پاسخ به دوستی افغانستانی
عباس سلیمی آنگیل (دبیر کارگروه آسیبشناسی پارسیانجمن): آنچه ما را به افغانستان نزدیک میکند و آنچه افغانستان را برای ما با دیگر کشورها دگرسان میکند زبان فارسی است. زبانی که دربردارندهی فرهنگی درخشان و ارجمند است. افغانستان را نباید با دیگر همسایگانمان به یک چشم ببینیم. ما همزبان و همتباریم و دشمنی مشترک به نام «طالب» داریم. طالبی که در سایهی چُرتهای مرغوب و خمارزدگی بدیع دولت ایران، زبان فارسی را گستاخانه ممنوع کرده است و با گسیل کردن کوچیهای پاکستانی به مناطق فارسیزبان در پی دگرگون کردن بافت قومی مردم افغانستان و نابودی همزبانان ماست.
نوشتار پیش رو پاسخیست به دوستی افغانستانی در فیسبوک. آن دوستِ همزبان مردم ایران را به داشتن خوی فاشیستی متهم کرده بود و چیزهایی در نکوهش نژادپرستی نوشته بود.
از آنجا که مردم افغانستان، چه خود آگاه باشند و چه نباشند، پارهای از فرهنگ و تمدن ایرانیاند و از ما، ناچار باید به این مسئله بیندیشیم و به دنبال گشودن گره به دست و نیز حل منطقی مسئلهی مهاجران غیرقانونی افغانستانی در ایران برآییم. باید سببها و انگیزهها را شناخت و بر زمین واقعیت گام نهاد، وگرنه گمراه میشویم.
برای آن دوست نوشتم:
«وضعیت مهاجران افغانستانی بسیار دردآور است. دو گونه میتوان به موضوع نگاه کرد و دو واکنش داشت. یک: کمی به ایرانیان دشنام دهیم و خودمان را راحت کنیم و برویم سراغ زندگیمان تا دشنام بعدی. دو: راه دیگر هم این است که درد را بشناسیم و در پی درمان برآییم. بنده مدتی به کودکان افغانستانی در ایران درس دادهام و همیشه هم از همزبانی و تاریخ مشترک دو کشور و حضور مهاجران افغانستانی دفاع کردهام، با این حال، آنچه شما نوشتید (فاشیسم و هیتلر و…)، پیوندی با مشکل کنونی ندارد. شما را به اندیشیدن به چند موضوع دعوت میکنم:
۱. شمار مهاجران غیرقانونیای که ایران در سه سال اخیر پذیرا شده است، چندین برابر میزان مهاجران غیرقانونیای است که اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی و استرالیا و… پذیرفتهاند. برای نمونه، شمار مهاجران غیرقانونی آمریکا را یک میلیون نفر تخمین میزنند که در سالهای اخیر یا سالهای دورتر به آمریکا مهاجرت کردهاند. با این مقایسه، نتیجه از پیش روشن است که چه خواهد شد.
۲. بیشتر مهاجران افغانستانی در پیرامون شهرهای بزرگ زندگی میکنند، جایی که باشندگان ایرانیاش هم گرفتار فقرند. در این مناطق به علت افزایش چندین برابری جمعیت مهاجران در سه سال واپسین، مسکن و شغل، بهویژه اولی، برای خانوادههای فقیر ایرانی نایاب شده است. هزاران خانوادهٔ ایرانی مجبورند کانکس یا پشتبام اجاره کنند و برخی هم خانوادههایشان را به شهرهای دور بردهاند و خودشان ناگزیر در تهران و دیگر کلانشهرها ماندهاند و روزها کار میکنند و شبها در خودرو یا خیابان میخوابند.
۳. از آنجا که حکومت ایران فقط مهاجر وارد میکند و به شغل و مسکنشان نمیاندیشد و به پیامدهای اجتماعیاش هم نمیاندیشد، شاید در بسیاری از مناطق افغانستانینشین ایران کدورت و کینهای بین مهاجران و شهروندان ایرانی پیدا شده باشد. این مشکل در شمال شهر تهران نیست و مردم آن مناطق از این وضع در حاشیه آگاه نیستند، چنانکه شما مطلع نیستید و به هیتلر و فاشیسم بند کردهاید. طرف تا دیروز بیست دقیقه در صف نانوایی میایستاد و اکنون چهار ساعت میایستد و در پایان هم شاید نتواند نان بخرد، چون صدها مهاجر غیرقانونی در صفاند و دولت ایران این مشکلات را حل نمیکند. این میشود بحران. فاشیسم کارهای نیست در این میانه.
درست آن است که ایران به اندازهی توانش مهاجر بپذیرد و خدمات کافی و آموزش هم به آنان ارائه دهد؛ یعنی در این زمینه از سیاست کشورهای اروپایی پیروی کند. وقتی مرزها باز میشود و دهها هزار مهاجر در روز وارد میشود، نتیجهاش میشود بحران.
۴. بسیاری از مهاجران غیرقانونی رفتاری در شأن شهروندان ندارند. خودم شاهد بودم که شانزدههفده نفر جوان پشتون، با لباس محلی و کلاه قندهاری، با سروصدای بسیار وارد مترو شدند و از میلههای مترو آویزان گشتند، مانند ژیمناستها! شوخیهای رکیکشان و صدای بلندشان به زبان پشتو و آن حرکات باعث شد که اندک مسافران ایرانی با ترس و لرز در ایستگاه بعدی پیاده شوند. وقتی به رفتار دور از تمدنشان اشاره کردم، بهم حملهور شدند. شانس یار بود که در مترو باز شد و توانستم بیرون بیایم.
۵. مردم ایران فقط به خاطر همزبانی میزبان بزرگترین موج مهاجرت قرن بیستویکم هستند. اما شوربختانه در بین مردم افغانستان گفتمان اسلام سیاسی و حتی نزد بسیاری گفتمان بنیادگرایی دینی رونق دارد و علیرغم مهاجرت به ایران، به هیچ روی با عناصر فرهنگی ایران، که در آن سهمدار و مشترک هم هستند، همدل نمیشوند. حتی در امور تودهپسند هم مردم افغانستان با ایرانیان همدلی ندارند.
برای نمونه، در بازیهای فوتبال بین تیمهای باشگاهی ایرانی و عربستانی، بسیاری از مهاجران افغانستانی هوادار تیمهای عربستانیاند، چراکه در گفتمان اسلام سیاسی عربستان را نزدیکتر به خود میبینند تا ایران. آن هم عربستانی که حاضر نیست به شمار انگشتان یک دست مهاجر غیرقانونی افغانستانی بپذیرد.
مردم ایران این رفتارها را میبینند و از خودشان میپرسند: چرا؟
۶. نظام اقتصادی ایران یارانهای است، به سوخت و نان و آب، به نظام بهداشتی و آموزشی و… کموبیش یارانه تعلق میگیرد. فقط هزینههای ششصد هزار دانشآموز افغانستانی که هماکنون در ایران درس میخوانند رقمی چشمگیر است و فراتر از توان آموزشوپرورش ناکارآمد ایران. در بخش زنان و زایمان، مراجعان بیشتر زایشگاههای حاشیهی کلانشهرها و مراکز استانها زنان افغانستانیاند و این خدمات (زایمان و تزریق انواع واکسن) کموبیش رایگان یا ارزان انجام میشود و بخش بهداشت و درمان کشور در این زمینه مبالغ چشمگیری هزینه میکند.
برای حل مشکل باید واقعیتها را دید و عوامل مشکلزا را از سر راه برداشت، وگرنه خطابهٔ روشنفکرانه هیچ مشکلی را حل نکرده و نمیکند. این انشاها فقط نفرت را بیشتر میکند.
۷. شهروند افغانستانی در درجهی نخست باید از دولت خود، گروه طالب، خواستار باشد. متأسفانه مهاجران غیرقانونی و مدافعانشان به وظیفهی دولت افغانستان اشارهای نمیکنند. طالب حتی در فضای مجازی هم زیر فشار نیست! عجیب است. گویی طالب حق دارد همه را از کشور بکوچاند و پاسخگو هم نباشد!
۸. همانگونه که اشاره کردم، کوچ میلیونی فارسیزبانان افغانستان به ایران، خطر پشتون شدن افغانستان را هم در پی دارد. طالب فارسیستیز در پی تغییر بافت قومی مناطق فارسیزبان است. تا طالب هست، انسان افغانستانی دچار رنج خواهد بود. به جای تاختن به مردم ایران، به طالب بتازید لطفاً.
۹. در ایران دولتی پاسخگو وجود ندارد. در ایران مشکلات بر هم انباشته میشود. از آغاز هم معلوم بود که پذیرش این تعداد مهاجر، بدون فکر کردن به مسکن و شغل و نظام بهداشتی و نظام آموزشی و حمل و نقل و…. به فاجعه میانجامد.
۱۰. در این میان، بیشترین ستم در حق مهاجران قانونی افغانستان رخ داده است و از قضا مهاجران قانونی افغانستانی در ایران از معترضان به وضع موجودند و بارها نگرانیشان را هم ابراز کردهاند.
در پایان، باید خدمت مردم ایران بگویم: در هر کنش و واکنشی با مردم عزیز افغانستان باید اصل همزبانی را در نظر بگیرید و نیز در نظر بگیرید که بیشتر مردم افغانستان، حتی جوانان و نسل تازه، از سواد خواندن و نوشتن محروماند و ممکن است رفتاری ازشان سر زند که با سنجههای شما ناپسند جلوه کند، در چنین موقعیتهایی باید بر همزبانی و همتباری پای فشرد و آگاهشان کرد.»
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
دیدگاهی بنویسید.