آن عمر که در مدرسه‌ها گم گردد

عباس سلیمی آنگیل: به سبب نگرش‌های ایدئولوژیک، بسیاری از متن‌های ادبی مهم زبان فارسی هیچ‌گاه وارد کتاب‌های درسی نمی‌شود. جای هزاران قصه کوتاه و بلند و حکایت خواندنی متن‌های مهم و مادر زبان فارسی، چه اصل حکایت و چه به صورت بازنویسی‌شده، در کتاب‌های درسی خالی است؛ از شاهنامه تا مثنوی معنوی، از کلیله و دمنه تا جوامع الحکایات، از گلستان سعدی تا بهارستان جامی و… .

شب دیریاز زبان فارسی در افغانستان

عباس سلیمی آنگیل: در آغاز سال ۱۴۰۱ خورشیدی، شاهد یک چرخشگاه دیگر در سرنوشت زبان فارسی هستیم. دندان‌های واپس‌گرایان قومی و دینی در افغانستان بر گلوی زبان فارسی نشسته است. در واپسین روزهای سال ۱۴۰۰ خورشیدی، گروه طالبان واژهٔ «دانشگاه» را از سردر دانشگاه بلخ زدودند. مسئله فقط واژهٔ دانشگاه نیست، زبان فارسی و فارسی‌زبانان از هر نظر زیر فشار انسان‌ستیزانهٔ طالب‌ها قرار دارند؛ از کوچ اجباری و راندن و آواره کردن هزاره‌ها تا کشتار و آوارگی پنجشیری‌ها.

آوار کلاس‌های ویرایش بر سر نثر فارسی

عباس سلیمی آنگیل: باید سپاسگزار همه‌ی کسانی بود که درست‌نویسی را به فارسی‌زبانان و فارسی‌نویسان می‌آموزند و در این راه گامی برمی‌دارند. زبان فارسی از دیرباز به شیرینی و خوش‌گواری نامبُردار بوده است و طوطیان هند با قند پارسی شکرشکن می‌شدند. اکنون جای آن است که بپرسیم: «زبان پارسی را چه شده است بدین لطیفی و خوبی که نثر پاره‌ای از قلم‌فرسایانش را نمی‌توان خواند و اگر بتوان خواند، نمی‌توان دریافت؟»

پاسخی به ریشخندکنندگان واژه‌های فرهنگستان

کورش جنتی: بارها دیده‌ایم که برخی واژه‌های زبان پارسی و به ویژه شماری از نوواژه‌ها را دستاویز خنده وسرگرمی قرار می‌دهند. بی‌گمان کسی که از جایگاه و ارزش زبان پارسی و نقش برجستۀ آن در نگاهداشت فرهنگ ایرانشهری و یکپارچگی سرزمینی ایران آگاه باشد، روی خوشی به چنین شوخی‌هایی نشان نمی‌دهد.

نامۀ سرگشاده نجیب بارور به امام‌علی رحمان

از دفتر شما برای من دعوت‌نامه‌یی ارسال شده بود که در جشن نوروز در تاجیکستان حضور یابم، من با وجود آن‌که عشق عمیقی به جغرافیای زبان پارسی دارم و «از شام تا به کاشغر، از سند تا خجند» را وطن خویش می‌پندارم؛ از بابت اعتراضی که نسبت به بیرنگ شدن فرهنگ مکاتبتی زبان پارسی در تاجیکستان داشتم، جگر زیر دندان گرفتم و به تاجیکستان نیامدم. آخر مگر می‌شود در سرزمین استاد شاعران زبان پارسی بروم و ندانم در لوحه‌های شهری‌اش با چه زبانی چه نوشته‌اند؟

پیدا و پنهانِ شکسته‌نویسی

عباس سلیمی آنگیل: دردا که خو کردن ذهن و زبان نسل جوان و نوجوان به شکسته‌نویسی، آنان را میخکوب و مقهور این ویژگی‌های خاصِ زبان گفتار می‌کند. تا جایی که نوشتن به زبان معیار برایشان سخت و جانکاه می‌شود و از نوشتن یک انشا به زبان معیار می‌نالند و حتی پاسخ برگه‌های آزمون خود را گاهی شکسته می‌نویسند!

نامه‌ی سرگشاده‌ی پارسی‌انجمن به سررشته‌دارانِ تاجیکستان

می‌دانیم که سده‌ی بیستم سده‌‌ای بسیار تلخ و دردناک برای زبانِ پارسی در آسیای میانه یا فرارودان بود. در این سده، زبانِ پارسی در تاجیکستان ضربه‌هایی بسیار سخت خورد، آسیبهایی بسیار دید، و سست و ناتوان گردید. اکنون، در زمانِ فرخنده‌ی استقلال، امید است که آنچه زبانِ ما در سده‌ی بیستم از کف داد در سده‌ی بیست‌ویکم دوباره به دست آورد …

‌نامه‌ای سرگشاده به فرهنگستان زبان و ادب فارسی

محمدرضا خسروی: فرهنگستان زبان فارسی که می‌باید پاسدار بیدار مرزهای زبان پارسی باشد راست به سربازی می‌ماند که در سنگرش خفته باشد.
با نگاه به نامه فرهنگستان می‌گویم و از گفته برون می‌آیم که از فرهنگستان پیداست که نویسندگان و کارداران آن یکسره با درد جانکاه زبان بیگانه‌اند، آنان که می‌باید به درمان این درد می‌پرداختند، نمک‌پاش دل ریش آن شده‌اند.

توهین و تهاجم به زبان ملی از جایگاه نمایندگی ملت

در پی سخنان وزیر آموزش و پرورش، ولی ملکی، نماینده‌ی مشکین‌شهر، که گویا نه تنها از تاریخ و فرهنگ ایران و نقش زبان فارسی در این سرزمین ناآگاه است که حتی از قانون اساسی نظامی که در مجلسش نشسته نیز آگاهی ندارد، گفته است: «زبانی که بیشتر دراز شود و به فرهنگ عمومی و زبان مادری ما توهین کند یا در جهت محدودیت آن برآید ما آن زبان را قطع می‌کنیم». این کسان با این درجه از دشمنی با زبان ملی چگونه بر صندلی نمایندگی از ملت ایران تکیه زده‌اند؟!