نگاهی به زندگی و نوشته‌های «واسیلی آبایف»

شهربراز: یکی از تیره‌های ایرانی که در قفقاز زندگی می‌کنند و هزاران سال است که آیین و زبان باستانی خود را پاس داشته‌اند تیره‌ی ایرانی «آس» یا اوس است. آس‌ها در نوشته‌های زمان صفویان هم یاد شده‌اند و با ایران روزگار صفوی درپیوند بوده‌اند. آس‌ها را همسایگان گرجی‌شان «اوست» (Osset) می‌گویند و این نام از راه زبان روسی به زبان‌های اروپایی راه یافته است. آس‌ها به دو گروه «ایرون» (Iron) و «دیگورون» (Digoron) بخش می‌شوند. زبان آنان هم ایرون گفته می‌شود و دو گویش دارد به نام‌های دیگور (Digor) و ایرون (Iron). آس‌ها بازماندگان تیره‌ی ایرانی آلان (Alan) هستند که خود از زیرشاخه‌های سکا بودند. امروزه آس‌ها بیشتر مسیحی اَرتاکیش (ارتودکس)اند و در میانشان مسلمان هم یافت می‌شود. در زبان رسمی، سرزمین آس‌ها امروزه آسستان یا Ossetia اوستیا خوانده می‌شود و دو بخش شده است: آسستان شمالی و آلانستان (Northern Ossetia and Alania) که بخشی از فدراسیون روسیه است، و آسستان جنوبی (Southern Ossetia) که این در جمهوری گرجستان قرار دارد.

یکی از آسیان نامدار همروزگار ما واسیلی ایوانوویچ آبایف (Vasily Ivanovich Abaev و به دبیره روسی: Василий Иванович АБАЕВ، زاده: ١٩٠٠ م. / مرگ: ٢٠٠١ م.) بود که از ایران‌شناس برجسته بود. زمینه‌ی ویژستش (specialization) آبایف زبان‌شناسی تاریخی زبان‌های ایرانی و به ویژه زبان آسی بود. وی در گرجستان زاده شد و دبستان و دبیرستان را در همانجا به پایان رساند.

آبایف در زمان جوانیآبایف در دوران دانشجویی در سال‌های ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۵ در بازبینی فرهنگ آسی-روسی-آلمانی به ویراستاری و.ف. میلر (V. F. Miller) همکاری کرد. البته بعدها از این کار انتقاد کرد و گفت که ویراستار اصلی فرهنگ در زبان آسی دانش کافی نداشته است. از همین رو، بعدها خود فرهنگ زبان آسی را نوشت. در سال ۱۹۲۸ درس خود را به پایان رساند بی آن که پایان‌نامه‌اش را تحویل دهد. سپس به پژوهش درباره‌ی دستور زبان، واژگان، و گویش‌شناسی زبان آسی پرداخت. در سال ۱۹۳۵ به خاطر پژوهش‌هایش در زبان آسی به وی دکتری افتخاری داده شد.

در پایان دهه‌ی ۱۹۳۰ و آغاز دهه‌ی ۱۹۴۰ م. وی به انتشار ترجمه‌های روسی از سنگ‌نبشته‌های هخامنشی و نیز ریشه‌شناسی برخی واژگان آسی پرداخت. در دوران جنگ جهانی و تا پایان سال ۱۹۴۵ وی در آسستان به کارهای میدانی و پژوهش در زبان آسی ادامه داد.

در سال ۱۹۴۵ کتابی درباره‌ی «حماسه‌ی نَرت» (Nartovsky epos = Nart Epic = нартского эпоса) به زبان روسی چاپ کرد که به حماسه‌ی ملی قوم آس می‌پرداخت. در همان سال فرهنگ آسی-روسی خود را نیز منتشر کرد که در آغاز آن دستور زبان فشرده‌ی زبان آسی را هم افزوده بود.

در سال ۱۹۴۹ م. کتابی به نام «زبان و فرهنگ عامه‌ی آسی» (Ossetinski yazyk i fol’klor = Ossetic language and folklore = Осетинский язык и фольклор) منتشر کرد که در آن به بحث‌های زبان‌شناسی تاریخی و نیز گویش‌های آسی پرداخته بود. در یکی از مقاله‌های این کتاب به نام «واژگان سکاهای باختری» (Skifskii yazyk = Scythian Language = скифский язык) به بازسازی واژگان زبان سکاهای باختری بر پایه‌ی نام‌جای‌ها و نیز نام کسان سکایی پرداخته بود که در نوشتارهای یونانی و رومی و دیگران برجا مانده است. زبان سکایی نیای دور زبان آسی است.

در دوران استالین، استادِ آبایف در زمان دانشجویی جزو فهرست «دشمنان خلق» قرار گرفت اما آبایف استاد خود را نکوهش نکرد و اگرچه نام خودش هم در فهرست «دشمنان خلق» قرار گرفته بود گفته می‌شود که خود استالین نام آبایف را از فهرست خط زد و گفت بگذارید زنده بماند اما او را به مسکو بفرستید.

آبایف در زمان جوانی

یکی از مقاله‌های مهم آبایف «سبک زندگی سکاها و اصلاحات زرتشت» (Skifskii byt i reforma Zoroastra = Scythian lifestyle and Zoroaster’s reform) نام داشت که درباره‌ی زرتشت بود که به باور وی در همان سده‌ی هفتم پ.م. می‌زیسته است. آبایف می‌گوید دوگانگی موجود در دین زرتشت به دو شیوه‌ی زندگی ایرانیان یکجانشین و گله‌دار و ایرانیان کوچ‌نشین برمی‌گردد که سکاها و سرمت‌ها جزو این گروه دوم بودند و گله‌ها را غارت می‌کردند.

آبایف در زمینه‌ی پرورش چندین نسل از دانشوران زبان‌های اوستایی، پارسی باستان، و آسی نقش مهمی داشت. وی در تهیه‌ی بیش از پانزده کتاب در زمینه‌ی زبان‌ها و فرهنگ قوم‌های ایرانی از آسیان و کردان در غرب تا ایرانیان ساکن در پامیر افغانستان و تاجیکستان دست داشت. وی عضو افتخاری چندین انجمن و فرهنگستان علمی و زبان‌شناسی جهان، از جمله فرهنگستان علوم روسیه، انجمن پادشاهی بریتانیا، انجمن فینو-اوگری فنلاند (Finno-Ugric)، شد.

گذشته از کتاب‌های بالا، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین اثر واسیلی آبایف «فرهنگ تاریخ و ریشه‌شناسی زبان آسی» است (Istoriko-etimologicheskii slovar’ osetinskogo yazyka = Ossetic Historical and Etymological Dictionary = Историко-этимологический словарь Осетинские язык) که در چهار جلد در سی سال، یعنی از ۱۹۵۸ تا ۱۹۸۸، در شهر مسکو چاپ و پخش شد. این کتاب در زمان خود و در زمینه‌ی زبان‌های ایرانی یکی از نخستین و بزرگ‌ترین کارها است زیرا به ریشه‌شناسی تمامی واژگان زبان آسی پرداخته و در هر درآیه گاه به بحث‌های فرهنگی و قوم‌نگاری (ethnography) هم پرداخته است. از آنجا که هدف وی نه تنها ویژه کار انگشت‌شمار در زمینه‌ی زبان آسی، بلکه تمامی علاقه‌مندان به این زبان و در کل زبان‌های ایرانی بوده است آبایف کوشیده که متن این فرهنگ چندان از واژه‌ها و اصطلاح‌های فنی اکنده نشود و هر کسی با میزان سواد و دانش کافی بتواند از آن بهره ببرد.

فرهنگ زبان آسی نوشته‌ی آبایف نه تنها به کار زبان آسی می‌آید که همه‌ی زبان‌های ایرانی را هم دربرمی‌گیرد و هر کسی که در زمینه‌ی زبان‌های ایرانی کار می‌کند می‌تواند از این فرهنگ غنی برخوردار شود.

آبایف در سال ۱۹۸۲ م. در کنار دانشجویانش

یکی دیگر از آثار مهم آبایف «دستور زبان آسی» (A Sketch of Ossetian Grammar) است که متن روسی آن در «این نشانی» است.

واسیلی آبایف نزدیک ۳۱۱ مقاله و کتاب نوشته است که فهرست آنها در یادنامه‌اش به زبان روسی در سال ۲۰۰۲ م. منتشر شده است. هم چنین زندگی‌نامه‌ی کوتاه و فهرست ۲۶۰ مقاله و کتاب وی تا سال ۱۹۷۸ م. در کتاب زیر چاپ شده که ویژه‌نامه‌ی Acta Iranica درباره‌ی زی-کتابنامه (bio-bibliography) بیش از ۱۳۰ دانشمند ایران‌شناسی است.

Acta Iranica

Jacques Duchesne-Guillemin

Brill Archive, 1979,

۵۷۱ pages

آبایف در ۱۸ مارچ ۲۰۰۱ م. / ۲۸ اسفند ۱۳۸۰ خ. درگذشت و امروزه خیابانی در شهر «ولادی قفقاز» پایتخت آسستان شمالی به نام وی خوانده می‌شود.

تنها اثری که در زبان‌های اروپایی به بزرگداشت واسیلی آبایف پرداخته است کتابی است که در سال ۱۹۹۸ م. / ۱۳۷۷ خ. به کوشش گراردو نیولی ایتالیایی به مناسبت نود و پنجمین سالگرد زایش آبایف چاپ شده است.

Studia Iranica et Alanica, Festschrift for Prof. Vasilij Ivanovich Abaev on the Occasion of his 95th Birthday, G. Gnoli et al., Rome: Istituto Italiano per l’Africa e l’Oriente, 1998.

آبایف در کنار هارولد بیلی

خاستگاه اصلی: درباره‌ی واسیلی آبایف نوشته‌ی ایلیا یاکوبوویچ (Ilya Yakubovich) به سال ۲۰۰۳ م. / ۱۳۸۲ خ. در پایگاه «آسیان»

عکس‌ها از تارنمای TITUS در دانشگاه فرانکفورت (TITUS = Thesaurus Indogermanischer Text- und Sprachmaterialien گنز متن‌ها و ماده‌های گفتاری زبان‌های هندوژرمنیک).

 

 


آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

 

جستارهای وابسته

  • آرتور کریستنسن و گویش‌های ایرانیآرتور کریستنسن و گویش‌های ایرانی شهربراز- نام‌آوری آرتور امانوئل کریستنسن، یشتر در زمینه‌ی تاریخ ایران و به ویژه کتاب «ایران در زمان ساسانیان» و کتاب «کیانیان» است؛ اما امروز می‌خواهیم به شناساندن کتابی از وی در زمینه‌ی گویش‌های ایرانی بپردازم. […]
  • استفان پانوسی و برخی از کارهای اواستفان پانوسی و برخی از کارهای او شهربراز: استفان پانوسی ایران‌شناس و استاد پیشین دانشگاه تهران در شهریور سال ۱۳۱۴ در شهر سنندج زاده شد. وی از ایرانیان آشوری و مسیحی کلدانی است. پانوسی در ۱۳۴۰ از دانشگاه لووِن در بلژیک دکتری فلسفه دریافت کرد. وی به زبان‌های پارسی، کُردی، عربی، آسوری، ایتالیایی، فرانسه، آلمانی، انگلیسی، و سوئدی و زبان‌های باستانی یونانی باستان، لاتین، […]
  • ابن مقفع؛ زندگی و نوشته‌های اوابن مقفع؛ زندگی و نوشته‌های او شهربراز- یکی از شخصیت‌های ایرانی پس از اسلام که در انتقال دانش و فرهنگ ایران دوران ساسانی به دوران‌های پسین نقش برجسته‌ای داشته است با نام «ابن مُقَفّع» شناخته می‌شود. در این نوشتار به طور فشرده به زندگی و آثار او […]
  • هارولد بیلی و زبان خُتَنیهارولد بیلی و زبان خُتَنی شهربراز- سر هارولد والتر بیلی از ایران‌شناسان برجسته روزگار ما بود که در زنده کردن فرهنگ و زبان ایرانی ختنی نقش بسیار مهمی داشت.
  • درباره‌ی سهیل محسن افناندرباره‌ی سهیل محسن افنان شهربراز- سهیل افنان از یک سو از جامعه‌ی بهاییان رانده شده بود و از سوی دیگر در میان ایرانیان به خاطر پیوند خانوادگی با بنیادگذار بهاییت، ترجیح داده می‌شود که او عرب و لبنانی باشد. باید به آثار سهیل افنان به خاطر آنچه گفته شده است و نه به خاطر آن که گفته است توجه بیشتری کرد. […]
  • زبان عربی و نقش ایرانیانزبان عربی و نقش ایرانیان شهربراز- پیش از اسلام و در زمان اسلام تعداد کسانی که در حجاز سواد خواندن و نوشتن داشتند به تعداد انگشتان دست بوده است. بنابراین طبیعی است که هیچ گونه اثر نوشتاری از آنان وجود نداشته باشد.

دیدگاهی بنویسید.


*