پارسیانجمن: تقی اَرانی پدرِ مینویِ اندیشهی چپ در ایران در ۱۳ شهریورِ ۱۲۸۲ در تبریز زاده شد و در بهمنماهِ ۱۳۱۸ به شَوَندِ بیماریِ تیفوس در زندان درگذشت. وی از هموندانِ(اعضای) برجستهی گروهی انبازگرا(کمونیست) به روزگارِ رضاشاه بود که پس از دستگیری به گروهِ ۵۳ تن نامدار شدند.
کسانی که خویشتن را پیروانِ ارانی میدانستند سپستر «حزبِ توده» را بنیاد نهادند و هر آنچه از جُستارهای او یافتند یکیک به چاپ سپردند، لیک از چاپخش دو جُستار او خودداری ورزیدند: یکی به نامِ «زبانِ فارسی» چاپشده در ایرانشهر، شمارهی ۵ و ۶، رویههای ۳۵۵ تا ۳۶۵، برلین، ۱۹۲۴ و دومی «آذربایجان یا یک مسئلهی حیاتی و مماتیِ ایران» چاپشده در فرنگستان، شمارهی ۵، رویههای ۲۴۷ تا ۲۵۴، برلین، ۱۹۲۴.
در این دو جُستار ارانی بر بایستگیِ پاسداشتِ ایران و گسترشِ زبانِ ملیِ ایران پرداخته است و در جایگاهِ یک ایرانیِ آذربایجانی پاسخی کوبنده به پانترکیستهای عثمانی داده است. ارانی در «آذربایجان یا یک مسئلهی حیاتی و مماتیِ ایران» نویسد:
«آذربایجان چنانکه از اسمش پیدا و آشکار است مظهرِ آتشِ مقدسی است که روشنایی فکر و حرارتِ روحِ ایرانی را در ادوارِ مختلفه به عالمیان نشان داده … این ناحیه که از ازمنهی قدیمه مسکنِ اقوامِ آریاننژاد و یکی از مهمترین مهدهای تمدنِ ایرانی بوده آثاری به ظهور رسانده که الحق باید تمامِ آریانهای دنیا بدان افتخار کنند … بدبختانه پس از حملهی وحشیانِ مشرق و تسلطِ قومِ خونخوارِ مغول، که شنایعِ اعمالِ آنها از صفحهی تاریخ محونشدنی است، در قسمتِ عمدهی آذربایجان اهالی زبانِ خود را فراموش نموده به زبانِ ترکی متکلم شدهاند. ترکیزبان بودنِ بعضی از قسمتهای ایران باعثِ اشتباهِ برخی مردمانِ بیاطلاع (پانترکیستها) شده بدون اینکه این قبیل اشخاص قدری صفحاتِ تاریخ را ورق زده از حقیقت مطلع شوند فورا ادعا میکنند که این قوم ترک و همنژاد ما هستند! … اگر چه امروز از آتشکدههای قدیمِ ایران در آذربایجان و قفقاز جز آثاری بیش باقی نمانده، ولی هنوز قلب هر آذربایجانی در محبتِ ایران آتشکدهی مشتعل و سوزانی است. گویا نمیدانند که یک نفر آذربایجانی ترکشدن را برای خود ننگ میداند. … گویا نمیدانند کلمهی «آذری» که به آذربایجانیها خطاب میکنند به معنیِ آتشی است که نیاکانشان در روحِ آنها به ودیعه گذاشته و آن را برای سوزاندن خرمنِ هوا و هوسِ دشمن ذخیره کردهاند. ما در اینجا توجهِ تمامِ ایرانیان را به این نکتهی مهم جلب مینماییم که مسئلهی آذربایجان یکی از مهمترین قضایای حیاتی و مماتیِ ایران است و بر هر ایرانی واضح است که این ایالت برای ایران حکمِ سر را دارد.»
شوربختانه جنبشِ چپِ ایران و آنانی که خویشتن را پیروانِ ارانی میخواندند روزبهروز از اندیشههای ایرانگرایانهی او دور شدند تا آنجا که یکی از دستاوردهای چپِ در سرزمینِ ما بیگانهگرایی و پشتیبانی از دشمنانِ یکپارچگیِ سرزمینیِ ایران است.
زبانِ پارسی و آذربایجان نوشتهی زندهیاد تقی اَرانی را از «اینجا» بارگیرید.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
لطفا بفرمایید این مقالات را از چه طریقی بدست آوردین؟ لینک رفرنس این مطلب را درج کنید! من از نزدیکان دکتر ارانی هستم، و نسل اندر پیوند داریم، و احمدکسروی باجناق پدربزرگم بودند! ولی این مطالب را در آرشیوشان نداریم، امیدوارم مخزن این اراجیف را ذکر کنید من تورک هستم از طرف پدر و مادر، که هر دو متولد تهران هستند و پدر بزرگ مادری من فوق ادبیات بودند سال۱٣۱۶ استاد دانشگاه و رییسفرهنگ بودهاند در زمینه دستور زبان آیین نگارش و آواشناسی زبان فارسی و….. عروض تا مزدیسنا در ادبیات فارسی تألیفاتی دارند هنوز مخزن محققان هستند، پدر و مادرم استاد اسبق دانشگاه بودند ولی هیچوقت تورک بودنم را جز افتخار و بالیدن به زبان سرزمینم و هویتم هیچ حسی ندارم البته شما فرد بیسوادی هستید اگر نیستید کتاب “ایران تورکلرین اسکی تاریخی” نوشته شده پروفسور زهتاب(کیریشجی) مطالعه کنید البته ایشون هم محقق و استاد دانشگاه هستند نه مثل کسروی تحصیلات حوزوی داشته باشند و بعد از مدتی عبا و قبا رو بوسیده و تلبیس مدرن تن کرده باشند مخلص کلام برای یک پارس بودن تعصب داشتن بحدی که زبان هموطنانت را… متأسفانه فاشیسم شدیدترین بیماری روانی هست بعنوان یک دکتر پیشنهاد میکنم به سایکولوژیست مراجعه کن،
جناب آقای «دکتر نریمان آهنی»، به جای انگشت اتهام بلند کردن، اگر حداقل این چند خط بالا را خوانده بودید، میدید که منبع را چنین ذکر کردهاند و اصل نوشته را هم به صورت پیدیاف گذاشتهاند:
«زبانِ فارسی» چاپشده در ایرانشهر، شمارهی ۵ و ۶، رویههای ۳۵۵ تا ۳۶۵، برلین، ۱۹۲۴،
«آذربایجان یا یک مسئلهی حیاتی و مماتیِ ایران» چاپشده در فرنگستان، شمارهی ۵، رویههای ۲۴۷ تا ۲۵۴، برلین، ۱۹۲۴.
شما خود را به ارانی و کسروی منسوب میدارید، در این انتساب اگر دروغ نگفته باشید، معلوم نیست که چرا اندکی از فضل این بزرگان در شما نشت نکرده است. به احمد کسروی که دوست و دشمن، دست کم، به توانایی تاریخنگاری علمی او اذعان دارد به دیدهی تحقیر مینگرید و در برابر، کسی را که تنها سواد مکتبی دارد و بالاترین دستاوردش خدمتگذاری به صدام حسین و حزب بعث عراق بوده است و کتابی سرتاپا جعل و دروغ نوشته که تنها پانترکیستهایی فرومایه که از دانش زبانشناسی و تاریخ اندکی آگاهی ندارند بدان استناد میکنند را به عنوان «پروفسور» جا میزنید! به راستی که عقل در گِل میماند از این همه انصاف شما! سند خیانت این فرد را هم در زیر ببینید:
http://azariha.org/901/
در ضمن، من خود نیز تبریزیام و اجدادم نسل اندر نسل در این شهر فرهنگپرور که در دامنش کسانی چون ارانی و کسروی را پروده است زیستهاند. برای من و همهی اجدادم، تا آن جا که میدانم، همانگونه که ارانی هم به درستی گفته است، انتساب به ددمنشانی که تاریخی جز ترکتازی و قتل و غارت و چپاول نداشتهاند مایهی ننگ بوده است.
همچنین همشهری زشت است که کسی خودش را «دکتر» میخواند و سخن از بزرگی تبارش میراند چنین سفیهانه صحبت کند و دیگران را که جز راستی نگفتهاند به پیش دکتر رفتن فرابخواند. همانا که راست گفت آن دانشمند و همشهری تبریزیمان که پانترکیسم ملغمهای از بیسوادی و بیشعوری است.
لطفا این کامنت رو حذف میکنید، به اسم من کامنت گذاشتن
شگفتا!
منم فامیل اردوغان هستم و مادر زن پسر عمم میشد دوست دختر دوم آتاترک.
یا همون آتا {{{تورک}}} بقول شما.
سخن بنده این است که جناب {نریمان آهنی}، حتی اگر لاف هم میزنید درست بزنید!
تورک به هر ترتیب یعنی تجاوزگر به ایران که منطقی جز رفتار وحشیانه نداره.شما چطور دکتری هستید که نمی توانید درست فارسی بنویسید.پان ترک جیره خور سیاست انگلیسیه و اجیر شده برای یورش به ایران عزیز که جان ما هزاران سال فدایش باد به نام و به ننگ.ایرینم خورنه یزه میده
درود بر شما پیوندی که بالا گذاشتید درست کار نمی کند.سپاسگزار میشم راهنمایی کنید.