دربارهی واژهی پارسی «آلِش»
دکتر محمد حیدری ملایری- در پارسی واژهای هست که در بسیاری گویشها به کار میرود ولی در زبان رسمی دیده نمیشود. این واژه «آلِش» (āleš) است به چمارِ (معنی) «عوض، بدل».
دکتر محمد حیدری ملایری- در پارسی واژهای هست که در بسیاری گویشها به کار میرود ولی در زبان رسمی دیده نمیشود. این واژه «آلِش» (āleš) است به چمارِ (معنی) «عوض، بدل».
«محمود شهریاری»، گردانندهی برنامههای تلویزیونی، در نامهای به فرنشین [= رییس] فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی از او درخواست کرد تا دربهکاربردن درست واژهی «اَمرداد» به جای «اَمرداد»، رسانهها را آگاه کند.
دکتر یحیی ذکا- واژهی «تات»، داستان دراز و پیچیدهای دارد. دانشمندان و شرقشناسان دربارهی آن سخنان بسیار گفته و نوشتهاند، ولی هنوز هم به درستی دانسته نشده که این واژه از چه زبانی است و ریشه و معنی آن چیست؟ در اینجا کوتاهشدهی نگر دانشمندان را یاد میکنیم.
استاد محمد حیدری ملایری- «ازداییدن» از فارسی میانه azd «اطلاع، اعلام، معلوم، دانسته» و azdēnidan «اطلاع دادن، آگاه کردن»، از فارسی باستان azdā «دانسته» و اوستایی azdā «دانسته، معلوم» میآید.
شهربراز- گیلاس در زبان پارسی نام میوهای است از خانوادهی آلو و از ردهی آلبالو (آلوبالو) که معمولاً شیرین است. شکل آن را در زبان پارسی میانه (پهلوی) و پارسی کهن پیدا نکردم اما در زبان یونانی به درخت این میوه kerasos گفته میشود که شباهت نزدیکی به واژهی گیلاس دارد.
«فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی»، نوشتهی «محمدعلی امام شوشتری» (زادهی ۱۲۸۱ و درگذشتهی ۱۳۵۱ خورشیدی) است. همانگونه که از نام این نبیگ [=کتاب] برمیآید، گوشهای از پرتوافکنیهای زبان و ادب پارسی در زبان عربی را آنهم به گونهای دانشی و مستند مینمایاند که از نگر ریشههای بسیاری از واژهها در این دو زبان ارج فراوانی دارد.
«تاریخ زبان فارسی» برجاماندهای گرانسنگ و ماندگار از استاد زندهیاد دکتر «پرویز ناتل خانلری» – پژوهشگر، ادبدان، چامهسرا، زبانشناس و سیاستمدار- است که تنها نبیگِ پایه در این زمینه نیز به شمار میآید.
شهربراز- استورهی «ققنوس» و نوزایی او از خاکسترش را شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در «منطقالطیر» خود به شعر درآورده است. ققنوس در استورههای یونانی دربارهی پرندهای افسانهای است به نام فونیکس. ریشهی دقیق این واژه دانسته نیست. در عربی، ققنوس را عنقا گویند.
کورش جنّتی- زیستن در جهان امروز، نیازمند زبانی ست که با ویژگیهای این جهان نوین سازگار باشد. رویکرد سنتی به زبان، پاسخگوی نیاز زبانی ما در رویارویی با این جهان نوین نبوده و نیست. بنابراین یا باید با پایفشاری بر روشهای ترادادی و کهنه، بییندهی ناکارآمدی و مرگ آرام زبانمان، دست کم در زمینهی دانش و فناوری باشیم یا با پذیرفتن راهکارهای نوین و هتا گاه ترادادشکن، تلاش کنیم زبان پارسی را از پرهون (دایره) کوچک زیستی خود بیرون آوریم.
در این جستار، فریدون جنیدی، به ریشهشناسی واژههای «زن»، «بانو»، «کنیز» و «دوشیزه» در زبان فارسی میپردازد و سپس اشارهای به نامهای زن در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی میکند.