محمد حیدری ملایری: در این یادداشت به یکی از گونههای تَرزِ بوتاری (وجه شرطی، conditional mode) نگاهی میاندازیم. پارسی برای بیان سَهان(جمله)های بوتاری (شرطی)، هرگاه دربردارندهی «اگر» باشند، پَراسهای (مسالهای) ندارد. نمونه:
اگر بیایی به آنجا میرویم.
اگر میآمدی به آنجا میرفتیم.
ولی تُهی است از برخی الگوهای بوتاری که در زبانهای اروپایی کاربرد فراوان دارند و میتوانند اندیشه را پربارتر کنند. برای نمونه، سَهانهای انگلیسی، فرانسه، و آلمانی زیر را چگونه به پارسی درآوریم؟
I would say that…; You would see that …
Je dirais que … ; Vous verriez que …
Ich würde sagen, dass, … ; Sie würden sehen, dass …
چنین الگویی در پارسی امروزین دیده نمیشود و بنابراین تَرازبانشِ (ترجمهی) آن از زبانهای اروپایی بیدشواری نیست؛ ترازبانش این سَهانها با ساختارهایی چون «میتوان گفت، خواهیم دید» و مانند آن انجام میشود که چندان پَرسون (دقیق) و پویا نیستند. به هر روی، باید در پارسی کنونی با افزودن واژگان و سَهانسازی اندیشه را رساند، که بسا شدنی نیست.
در این یادداشت میکوشیم با پیشنهادی این الگویِ بوتاری را به پارسی درآیانیم (وارد کنیم).
ساختارهای بوتاری در پارسی کلاسیک
نخست به چند نمونهی کاربرد الگوهای بوتاری در بافه(متن)های کلاسیک پارسی نگاهی بیندازیم:
١. اگر بدانندی که چنین است بگروندی (تفسیر قرآن پاک).
٢. اگر بخواهیمی ایشان را نابینا کنیمی (تفسیر قرآن مجید).
٣. اگر دانمی که بازنگوید بستانمی (کیمیای سعادت).
۴. اگر شما مؤمنیدی اینچنین نکنیدی (تفسیر قرآن پاک).
۵. اگر خواهندی که بگریزندی راه گریز خود نببنندی (کشفالمحجوب هجویری).
۶. اگر دانستمی … باری پذیرفتمی (سیاستنامه).
٧. اگر او نبودی تو اکنون در دست قیصر مانده بودی (دارابنامه).
٨. اگر نیامدی فسادها خاستی (شیخ جام، ژندهپیل).
٩. اگر ایشان بودندی ایشان نه درویشان بودندی (حالات و سخنان شیخ ابوسعیدابوالخیر).
بنا بر این نمونهها، نشانهی سخنِ بوتاری در پارسیِ کلاسیک واکهی «–ی» است که به پایان کَرواز (فعل) افزوده میشود. ولی این الگو همهجا در بافههای کهن به کار نرفتهاست. گاهی نیز سَهانها ساختارِ آمیختهای دارند:
١٠. اگر موافق باشید همهی خلق با شما موافق باشند (بلعمی).
١١. اگر وی قرمطی است من هم قرمطی باشم (بلعمی).
١٢. اگر کسی همهی احکام شریعت و تفسیر قرآن به زبان ترکی و پارسی و یا رومی بداندی و تازی نداند او عالم باشد (سیاستنامه).
آیا این وضع زاییدهی دستبردن کاتبان است یا از دگرسانی گویشهای نویسندگانی برمیخیزد که از ناحیههای گوناگون ایران بودهاند؟
پیشنهاد
ما برآنیم که برای توانمند کردن پارسی میتوان «-یِ» بوتاریِ پایانی را به کار گرفت برای بیان دیسهای(form) که در پارسی نیست. بهپیروی از این پیشنهاد، برای would say در پارسی خواهیم داشت:
ا) زمان کنون:
گویمی، گوییی (guyei)، گویدی
گوییمی، گوییدی، گویندی
ب) زمان گذشته:
گفته باشمی، گفته باشِیی، گفته باشدی
گفته باشیمی، گفته باشیدی، گفته باشندی.
نمونهای دیگر:
دیدن:
ا) زمان کنون:
بینمی، بینیی (binei)، بیندی
بینیمی، بینیدی، بینندی
ب) زمان گذشته
دیده باشمی، دیده باشِیی، دیده باشدی
دیده باشیمی، دیده باشییدی، دیده باشندی.
بودن:
ا) زمان کنون:
باشمی، باشیی (bâšei)، باشدی
باشیمی، باشیدی، باشندی
ب) زمان گذشته
بوده باشمی، بوده باشیی، بوده باشدی
بوده باشیمی، بوده باشییدی، بوده باشندی.
«-یِ» آرزو و رویا
در پارسی گونهی دیگری کَرواز (فعل) داشتهایم که با افزودن پسوند «-ی» به زمان گذشته ساخته میشده و برای بیان آرزو یا توصیف خواب و رویا به کار میرفته است:
١٣.ای کاشکی بمردمی پیش از این و فراموش بودمی بر اهل دنیا (تفسیر نسفی)
١۴. چنان دید در خواب کز کوه هَند —– درفشی برافراشتندی بلند (فردوسی)
١۵. عشقِ جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی —– یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی (سعدی).
برای آشنایی با نمونههای دیگر از کاربرد «-یِ» آرزو و رویا، نوشتهی شهربراز در این باره را از «اینجا» بخوانید.
سخن پایانی
شدنی است که برخی از پارسیزبانان بخواهند زبان توانمندتری داشته باشند تا بهتر بتوانند ساگِن (نوآنس)های اندیشه را بیان کنند. این یادداشت پیشنهادی است به آنان.
sâxtmânhâ ye dogâna mânand e cart o part, xert o pert, … ke yak vâža ye ân bi mânik(mani) ast âyâ bargerefta az zabân e torki ast? âyâ dogânahâi mânand e left o lis, šost o šu, jost o ju, … ke har do vâža mânikdâr ast niz bargerefta yâ payravi az zabân e torki ast yâ na?
šâyad payqâmgâh (e târkadai) barây e Email bad nebâšad.
پیشنهاد بسیار خوبی است. اندکی برای من مشکل آمد. اگر برایتان وقتگیر نیست مثالهای بیشتری بیاورید
امروز ناگهانی ابنجا را دیدم و خوشحالی بسیار از ندیدن کلمات عربی، و… من را واداشت تا برای بار نخستین بار در یک سایت یا….پیام بنویسم.
پیروز و سربلند باشید.
آموزگار.