
بارگیری «واژهنامهی گویش بیرجند» دکتر جمال رضائی
«واژهنامهی گویش بیرجند» دربردارنده ی ۱۵ هزار واژه است که در گویش بیرجند و پیرامون آن رواج دارد و به همین روی «واژهنامه»ی گویش بیرجند نامیده شده است.
«واژهنامهی گویش بیرجند» دربردارنده ی ۱۵ هزار واژه است که در گویش بیرجند و پیرامون آن رواج دارد و به همین روی «واژهنامه»ی گویش بیرجند نامیده شده است.
پارسیانجمن: «فرهنگِ تازی به پارسی» گردآوردِ استادِ زندهیاد بدیعالزمان فروزانفر، چاپ شدهی فرهنگستان به سالِ ۱۳۱۹، است. این فرهنگ، اگر بهترین نباشد، بیگمان یکی از بهترین فرهنگهایی است که در این زمینه نوشته شده است، ولی دریغ که در پیِ رخدادِ شومِ شهریورِ ۱۳۲۰ و تازشِ ویرانگرانهی بیگانگان به ایران و فروپاشیِ شیرازهی کشور و بسته شدنِ فرهنگستان، دنبالهی این فرهنگ نیز پی گرفته نشد و کارِ آن برایِ همیشه بر زمین ماند.
پارسیانجمن: زندهیاد مشکور کوشیده است تا از راهِ این فرهنگ آن واژههای ایرانی را که از راهِ زبانهای سامی به عربی اندر شدهاند روشن سازد.
پارسیانجمن: «تاریخِ زبانِ فارسی» را استادِ زندهیاد محسنِ ابوالقاسمی در سه بخش گرد آورده است: بخشِ نخست به زبانِ پارسی در روزگارِ باستان (پارسه) پردازد که از هزارهی نخست پیشاترسایی تا فروافتادنِ هخامنشیان را در بر میگیرد. بخشِ دوم با زبانِ پارسی در روزگارِ میانه (پارسیگ)، از فروافتادنِ هخامنشیان تا برآمدنِ صفاریان، سروکار دارد. بخشِ سوم هم ویژهی روزگارِ نو (پارسیِ دری/ پارسیِ نو) است: از آغاز صفاریان تا به امروز.
پارسیانجمن: از ابوالفضل بیهقی نویسندهی «تاریخِ بیهقی» (درگذشته در سالِ ۴۷۰ مهی) نامهای بازمانده که در آن برایِ ۳۷۳ «سخن» که بیشترِ آنها پارسی است برابرِ عربی داده شده است! این دفترک برخی از واژههای فارسی را که کاربرد داشته و واژههای عربی رفتهرفته جانشین آنها شده است به دست میدهد و با آن میتوان برابرِ درستِ فارسی برخی از واژههای عربی را که خودِ بیهقی و برخی از دبیران و دیوانیان و دانشمندانِ پیشین به کار بردهاند به دست آورد.
پارسیانجمن: «واژهنامهی طبری» دربردارندهی «نصابِ طبری» (به یادگارمانده از زمانِ محمدشاه قاجار)، واژهنامهی طبریِ نصاب، گزارشِ واژههایی که در نصاب آمده، بررسی در ریشهی آنها با دیباچهای دربارهی بازماندههای گویشِ طبری و سه پیوست است.
واژهنامهی تبری نوشتهی استادِ زندهیاد صادق کیا، استادِ پیشینِ دانشگاهِ تهران و فرنشینِ فرهنگستانِ زبانِ ایران در زمانِ محمدرضاشاه پهلوی، است.
پارسیانجمن: «ادبِ پهلوانی»، نوشتهی محمدمهدی مؤذن جامی، کوششی است برای به دست دادن گزارشی ساده و آموزشی در زمینهی گوشههایی از فرهنگ و دین و ادب ایران پیش از اسلام.
پارسیانجمن: آذربایجان سدها سال جایگاهِ آتشِ ورجاوندِ ایرانزمین بوده و آذرگشسپ، سرداران و پهلوانانِ ایرانی را برایِ نگهبانی از میهن نیرو و امید میبخشیده، چونانکه فردوسی از آن جای با نامِ نشستگاهِ بزرگان و سران و سالارانِ ایران یاد کرده است:
بشد تا درِ آذرآبادگان | نهادِ بزرگان و جایِ رَدان
پارسیانجمن: «زبان و ادبِ فارسی در فرارود» نوشتهی دانشمندِ درگذشتهی تاجیکستانی، زندهیاد رحیم مسلمانیان قبادیانی، است.
پارسیانجمن: آذربایجان همیشه سرِ ایران و ایران تنِ آذربایجان بوده است. از آن جا که نه سر بی تن و نه تن بی سر تواند زیست، ایران همیشه آذربایجان و آذربایجان همیشه ایران بوده است.
جدای این، از نگاهِ زبان، بر پایهی گواههای استوار و روشنِ تاریخی و زبانشناختی، زبانِ ترکی در آذربایجانی زبانی تازه است و، پیش از آن، آذربایجانیان به گویشِ پهلویِ آذری سخن میگفتند.