شهربراز: زبان خوارزمی مانند زبان سغدی و پهلوی (پارسی میانه) از شاخهی زبانهای ایرانی میانه است و از نگر گیتیشناسی نیز در گسترهای میان سخنگویان زبان پارسی میانه و سغدی جای میگرفته است.
چم خوارزم
در زبان پارسی کهن و در سنگنبشتهی داریوش بزرگ هخامنشی سرزمین خوارزم به گونهی «اووآرَزمیَه» (Uvārazmiya) نوشته شده و در اوستایی خواییریزم (Xvairizem) است. این نام در زبان پهلوی به شکل خوارزم درآمده و به همین ترتیب وارد زبان پارسی نو شده است. در نوشتههای یونانی خورَسمیه (Chorasmia) نوشته شده است. از دید ریشهشناسی، آن را از دو بخش «خواره» + «زمیه» دانستهاند. مککنزی معنای بخش اول را پایین و فرودست (مانند «خوار») و زاخائو آن را پرورنده (nourishing) دانستهاند. بخش دوم نیز همان «زمین» است. پس خوارزم یعنی سرزمین پرورنده یا سرزمین فرودست.
سرزمین خوارزم در آسیای میانه و در خاور دریای گرگان (کاسپین) قرار داشته است. برخی سرزمین خوارزم را همان «آریانه وییجه» یا «ایرانویج» (ویژهی ایرانیان/آریاییان) دانستهاند اما گراردو نیولی (Gherardo Gnoli)، ایرانشناس ایتالیایی، این نظریه را نمیپذیرد. سرزمین خوارزم امروزه بخشی از جمهوری ازبکستان شده است.
خوارزمیان از تیرههای ایرانی بودند و از همان زمان هخامنشیان بخشی از ارتش بودند و به ویژه در سوارکاری بسیار ورزیده بودند و بخشی از سوارهنظام ارتش هخامنشیان بودند. فرتور زیر از کتاب ارتش هخامنشیان اسواری خوارزمی را نشان میدهد:
خوارزمیان و زبان خوارزمی دوران اسلامی
خوارزمیان در دوران پس از اسلام نیز هم چنان بخش مهمی از فضای فرهنگی و سیاسی ایران بودند. محمد پسر موسای خوارزمی، ریاضیدان برجستهی ایرانی، با کتابش به نام «الجبر و المقابله» پایهگذار و ساماندهندهی علم جبر شد و شیوهی حل مسئلهاش امروزه در اصطلاح «الگوریتم» (الخوارزمی) ماندگار و زبانزد شده است.
پس از خوارزمی، یکی از نامدارترین ایرانیان اهل خوارزم ابوریحان بیرونی (زاده: ۳۶۲ ق/ ۳۵۲ خ. / ۹۷۳ م. درگذشته ۴۴۰ ق / ۴۲۷ خ. / ۱۰۴۸ م.) است که در کتاب «آثار الباقیه» به این پیوستگی تیرهی خوارزمیان با دیگر ایرانیان تاکید کرده است: «و أما اهل خوارزم، و ان کانوا غصناً من دوحه الفُرس»: یعنی «و مردم خوارزم، آنان شاخهای از درخت استوار پارسیان (ایرانیان) هستند». ابوریحان بیرونی در همین کتاب چون زبان مادری خودش خوارزمی بوده است واژههای فراوانی به ویژه نام ماهها و روزهای هفته و جشنها را به زبان خوارزمی نیز آورده است. در کتاب دیگر خود به نام «التفهیم» هم نام ستارگان و جرمهای آسمانی را نیز به زبان خوارزمی آورده است.
ابوریحان یادآوری میکند که مردم خوارزم خط و زبان خود را داشتند و کتابخانه و کتابهای فراوانی به زبان خوارزمی وجود داشت. دربارهی رفتار فاتحان عرب با زبان و خط خوارزمی میگوید:
«وقتی قتیبه بن مسلم باهلی، سردار حجاج، بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هر کس را که خط خوارزمی مینوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بیدریغ در امان نمیگذاشت و هیربدان قوم را یکسر هلاک نمود و کتابهایشان همه بسوزانید و تباه کرد تا آن که مردم رفته رفته اُمّی ماندند و از خط و کتاب بیبهره گشتند و اخبار آنان فراموش شد و از میان رفت.»
این رخداد در زمان حجاج پسر یوسف ثقفی یعنی در سال ۱۲۰ هجری پیش آمده است.
ایرانی دانشمند دیگر که از سرزمین خوارزم برخاسته است ابوالقاسم محمود زَمَخشَری (زاده: ۴۶۷ ق./ ۴۵۳ خ. / ۱۰۷۴ م. درگذشته: ۵۳۸ ق./ ۵۳۲ خ./ ۱۱۴۳ م.) است اهل روستای زمخشر در خوارزم. چون وی مدتی در کنار خانهی کعبه زندگی میکرد به «جارالله» (همسایهی خدا) مشهور شد. زمخشری کتابی در تفسیر قرآن دارد به نام «کشّاف» (رازگشاینده) که از مهمترین و معتبرترین کتابهای تفسیر است. حافظ در غزلی میگوید:
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف «کشّاف» است؟
زمخشری کتاب دیگری دارد در صرف و نحو زبان عربی به نام «مقدمهالادب». این کتاب نیز جزو کتابهای مهم در صرف و نحو بوده است. سعدی در گلستان میگوید وقتی به کاشغر (در نزدیکی چین) رفته بود جوانی را دید که «مقدمهی نحو زمخشری در دست داشت.» زمخشری در کتاب مقدمه الادب نیز بخشهایی را در زیر متن عربی به زبان خوارزمی هم نوشته شده است.
ایرانی سومی که از او نوشتار به زبان خوارزمی بر جا مانده است مختار زاهدی غَزمینی است (درگذشته ۶۵۸ ق./ ۶۶۵ خ./ ۱۲۸۶ م.) اهل روستای غزمین خوارزم. وی کتابی به نام «قُنیه المُنیه» دارد. در این کتاب نیز نوشتارهایی به زبان خوارزمی یافت میشود.
زبان خوارزمی در دوران ما
زبان خوارزمی اندک اندک و به ویژه با آمدن ترکان به سرزمین خوارزم و کشتار ایرانیانِ خوارزمی به فراموشی رفت و ترکی جای آن نشست.
نخستین کوشش علمی در زمینهی بازشناسی زبان خوارزمی در سدهی بیستم پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد. در سال ۱۹۵۱ م./ ۱۳۳۰ خ. ولید توغان (Z. V. Togan) کتاب «مقدمه الادب» را با ترجمهی خوارزمی آن در کتابی با عنوان «پارهی یکم سندهایی دربارهی فرهنگ خوارزمی» (Documents on Khorezmian Culture, pt. 1: Muqaddimat al-adab, with the Translation in Khorezmian) در استانبول منتشر کرد.
یکی از کسانی که در زمینهی زبان خوارزمی کارهای مهمی انجام داده است ایرانشناس نامدار والتر برونو هنینگ (Walter Bruno Henning) است. استاد هنینگ در سال ۱۹۵۱ م./ ۱۳۳۰ خ. مقالهای به نام «زبان خوارزمی» منتشر کرد. وی چهار سال پس از آن در سال ۱۹۵۵ م./ ۱۳۳۴ خ. مقالهای به نام «ساختار فعل در زبان خوارزمی» منتشر کرد. مقالهی بعدی هنینگ ده سال پس از آن یعنی در سال ۱۹۶۵ م./ ۱۳۴۴ خ. و با عنوان «سندهای خوارزمی» منتشر شد. هنینگ در سال بعد، از دانشگاه مرخصی گرفت تا کار روی فرهنگ خوارزمی را به پایان برساند. اما متاسفانه در سال ۱۹۶۷ م. /۱۳۴۶ خ. زمین خورد و پایش شکست و بر اثر آن درگذشت. فرهنگ ناتمام وی را دیوید نیل مککنزی در سال ۱۹۷۱ م./ ۱۳۵۰ خ. منتشر کرد.
در سال ۱۹۶۸ م./ ۱۳۴۷ خ. یک آلمانی به نام یوهان بنتزینگ (J. Benzing) کتابی چاپ کرد به نام «مواد زبانی خوارزمی و دستنویس مقدمه الادب زمخشری» (Das chwaresmische Sprachmaterial einer Handschrift der Muqaddimat al-adab von Zamaxshari). مککنزی در سال ۱۹۷۰ م./ ۱۳۴۹ خ. نقد مفصلی بر این کتاب نوشت که آن را میتوانید در این نشانی در تارنمای ارزشمند آذرگشنسپ بخوانید. بنتزینگ در سال ۱۹۸۴ م./ ۱۳۶۳ خ. نیز کتابی به نام «نمایهی واژگان خوارزمی» (Chwaresmischer Wortindex) منتشر کرد.
پس از مرگ نابهنگام هنینگ، مککنزی و هلموت هومباخ (Helmut Humbach) نقش مهمی در پژوهش در زمینهی زبان خوارزمی داشتند. در سال ۱۹۹۰ م./ ۱۳۶۹ خ. کتابی از مککنزی منتشر شد به نام «عنصرهای زبان خوارزمی در قنیه المنیه» (The Khwarezmian Element in the Qunyat al-munya). مککنزی در کار آمادهسازی فرهنگ کامل خوارزمی بود اما این کار نیز پس از مرگ وی در سال ۲۰۰۱ م./ ۱۳۸۰ خ. ناتمام ماند.
هلموت هومباخ هم در کتاب «انبارگ زبانیک ایرانیک» (Compendium Linguarum Iranicarum) چاپ سال ۱۹۸۹ م./ ۱۳۶۸ خ. در ویسبادن آلمان به ویراستاری شمیت (R. Schmitt) بخش زبان خوارزمی را فراهم کرده است.
خاستگاه
برای نوشتن این مطلب از مقالهی مککنزی دربارهی زبان خوارزمی در دانشنامهی ایرانیکا بهره بردهام.
گفتنی است که در سال ۱۳۸۷ خ./ ۲۰۰۸ م. آقای یدالله منصوری، پژوهشگر گروه زبانهای ایرانی فرهنگستان زبان و ادب پارسی، مقالههای یاد شده در بالا را ترجمه و در کتابی منتشر کرد:
نام کتاب: ده گفتار دربارهی زبان خوارزمی
مترجم: یدالله منصوری
ناشر: انتشارات طهوری
سال: ۱۳۸۷ خ.
صفحه: ۲۳۹ صفحه
این کتاب شامل ترجمههای مقالههای زیر از هنینگ و مککنزی و هومباخ و نیولی است:
۱- «ساختار فعل خوارزمی» (The Structure of the Khwarezmian Verb) اثر هنینگ
۲- «زبان خوارزمی» (The Khwarezmian Language) اثر هنینگ
۳- «اسناد زبان خوارزمی» (The Choresmian Documents) اثر هنینگ
۴- «مادههای فعل ایمپرفکت [!] خوارزمی» (Khwarezmian Imperfect Stems) اثر مککنزی (ترجمهی درستتر: ستاکهای فعل ناکامل در زبان خوارزمی)
۵- «زبان خوارزمی و اوستایی» اثر مککنزی (نام مقالهی انگلیسی را نیافتم)
۶- «زبان خوارزمی در کتابهای فقهی» اثر مککنزی
۷- «زبان خوارزمی» اثر مککنزی
۸- «واژهبستها در خوارزمی» اثر مککنزی
۹- «زبان خوارزمی» اثر هومباخ
۱۰- «نکاتی دیگر دربارهی فرضیهی خوارزمی» اثر گراردو نیولی (Gherardi Gnoli)
در پایان نیز نمایهی واژگان، نامنامه و پیوست آمده است.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموند رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
dorud bar šomâ sepâs
kârân-i ke har ce zudtar bâyad karda šodan: gerdâvari ye vâžanâmagân e bovandak barây e hama ye irânik zabânân ast. deriqmandâna barây e pârsik e miyânik ke in hama badân pârdâxta šoda ast vâžanâma-i bovandak nevešta nešoda ast. hamconin in hama naskân andarbâra ye irânik zabânân ba pârsik bargardânda nešoda ast.
Vaspor jan , ager in zaban-negare-ye shama : nokte, zir wa zaeber ne mi dasht ,an ra
be yek roz 100 bar behter az shama mi amokhtaem
parsianjoman baayed in gone nabeshte haa ra bergerdan ne maayed. man be khod Vaspor jan chand bar nabeshtaem, eshan gosh ne mi dahad; chon khod ra zor-aawer mi pandarad. eshan der azmon zaban ke man dabir an bashaem hamdasti konand ,daneste nist chand bar shomare hich=0 be eshan be dahaem . eshan andaki ba zaban avosta-ye aashena-ye darad khod ra shahansha mi padarad
۸th February 2017 – parsianjoman aazad ast ke chap konad yaa chap ne konad, chon nabeshte der ber-girend-gi (mohtawa)ne darad. her nabeshte baayed be khanende chizi ra bi aamozanad
انجمن پارسی و فینگیلیش نوشتن؟ باعث تاسفه
با درود از تارنمای بسیار زیبای شما.
همچنین من به تازگی به تلگرام شما پیوستم ولی اون چیزی که خواستم کم داشت به چم این که جایی تو تلگرام که بشه پیشنهادها مون رو بدیم. بیشتر کانالای تلگرامی یک لینک هم برای دادن پبام و پیشنهاد به سرپرست کانال دارن.
خواستم درباره «واژه ماه روز» بگم. نخست این که تاریخ واژه ای پارسی از ریشه «تاریک» است. پس دگرگون کردن آن در زبان پارسی نیاز نیس. دوم هتا اگر بخواهیم آن را دگرگون کنیم بهتره از واژگانی فایده ببریم که تو پندار و گویش مردم بیشتر جا دارن و پارسی هم هستن. چون پارسی واژه «تقویم» را می توان «گاه نما» گفت پس تاریخ رو میشه گاهان و هنگامه هم نامید.
شوربختانه دوست و استاد بزرگوار اگرچه از گفته استادان اروپایی آورده اند چم خوارزم را درست ننوشته اند و در بخش کردن ان نیز پیروز نبوده اند خوار بچم پست و فرودست نیست خوار بچم اسان است خوار و دشخوار گویند .
اگر بنزد تو باشم و گر بدیگر جای
بجز بدست تو دشخوار من نگردد خوار
قطران تبریزی
چنین گفت با او یل اسفندیار
که کاری گرفتیم دشخوار خوار
فردوسی
گو پهلوان گفت چندین سپاه
نباید که دشخوار و دورست راه
اسدی طوسی
بخش دیگر ان نیز رزم است و رزم بچم بوم و سرزمین است خوار و رزم چون کنار هم امده چنانچه شیوه پارسیان است یک ر برداشته شده و خوارزم گفته اند – همانگونه که ابوریحان بیرونی خوارزمی گفته خوارزمیان نیز مانند سغدیان گلی از بوستان پارسیان و درختی از ان باغند
یادم رفت بنویسم در عربی نیز زمینی که دشت نرم مانند زمین خوارزم باشد سهل می نامند مانند سهل نینوا و خوار بچم اسان است و آسان در پهلوی بچم آیان بوده مانند خوراسان که خور ایان است .آسان/آیان یعنی بدست ایدنی / به دست امدنی است
و از یاد نبریم که سخن از پارسیان است و نه گویندگان این زبان که پارسی دری است این پارسی دری و شاخه ای از زبان پارسی است