام ایرانی‌نژاد یافته و تنها ویژه‌ی مردم تاتی‌زبان نیست و نیز مردم کرانه‌ی جنوبی رودخانه‌ی ارس، مردمی را که از پل «خداآ‏فرین به آنسوی» دشت مغان و آستارا نشیمن دارند، با آنکه به ترکی گفت‌وگو می‌کنند، «کرد» می‌نامند و از پل به اینسو (جلفا و باکو) را «تات» می‌نامند.

پانوشت‌ها:

1. قاموس عثمانی: تات = ذلیل، سفیل یبانجی

2. پروفسور هنینگ استاد دانشگاه کمبریج نیز تاجیک را ترکی و آن را سرشته از تا (= تات (ترک)) + جیک (پسوند ترکی) و روی هم به معنی تبعه‌ی ترک و با واژه‌ی تازیک و تازی همریشه نمی‌داند. برهان قاطع، ص 455

3. سبک‌شناسی، جلد سوم، ص 50

4. کسانی تازی را از مصدر «تاختن» دانسته‌اند که بی‌گمان در اینجا نادرست و در مورد نام سگ تازی درست است.

5. «ده ده قورقود علی‌ لسان طائفه‌ اوغوز» کتابی درزبان اوغوزی ست و شامل داستان‌های رزمی تیره اوغوز که در پیرامون گنجه‌ و بردع ساکن بوده‌اند، است و گویا در سده‌ی هشتم هجری نوشته شده و نسخه‌ی اصل آن در کتابخانه‌ی سلطنتی آلمان بوده، برخی از داستان‌های آن نیز در روزنامه‌ی آذربایجان ارگان فرقه‌ی دموکرات چاپ شده است و برخی از غرض‌ورزان این کتاب را به زبان ترکی آذربایگان وانمود کرده، کهن‌ترین اثر ادبی این سرزمین به شمار می‌آورند و پاره‌ای نتیجه‌های پوچ و نادرست از آن می‌گیرند.

6. سبک‌شناسی، جلد سوم، ص 50

7. المرشد، ص 261

8. همان

جستارهای وابسته

  • برنامه‌ی شنیداریِ «واپسین مردانِ تات»برنامه‌ی شنیداریِ «واپسین مردانِ تات» پارسی‌انجمن: برنامه‌ی «واپسین مردانِ تات» به بررسیِ زبانِ تاتی و مردم‌شناسیِ این زبان و نیز گفت‌وگویی با یکی از واپسین گویشورانِ این زبان در روستای گلین قیه‌ی آذربایجان می‌پردازد.
  • بارگیریِ «تات‌نشینهایِ بلوکِ زهرا»بارگیریِ «تات‌نشینهایِ بلوکِ زهرا» پارسی‌انجمن: تات‌نشینهایِ بلوکِ زهرا به زندگی روزانه‌یِ دو دهِ تات‌نشینِ «سِزجُوه» (سگزآباد) و «بِرمُوَه» (ابراهیم‌آباد) از بخشهایِ زهرایِ قزوین می‌پردازد و در این میان دستور و واج‌شناسیِ گویشِ تاتی را به همراهِ واژه‌نامه‌ای از این گویشِ ایرانی به دست می‌دهد؛ گویشی که با ترک‌تازیِ روزافزونِ ترکی پا پس می‌کشد و اندک‌اندک جایِ خود را بدان […]
  • در هوای بخارا و سمرقند؛ پارسی در ازبکستاندر هوای بخارا و سمرقند؛ پارسی در ازبکستان «در هوای بخارا و سمرقند» نوشته‌ی «نرگس شاه‌علی»، استادِ زبانِ پارسی در دانشگاهِ تاشکند، است که در آن درباره‌ی جایگاهِ زبانِ پارسی در ازبکستان که شمارِ پارسی‌زبانانش پیرامونِ هفت میلیون تن است سخن گفته است. «پارسی‌انجمن» این یادداشت را بی دگرگونی در دنباله می‌آورد تا خوانندگانِ گرامی با شیوه‌ی نوشتنِ پارسی‌زبانانِ فرارود نیز بیشتر آشنا […]
  • زبانِ کهنِ آذربایجانزبانِ کهنِ آذربایجان پارسی‌انجمن: زبانِ کهنِ آذربایجان نوشته‌ی استاد و. ب. هنینگ* و گردانشِ بهمنِ سرکاراتیِ تبریزی است. استاد هنینگ در آغاز این جُستار به روشنی گوید: «همه همداستان‌اند ـ و در واقع هیچ‌گونه تردیدِ جدی در این مورد وجود ندارد ـ که، پیش از ورودِ ترکان، مردمِ آذربایجان و زنجان نیز، همانندِ مردمِ سایرِ مناطقِ ایران، به زبانهای ایرانی گفت‌وگو […]
  • ویژه‌نامه‌ی «پارسی‌انجمن»: زبانِ پارسی در فرارودویژه‌نامه‌ی «پارسی‌انجمن»: زبانِ پارسی در فرارود در این ویژه‌نامه، «پارسی‌انجمن»، در جُستارهایی چند، به زبان و ادبِ و دبیره‌ی پارسی در فرارود و نیز چه‌بود و چیستیِ تاجیکان از نگاهِ تاریخی و فرهنگی و زبانی می‌پردازد.
  • بارگیریِ «تاتی و هرزنی» نوشته‌ی کارنگبارگیریِ «تاتی و هرزنی» نوشته‌ی کارنگ پارسی‌انجمن: «تاتی و هرزنی: دو لهجه از زبانِ باستانیِ آذربایجان» نوشته‌ی زنده‌یاد عبدالعلی کارنگ تبریزی است. بر پایه‌ی گواههای استوار و روشنِ تاریخی و زبان‌شناختی، زبانی که تاتیان بدان سخن می‌گویند تا چهارسد سالِ پیش (تا زمانِ صفویان) زبانِ همه‌ی آذربایجانیان بود که گستره‌اش تا به قزوین نیز می‌رسید، لیک با ترک‌تازیِ زبانِ ترکی زبانِ […]

1 دیدگاه فرستاده شده است.

دیدگاهی بنویسید.


*