هشدار دکتر شفیعی کدکنی درباره‌ی برنامه‌های زبانی دشمنان

پارسی‌انجمن: زبان پارسی کنونی، چنانکه می‌دانیم، دنباله‌ی زبان پارسیگ (پهلوی) است و پارسیگ نیز دنباله‌ی زبان پارسه (پارسی باستان). این زبان‌ِ پارسی از همان آغاز کارکردی فراقومی یافت و به گونه‌ای طبیعی زبان میانجی و میهنی همۀ قوم‌های ایرانی شد. به دیگر سخن قوم‌های ایرانی برکنار از اینکه به کدام یک از زبان‌ها و گویش‌های ایرانی سخن می‌گفتند، زبان فارسی را نیز به فرنام (عنوان) زبان میهنی و زبان میانجی ازآن خود می‌دانستند و آن را ارج می‌نهادند. دکتر شفیعی کدکنی، استاد برجستۀ زبان و ادبیات فارسی، با اشاره به این واقعیت‌های تاریخی، دربارۀ رودررو قراردادن زبان‌های محلی با زبان فراقومی و میهنی پارسی هشدار می‌دهد. او یادآور می‌شود که انگلیسی‌ها چگونه با سیاست پر و بال دادن به زبان‌های محلی‌ای چون اُردو، زبان پارسی را در هند از میان بردند و روس‌ها چگونه با این سیاست در پی ریشه‌کن کردن زبان پارسی از آسیای میانه هستند. طرح و نقشه‌ای که فرجامش گُسست هرچه بیشتر قوم‌ها و تیره‌های ایرانی از یکدیگر خواهد بود. نکته مهم دیگر در سخنان ایشان این است که به وارونه آنچه نمایانده می‌شود، از میان رفتن زبان پارسی، به پروش و گُوالش (توسعه) زبان‌های محلی نمی‌انجامد؛ بلکه راه را بر گسترش زبان‌های استعماری روسی و انگلیسی هموار می‌کند. پارسی مانده است؛ زیرا همۀ قومهای ایرانی در درازای تاریخ آن را به نمایندگی پذیرفته‌اند و  با نوشتن و سرودن به این زبان و آفرینش شاهکارهای بزرگ آن را پُربار و مایه‌ور ساخته‌اند. پشت کردن به زبان پارسی و تک‌روی زبانی، یعنی رویارو شدن زبان‌های محلی به گونه‌ای تک‌تک و جداگانه با زبان انگلیسی و روسی. و چه کسی است که نداند فرجام چنین رویارویی‌ای چه خواهد بود؟

در زیر، متنِ سخنان دکتر شفیعی کدکنی به همراه پروندۀ شنیداری این سخنان آورده شده است.

سخنانِ استاد شفیعی کدکنی

آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته و شعر در سبک هندی … شما تا بخواهید یک مصرع دیگری را بفهمید … شماهایی که زبان مادریتان هست، شما که بعضی‌هایتان فوق لیسانس و دکتر ادبیات فارسی هستید محال است شعر بیدل را بفهمید. بیدل یک منظومۀ بسیار بسیار منسجم و پیچیده‌ای است که کُدهای هنریش را هر ذهنی نمی‌تواند اینکود کند به اصطلاح زبانشناس‌ها. و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی … آدم باورش نمی‌شود که اینقدر این‌ها … بعد آن وقتی که مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. می‌دانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، می‌تواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّۀ هندی می‌گوید: گور بابای این زبان اردو. من که می‌توانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی … را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی می‌کنم، چنانکه کردند. ببینید آن‌هایی که روی زبان‌های محلّی ما فشار می‌آورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او می‌داند چکار می‌کند، او می‌داند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم می‌گوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر می‌خوانم یا پوشکین می‌خوانم. الان شما فکر می‌کنید روس‌ها چه کار می‌کنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روس‌ها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال می‌دهند. می‌گویند خلق قزاق و … بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجۀ خودتان را موسیقی خودتان را … و ما برایتان کف می‌زنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل می‌دهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی … آن بچۀ قزاق مدتی که خواند می‌گوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین می‌خوانم. لرمانتف می‌خوانم. فاتحه می‌خوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس می‌شود. زبان فارسی … این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال‌الدین  و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و … شناخته می‌شود در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجۀ محلی که تشویقت می‌کنند، بعد از مدتی  نوۀ تو، نبیرۀ تو، می‌گوید شاشیدم به این زبان محلی خودم. من روس می‌شوم، انگلیسی می‌شوم. شکسپیر می‌خوانم، لرمنتف می‌خوانم، پوشکین می‌خوانم. این را ما هیچ بهش توجه نمی‌کنیم. ما نمی‌خواهیم هیچ زبان محلّی‌ای را خدای‌نکرده … چون این زبان‌های محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی‌فهمیم. ولی این زبان بین‌الاقوامی که قرن‌ها و قرن‌ها و قرن‌ها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند … هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از این‌ها اهمیت بدهیم … همین کار الان در آسیانه میانه دارد می‌شود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه‌های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند (خواهند شد).  الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند. پوتین اجازه نمی‌دهد به این‌ها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمی‌خواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمی‌توانند بخوانند این‌ها … [انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همینطوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. خیلی مهم است. ما این را باید بدانیم. این زبان بین الاقوامی ما منحصر در فارسی‌زبانان نیست همۀ اقوام، مساهمت‌کنندگان در خلاقیت این فرهنگ و زبان هستند.

برای آگاهی بیشتر بدینجا نیز درنگرید.

آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.

جستارهای وابسته

  • زبان ملّی و برنامۀ آموزش زبان‌های محلیزبان ملّی و برنامۀ آموزش زبان‌های محلی دکتر جواد طباطبایی: از دیدگاه تاریخ زبان، ایران، به خلاف بسیاری از دیگر کشورها، تاریخ متمایزی دارد. زبان فارسی، به عنوان زبان «ملّی» همۀ مردم ایران بزرگ، سابقه‌ای طولانی دارد. این زبان مهم‌ترین سند تداوم تاریخ و تاریخ فرهنگ ایران است. ایران تنها کشور مهمی است که مردم آن با حفظ زبان فارسی، به خلاف دیگر کشورهای بسیار دیگری که عرب شدند، […]
  • سخنی درباره «آموزشِ زبان مادری» و «آموزش به زبان مادری»سخنی درباره «آموزشِ زبان مادری» و «آموزش به زبان مادری» عباس سلیمی آنگیل: در ایران دستِ‌کم بیست‌وپنج زبان و سدها گویش و چندهزار لهجه وجود دارد، اما کنشگران «زبان‌محور» هنگام سخن‌گفتن از حق «آموزش به زبان مادری» تنها سه یا چهار زبان را نام می‌برند! اگر حقی برای بشر وجود داشته‌باشد، بیشینه یا کمینه‌بودن (اکثریت و اقلیت) بر آن حق نمی‌افزاید و از آن نمی‌کاهد. نخستین مشکل این است که چگونه می‌توان […]
  • هالووین، ولنتاین و زبان مادریهالووین، ولنتاین و زبان مادری سالار سیف‌الدینی: حکایت زبان مادری، در اسناد یونسکو، نجات زبان‌های در معرض نابودی بود. زبان‌هایی که «بالقوه» در معرض خطر هستند زبان‌هایی‌‌اند که کودکان زیادی به این زبان‌ها صحبت نمی‌کنند. در ایران، گویش‌های باستانی که صورتی قدیمی‌تر از زبان پارسی‌اند در معرض انقراض‌اند، همانند زبانهای دیلمی، تالشی و مازنی. اما مانند هر پدیده سیاسی دیگر، […]
  • «آموزش زبان مادری» در گفت‌‌وگو با گارنیک آساطوریان«آموزش زبان مادری» در گفت‌‌وگو با گارنیک آساطوریان زبان اول همه ایرانیان فارسی است و آن زبانی که آنها با آن در خانه سخن می‌گویند درواقع زبان گهواره است و با زبان گهواره نمی‌توان در مدرسه تحصیل کرد. آموزش در مدرسه و دانشگاه‌ها باید حتما به زبان اول یا زبان اصلی (فارسی) باشد. […]
  • «زبان و قومیت» در ایران در گفت‌وگو با گارنیک آساطوریان«زبان و قومیت» در ایران در گفت‌وگو با گارنیک آساطوریان برخی می‌گویند ۵۱ درصد مردم ایران، فارس یا همان اکثریت هستند و ۴۹ درصد اقلیت و متأسفانه در ایران نیز برخی این سخنان را تکرار می‌کنند. ولی حقیقت این است که در ایران اصلا «فارس» وجود ندارد. هیچ قومی در ایران نمی‌تواند ادعا کند من فارسم، حتی خود فارس‌ها در فارس. زبان فراقومی فارسی متعلق به همه خرده‌فرهنگ‌های ایران است. […]
  • «آموزشِ زبان مادری» آری، «آموزش به زبان مادری» نه«آموزشِ زبان مادری» آری، «آموزش به زبان مادری» نه مسعود لقمان: «آموزشِ زبانِ مادری»، در کنارِ زبانِ فارسی که زبانِ رسمی، دیوانی، ملی و تمدنی است، خواسته‌ای‌ است که می‌تواند ازسویِ همگان پیگیری شود لیک «آموزش "به" زبانِ مادری» و زدودنِ زبانِ فارسی از سامانۀ آموزشی واژگونه‌ی نصِ صریحِ قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران و همچنین مؤلفه‌های وحدت‌بخشِ ایرانیان […]

1 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. سلام بنده به عنوان کسی که دستی در ادبیات بالا برده عرض میکنم که در تضعیف زبان فارسی ما بیشترین تقصیر بر خود ما فارسی زبانان است که با افتخار کلمات غیر فارسی را وارد و جایگزین کلمات اصیل میکنیم البته دول پیشین بنا به توجیهاتی از قبیل حملات و تسلط اعراب از قبل تلاش وافری را مبذول داشته اند ولی اکنون هم که ادبای ما اصرار بر بازگرداندن این زبان به اصالت نخست آن دارند تلاشهایی به تساوی همینها منتها کاملا بر عکس از جاهایی که تقویت کنندگان حاذق و آگاهی دارند به سمت دور شدن از زبان فارسی میشود و همین باعث شده کشورهای دیگر آستین همت برای نابودی زبان با اصالت فارسی بزنند و در پایان هزار دستانی وجود دارد که سخنان امثال دکتر گرانقدر شفیعی کدکنی را به مثابه نسیمی که شاید حتی دانش اموختگان زبان فارسی هم آن را یا احساس نمیکنند و یا به آن خرده میگیرند آری این است قصه زبان ما تشکر از خواندنتان و عذر از گرفتن وقتتان

دیدگاهی بنویسید.


*