دکتر پرویز ناتل خانلری: پس از آنکه پایتخت ساسانی (تیسفون = مدائن) به تسخیر تازیان درآمد یزدگرد با همهی سپاهیان و درباریان خود به داخل ایران عقبنشینی کرد و پس از شکست نهاوند به جنوب ایران رفت و از استخر به کرمان و سپس به قهستان و از آنجا به مرو رسید و به موجب اسناد تاریخی در این سفر همهی دستگاه درباری ساسانی با او همراه بودند و حتی کتابخانهی شاهی را با خود به آنجا برده بود که تا یکی دو قرن بعد در همانجا مانده بود.* درباریان دستگاه ساسانی پس از کشته شدن آن شاه برگشتهبخت طبعا در آن سرزمین ماندند زیرا به سوی مغرب که در دست تازیان افتاده بود راهی نداشتند. سپس که سپاه مسلمانان عرب پیش آمد و بر آن نواحی نیز مسلط شد ناچار گروهی کثیر از ایشان به عنوان موالی با سپاه اسلام همراه شدند و در فتح ولایتهای شرقی و شمال شرقی با تازیان همکاری کردند و به این طریق سنتی که از لحاظ زبان اداری و رسمی در دربار ساسانی پدید آمده بود به مشرق انتقال یافت.
گذشته ازین طبیعی است که در دورهی ساسانی مرزبانان و فرمانروایان محلی که با درباره شاهنشاهی سروکار داشتند در روابط اداری و سیاسی خود با مرکز حکومت، همان زبان رسمی یعنی دری را به کار میبردند و با آن آشنایی داشتند. به این طریق زبان دری پس از غلبهی تازیان در نواحی غربی و جنوبی کمتر به کار رفت و در مشرق و شمال شرقی به سبب آنکه از مرکز خلافت اسلامی (دمشق و سپس بغداد) دورتر بود و همچنین به آن سبب که ماموران دولت ساسانی به آن نواحی انتقال یافته بودند بیشتر دوام یافت و در اولین فرصتی که برای پدیدآمدن حکومتهای مستقل یا نیمهمستقل ایرانی دست داد همان زبان رسمی دستگاه ساسانی مبنای زبان رسمی و اداری و سپس ادبی و علمی قرار گرفت و گویشهای محلی دیگر در مقابل آن جلوهای نکردند و چنین مقامی به دست نیاوردند.
… بنابراین خطاست که تصور کنیم پس از برافتادن شاهنشاهی ساسانی زبان رسمی و رایج آن دستگاه فراموش شده و سپس گویش دیگری در کار آمده است. به عبارت دیگر باید گفت که زبان رسمی و ادبی ایران پیش از اسلام تا بعد از اسلام دوام و استمرار داشته و قطع و فصلی واقع نشده است.
* کتاب البغداد، ابن طیفور، چاپ مصر، ۱۳۴۹، ص ۸۷.
برگرفته از: تاریخ زبان فارسی، پوشینهی نخست، رویههای ۲۸۰ و ۲۸۱.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموند رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگ ما در فیسبوک یا تلگرام بپیوندید.
افسوس مندانه، یکی از دلایلی که باعث میشود برخیها خاستگاه زبان فارسی دری را خراسان کهن (افغانستان) بپندرند، تقدیم نام تاریخی *دری* به افغانستانیها است. پُرآشکار است که نام “دری” کهن تر از نامِ “فارسی” است. نامواژۀ “دری” نیز پیوندی با خراسان ندارد بلکه به چمِ “درباری” یا زبانِ “دربار ایران” میباشد. “دری” نام زبان ماست که اکثر شعرای پیشینِ ما به وضوح از آن یاد کرده اند. حتّی پیش از اسلام این زبان به نام “دری” خوانده میشد زیرا خاستگاه این زبان، دربار ایران زمین بود. چرا از این نام شرم میکنیم! و دو دستی خاستگاه این زبان را به بیرون انتقال میدهیم؟!
ویرایش دیدگاه: افسوس مندانه، یکی از دلایلی که باعث میشود برخیها خاستگاه زبان فارسی دری را خراسان کهن (افغانستان) بپندارند، تقدیم نام تاریخی *دری* به افغانستانیها است. پُرآشکار است که نام “دری” کهن تر از نامِ “فارسی” است. نامواژۀ “دری” نیز پیوندی با خراسان ندارد بلکه به چمِ “درباری” یا زبانِ “دربار ایران” میباشد. “دری” نام زبان ماست که اکثر شعرای پیشینِ ما به وضوح از آن یاد کرده اند. حتّی پیش از اسلام این زبان به نام “دری” خوانده میشد زیرا خاستگاه این زبان، دربار ایران زمین بود. چرا از این نام شرم میکنیم! و دو دستی خاستگاه این زبان را به بیرون انتقال میدهیم؟!
ویژگی نامواژۀ “دری” این است که این واژه، از دربارِ ایران برگرفته شده؛ بنابراین از تمامِ ایران زمین نمایندگی میکند.