واژه‌نامه پارسی سره

پارسی سره

«واژه‌نامه پارسی سره» از فرهنگستان زبان پارسی، واژه‌نامه‌ای است که در آن کوشش شده‌ است برابر‌های پارسی واژه‌های بیگانه، نمایانده شود. به یاری این واژه‌نامه می‌توانید نوشتار و گفتار خود را از واژه‌های بیگانه بپیرایید.

یکی از آماجهای سره‌گویی و سره‌نویسی این است از زیان‌هایی که واژگان بیگانه به ساختار آوایی و گوشنواز زبان پارسی و همچنین رسایی، پختگی و استواری آن وارد می‌کنند، جلوگیری کنیم. بی‌گمان به کارگیری واژه‌های پارسی برای پارسی‌زبانان بسیار دلنشین‌ترو گوشنوازتر است.

«واژه‌نامه پارسی سره» را از «اینجا» (کمتر از دو مگابایت) دریافت کنید.

جستارهای وابسته

  • هنر سره‌گوییهنر سره‌گویی گفتار و نوشتار سره باید همراه با زیبایی، استواری، شیوایی و رسایی باشد. سره‌گویی و سره‌نویسی هنری است همسنگ و همتراز با سرودن چکامه‌های زیبای پارسی. سره‌گویی تنها این نیست که واژه‌های بیگانه را با برابرهای پارسی آن جایگزین کرد، در سره‌گویی باید بهترین واژه‏‌ای را از میان برابرهای پارسی برگزید که با آهنگ و سامه‌ نوشته همخوانی داشته […]
  • چرا باید واژگان پارسی را به کار ببریم؟چرا باید واژگان پارسی را به کار ببریم؟ کورش جنّتی- زیستن در جهان امروز، نیازمند زبانی ست که با ویژگی‌های این جهان نوین سازگار باشد. رویکرد سنتی به زبان، پاسخگوی نیاز زبانی ما در رویارویی با این جهان نوین نبوده و نیست. بنابراین یا باید با پایفشاری بر روش‌های ترادادی و کهنه، بیینده‌ی ناکارآمدی و مرگ آرام زبانمان، دست کم در زمینه‌ی دانش و فناوری باشیم یا با پذیرفتن راهکارهای […]
  • فرهنگ واژه‌های فارسی سره برای واژه‌های عربی در فارسی معاصرفرهنگ واژه‌های فارسی سره برای واژه‌های عربی در فارسی معاصر هدف «فرهنگ واژه‌های فارسی سره برای واژه‌های عربی در فارسی معاصر»، شناساندنِ واژه‌های پارسی نابی است که در فرهنگ‌های کهن پارسی یاد و در ادبیات گذشته بسیار دیده شده‌اند؛ ولی در زبان گفتار و نوشتار امروزین، کمتر شنیده و خوانده می‌شوند و جای خود را به واژه‌های تازی داده‌اند. […]
  • اندر چرایی سَره‌گویی و سَره‌نویسیاندر چرایی سَره‌گویی و سَره‌نویسی دکتر میرجلال الدین کزّازی- وام‌واژه‌های درشتناک و ناهموار و گوش‌آزار، بافتار نازک و دلاویز و آهنگین زبان پارسی را می‌پریشند و زنگ و آهنگ خنیایی آن را زیان می‌رسانند. آسیب‌های دیگر که از این رهگذر به دیگر سامانه‌های زبان همچون سامانه گردانشی (صرفی و نحوی) و ماناشناختی (معنی‌شناختی) می‌رسد، نهان است و دیرپیدا و زبان را از درون می‌فرساید و […]
  • قانونمندی واژه‌ها در «فرهنگ وندهای زبان فارسی»قانونمندی واژه‌ها در «فرهنگ وندهای زبان فارسی» در فرهنگ وندهای زبان فارسی که پژوهش دکتر ضیاالدین هاجری است، نزدیك به 700 وند (پیشوند، میانوند و پسوند) یا وندواره‌های زبان فارسی بررسی شده است. این فرهنگ دربردارنده‌ی جدول نشانه‌های آوا نگاری، كوتاه‌واره‌ها، نشانه‌ها و فهرست وندهای كتاب و کتابنامه […]
  • نگاهی به فرهنگ واژه‌های فارسی سره‌ی فریده رازینگاهی به فرهنگ واژه‌های فارسی سره‌ی فریده رازی چاپِ نخستِ «فرهنگِ واژه‌های فارسیِ سره برای واژه‌های عربی در فارسیِ معاصر» (فریده رازی، نشرِ مرکز) در سالِ 1372 به بازار آمد و چنین می‌نماید که نزدِ سره‌نویسان جایگاهی ویژه دارد. بنده نیز به اندازه‌ی خود از این نامه بهره برده‌ام ولی نادرستی‌هایی در آن راه یافته‌است که امیدوارم بازگفتـشان برای سره‌نویسان، از رخ‌دادِ دوباره‌ی چنین […]

28 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. با درود و سپاس از شما فرهیختگان و پارسیان و نام آوران فرهنگ ایران زمین. واژه نامه پارسی سره را دریافت نمودم و این یکی از آرمانهای من بود که به این واژه نامه گرانبها دست یابم و بتوانم روزی زبان دلنشین و گوشنواز پارسی سره را همچون نام آور بزرگ زادگاهم دکتر کزازی بیاموزم و آن گونه که شایسته و بایسته باشد سخن بگویم و بنگارم. درود بر شما و پارسی یاران ایران زمین.

  2. با درود
    پرسش من این است که آیا این واژه نامه بگونه نسک (کتاب) درآمده و بیرون آمده است یا نه
    دو دیگر اینکه، اگر پاسخ آری است در کجا و در چه فروشگاهی می شود خرید کرد
    بدرود

  3. با سپاس از شما مردان بزرگ روزگار ,من بسیار از شما سپاس گزارم در این روزگار ناآشنا که زشتی و خوبی درهم آمیخته و ددمنشی آراسته ست شما کاری بزرگ را بر دوش گرفتید و من از ژرفا دل از شما سپاس گزارم که دیدن تلاش و کوشش شما برای من بسیار جان افزا و شادی آفرین است.
    باشد که این زبان کهن و ارجمند جایگاه خود را در میان مردمان خود باز گیرد.

  4. درود بر شما بزرگواران

    پرسشی دارم درباره واژه #وطن
    آیا درست است که این واژه ریشه ای پارسی داشته و #وتن بوده و
    سپس در عربی به وطن دگرگون شده؟
    مدتی است برخی تاربرگهای ملی شکل #وتن را استفاده می کنند

    درود بر شما.
    نه، چنین نیست.
    پارسی‌انجمن.

    • اینان پیاده اند ازمن بپرس ریشه زبان پارسی انگلیسی بویژه اسکاتلندی وایرالندی است وطن در واقعpatern labdیا سرزمین پدری است ولی در عربی بتن و وطن شد و درترکی طور دیگر ولی اصل همه اینها فارسی است

  5. درود برشما.
    آیا شما برنامه واژه نامه ای دارید که در آن برابر واژه های پارسی باشد (همانند نسک بالا)؟

    درود بر شما.
    شاید این تارنما تا اندازه‌ای گره‌گشا باشد:
    https://www.beparsi.com/
    پارسی‌انجمن.

  6. درود بر شما.
    اگر شایا است نویسه ها(الفبا)ی زبان پارسی را بگویید و آیا واژه [ل] و [ذ] پارسی است یا تازی؟

    درود بر شما
    واتهای «ل» و «ذ» پارسی‌اند برای آگاهیِ بیشتر به پی‌نوشتِ ۸ این نوشته درنگرید:
    http://parsianjoman.org/?p=4430
    پارسی‌انجمن.

  7. با درود.
    بنده از زبان انگلیسی کتابی با عنوان Premanent Record ترجمه کرده ام. فعلا نام ثبت دائمی را برای آن برگزیده ام که نمی پسندم. با توجه به اینکه منظور نویسنده ی کتاب ـ که اثری در زمینه ی علوم سیاسی است و منظور نویسنده این است که رفتار کاربران ابزارهای نوین ارتباطی از سوی برخی سازمانها و موسسات پیوسته ثبت می شود شما چه نامی برای این کتاب پیشنهاد می کنید؟

    با احترام ـ میرجواد سیدحسینی

  8. چه بالش ایی (افتخاری) از این به که به زبان پارسی سخن بگوییم .از شما بزرگمردان سپاس گذارم که برای این زبان بزرگ میکوشید .من نیز مانند شما امیدوارم ولی امیدم با کردار است و میخواهم برای این زبان بزرگ بکوشم .باشد که ایزد یگانه یاریگر من و شما بزرگان و مهتران در این راه نیک فرجام باشد

  9. نوشتن واژه نامه نیاز است بیک نه به اندازه‌ی کاربرد آن.

    شما با جستجویی در رایاتار(که من با فرادید داشتن همه‌گیر شدن گوشی در کنار رایانه، همان میانتار را که خودم سالها پیش پیشنهاد می‌دادم بهتر می‌دانم که در برابر درونتار و برونتار که اینترانت و اکسترانت فرنگی هم باشد) به شمار بالایی از این نِبی‌ها دسترسی خواهید داشت.

    بیک این مانند آن است که ما ماتک‌های خوراک را داشته باشیم و هیچ چیزی نپخته باشیم.
    از اینرو من خودم می‌کوشم که یادداشت‌های روزانه‌ام را به پارسی سره بنویسم تا در لابلای آن به واژه‌هایی که نیاز داریم برخورد کنم و در نوشتن آن نیز روان باشم.

    در این میان به واژه‌نامه‌ها نیز سر می‌زنم که نمونه‌اش همین واژه‌ی « بیک » است که توانستم از پایگاه واژه‌یاب دریابم که واژه‌ی امروزی «ولی» از «ولیکن» و آن هم از «لیک» گرفته شده که دگرگون شده‌ی بیک در فارسی کهن است ( برگرفته از نوشته‌های دهخدا)

  10. این واژه نامه، برابرواژه هایی بیگانه برای واژگان بیگانه پیشنهاد کرده است!!!
    برای نمونه:
    نظیف: تمیز! (برگ ۲۳۵)
    انکار: رد کردن! ( برگ ۶۷)
    اسراف: زیاده روی! (برگ ۵۵)
    افراط: زیاده روی! (برگ ۵۹)
    عظمی: زیاد! (برگ ۱۶۴)
    در قبال: در ازای! ( برگ ۱۲۳)
    درصدد: در تلاش! -تلاش مغولی است نه پارسی- (برگ ۱۲۴)
    دولت: کابینه! (کابینه از فرانسه گرفته شده است- (برگ ۱۲۶)
    تور: دوره گردی! (برگ ۹۸)
    عادت ماهانه: دوره زنانگی! (برگ ۱۶۰)
    عصر باستان: دوره باستان (برگ ۱۶۸)
    افسوس که پیشگفتارنویسان این واژه نامه نیز بارها خود، واژه ی بیگانه ی دوره را به کار برده اند. بایک جستجوی ساده نمایان می شود. این سره نویسی است؟!
    من نگاهی با شتاب داشتم. بی گمان اگر بیشتر جستجو کنید، باز هم از این دست واژه های بیگانه یافت خواهید کرد.

    • دوست گرامی شما حتمن ترکی که از واژه های فارسی میترسی چون هرواژه مشترک بین فارسی ولاتین حتمن فارسیه مث مادر وپدر ودختر و..
      بنابراین دوره که durationانگلیسی را هم معنی داره فارسیه ولی همچنان ترکی زبان اول جهانه چون همچی رو با لهجه مالخود میکنه مغولا همین اکنون هم معنی تلاش را نمیدانن فقط شمایین که برا مغولا پااندازی میکنین وهرکلمه فارسی رو یک ماق اضافه میکنین ومیگین مغولی و ترکیه

    • arjmand iman , shama der jaa-ye nistid ke be khast khod rishe-ye waje haa-ye parsi ra shanasaa-ye konid. waje-ye – talash – parsi ast. maahin-gi beraaye khon maahwar dokhter haa wae zan haa be kar mi rawaed. beraa-ye waje haa- ye deger ke shama naweshte yed ,waje haa-ye pasandide-ter saakhte shode ast

  11. درود برشما، نیک ترین واژه نامه ای است که تاکنون بدان برخوردم، امیدوارم هیچ گاه هیچ کدام ازما زبان مادری را فراموش مکنیم، باشد که این واژگان زیبا و نیکو روزی بر هر کجا که نوشته ای است دیده شوند.سپاس فراوان

  12. دوستان باید از لهجه ها و گویش های پارسی آیدن(استفاده)کنیم و بن واژگانی که هنوز زنده اند را
    جایگزین واژگان بیگانه کنیم
    آنند بنواژه شو که در فارسی در واژه شورش هم هستش
    در لهجه فارسی شیرازی آشتری
    میشُوْم=حل میکنم،مخلوط میکنم،به هم میزنم
    شوْیدن=مخلوط کردن،حل کردن
    بشوُ=مخلوط کن حل کن

  13. درود،برای واژهٔ«قهرآمیز»برابرهای« سخت رویانه، درشتانه، درشت رویانه، خشونت
    آمیز، خشمگینانه و پرخاشگرانه»آورده شده.واژهٔ خشونت،مگر عربی نیست؟

  14. درود بزرگوار از زمانی که با تاربرگ آقای رستمی آشنا شدم تا جایی که امکان داره تلاش می‌کنم پارسی گویش کنم از ایشون بسیار سپاسگزارم

  15. خشن که میدانم از harshen معرب شده وقهر هم از warfare معرب شده چون و به گ تبدیل میشود که در معرب شدن ق شده وبمعنی جنگ وستیز است

دیدگاهی بنویسید.


*