جمهوریِ دروغینِ «آذربایجان»

جایگاهِ اران بر پایه‌ی گفته‌ی استرابو

پارسی‌انجمن: سرزمینی که امروز در بالای رودِ ارس جای دارد و «آذربایجان» نامیده می‌شود تا سده‌ای پیش (تا ۱۹۱۸) هیچ‌گاه بدین نام خوانده نشده و «اَران»/ «آلبانیا» نام داشته است. این نامِ دروغین را دشمنانِ تاریخ و فرهنگ و یکپارچگیِ سرزمینیِ ایران، به رهبریِ استالین، بر این پهنه‌ی ایرانی نهادند تا هر گاه خواهند، از این راه، ایران را زیرِ فشار بگذارند. هر چند از همان زمان دانایانِ ایران بدین دروغ واکنش نشان داده‌اند ولی تا کنون کاری، چنان‌که باید و شاید، از پیش نبرده‌اند.

جُستارِ زیر «جمهوریِ جعلیِ آذربایجان» نام دارد که روزبه آذرگون، پیش‌تر، آن را به انگلیسی و ترکی استانبولی نوشته بود و هم‌اکنون گزارشِ پارسی‌اش را در پی‌دی‌افی ۷۲ رویه‌ای به دست داده است.

این جستار دربردارنده‌ی ۱۰ سند است. رجروبی(اسکنی) از هر سند به همراهِ نشانیِ بارگیریِ نبیگِ(کتابِ) دربردارنده‌ی آن سند و نوشته‌ی انگلیسی و گردانشِ پارسیِ آن جای داده شده است. در پایانِ هر سند نیز، برای اندریافتی بهتر، نقشه‌ی گیتاشناختیِ سند هم آمده است.

فهرستِ سندها:

سندهای هم‌روزگار

۱۹۱۸ میلادی. نامه‌ی اعتراضیِ سفیرکبیرِ دولتِ قاجار در استانبول به دولتِ عثمانی بابتِ تشکیلِ دولتی با نامِ آذربایجان.

۱۹۲۳ میلادی. محمدامین رسول‌زاده، کتابِ جمهوریِ آذربایجان، چگونگی شکل‌گیری و وضعیت آن.

سندهای پیش از اسلام

۶۳ پیش از میلاد. استرابو، جغرافیای استرابو، جلدِ پنجم.

۷۶ میلادی. پلینی بزرگ، تاریخِ طبیعیِ پلینی.

سندهای پس از اسلام

۸۲۰ میلادی. ابن خردادبه، المسالک و الممالک.

۸۵۰ میلادی. احمد بن ابی یعقوب، البلدان.

۹۲۰ میلادی. اصطخری، المسالک و الممالک.

۹۵۰ میلادی. ابن حوقل، صوره الارض.

۱۰۰۰ میلادی. ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان.

۱۱۷۹ میلادی. یاقوت حموی، مجم البلدان.

«جمهوریِ جعلیِ آذربایجان» را از «اینجا» بارگیرید.


آگاهی: برای پیوند با ما می‌توانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از به‌روزرسانیهای تارنما می‌توانید هموندِ رویدادنامه پارسی‌انجمن شوید و نیز می‌توانید به تاربرگِ ما در فیس‌بوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.


جستارهای وابسته

  • آذربایجان را دریابید!آذربایجان را دریابید! عباس سلیمی آنگیل: خبر ممنوعیت زبان فارسی در نشست‌های شورای شهر ارومیه، و قهر نمایندهٔ کردزبان، خالد حاتمی، ممکن است خیلی‌ها را شگفت‌زده کند، ممکن است برای خیلی‌ها فضای ترکیه و سوریه و دیگر بازماندگان عثمانی را فرایاد آورد، اما من شگفت‌زده نیستم که هیچ، از تعجب دوستان […]
  • زبانِ پارسی و آذربایجان دو جُستار از دکتر تقی ارانیزبانِ پارسی و آذربایجان دو جُستار از دکتر تقی ارانی تقی ارانی: «آذربایجان ... از ازمنه‌ی قدیمه مسکنِ اقوامِ آریان‌نژاد و یکی از مهم‌ترین مهدهای تمدنِ ایرانی بوده ... بدبختانه پس از حمله‌ی وحشیانِ مشرق ... در قسمتِ عمده‌ی آذربایجان اهالی زبانِ خود را فراموش نموده به زبانِ ترکی متکلم شده‌اند. ترکی‌زبان بودنِ بعضی از قسمتهای ایران باعثِ اشتباهِ برخی مردمانِ بی‌اطلاع (پان‌ترکیستها) شده بدون […]
  • گواههایی تازه‌یافته درباره‌ی دگرگونیِ زبان در آذربایجان و جای‌نامهای پارسی به ترکیگواههایی تازه‌یافته درباره‌ی دگرگونیِ زبان در آذربایجان و جای‌نامهای پارسی به ترکی این پژوهش به بررسیِ ‌جای‌نامهای آذربایجان در نوشته‌های تاریخیِ روزگارِ صفویه، همچون صفوه‌الصفا و صریح‌الملک، می‌پردازد و نشان می‌دهد که بیشتر جای‌نامهای آذربایجان واژه‌های پارسی بوده‌اند که سپس‌تر ترکی گردیده‌اند و همچنین گواههایی ارزشمند درباره‌ی دگرگونیِ زبانیِ آذربایجان فرادستِ پژوهندگان […]
  • زبان فارسی و حکومتهای ترکانزبان فارسی و حکومتهای ترکان استاد جلال متینی در این جستار به اینکه چگونه زبانِ پارسیِ دری زبانِ رسمیِ ایرانشهریان شد پاسخ می‌دهد و در این میان جایگاهِ زبانِ پارسی را به روزگارِ فرمانرواییِ سررشته‌دارانِ ترک […]
  • استاد شهریار: آذربایجان کانونِ زبانِ پهلوی و نژادِ آریا بود+آوااستاد شهریار: آذربایجان کانونِ زبانِ پهلوی و نژادِ آریا بود+آوا استاد شهریار: «کانونِ زبانِ پهلوی آذربایجان بوده، مرکزِ ایران آذربایجان بوده، کانونِ نژادِ آریا، دروازه‌ی شرق، دروازه‌ی غرب، همه، آذربایجان بوده است.» این گفته‌ها نشان‌دهنده‌ی آگاهیِ تاریخیِ شهریار است. او به نیکی از این راستیِ تاریخی آگاه بود که زبانِ آذربایجان پیش از ترک‌تازیِ ترکان گویشی از زبانِ پارسی با نامِ پهلویِ آذری بوده و بر […]
  • بارگیری «زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران»بارگیری «زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران» پارسی‌انجمن: ناصح ناطق در زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران به زبان کهن آذربایجان، آذری، که پیش از ترکیْ زبان آذربایجانیان بود، پرداخته و دنباله‌ی پژوهش‌های زنده‌یادان احمد کسروی، یحیی ذکاء، عبدالعلی کارنگ و منوچهر مرتضوی را پی گرفته است. گفتنی است که همه‌ی پژوهشگران نامبرده که در زبان باستان آذربایجان پژوهیده‌اند خود […]

4 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. در زبان ما مردم آدورپایگان هنوز واژه هایی پارسیگ پهلویگ یافته می شوند و چنان کهن هستند که مردم می پندارند که واژگانی ترکی می باشند که چنین نیست، مانند:
    کَسیگ: آنچه بیشتر از اندازه است، مازاد
    اَکَسیگ: که اَکسیگ گفته می شود، آنچه کمتر از اندازه است
    بالیگ: که امروزه بالیق گفته می شود، همان ماهی است که از واژه بال و پسوند “یگ” با چیم (معنی) ساخته می شود و به این جانور باله/بالَک دار گفته می شود.
    بی بَر: برابر پارسیگ پهلویگ دیکر برای پیلپَل (فلفل) است که چون میوه (بَر، بار) آن تلخ است، به نام بی بَر یا همان بدون میوه (به درد بخور و خوشمزه و خوردنی)نامیده شده است.

    • درستتر بنویسم:
      کَسیگ: آن اندازه ای که از اندازه ای که باید باشد، بیشتر است
      اَکسیک: آن اندازه ای که از اندازه ای که باید باشد، کمتر است

  2. آیا آستاراگان (آستاراخان روسیه کنونی) همان برَهم (شکل) افزوده آستاراگ (آستارا در ایران) نیست؟ و کازان و کازاگستان (کازاخستان) واژگانی پارسی پهلوی نیستند؟ شاید بهتر باشد که پایان نامه ها و پَندنامه (رساله) هایی در پیوند با شناسایی واژگان پارسیگ پهلویگ در زبان های بخش های گوناگون ایران زمین انجام بشوند که واژگان بیشتری شناسایی بشوند، و یا واژگان پارسیگ پهلویگ در کشورهایی چون ترکیه، روسیه، کازاگستان، تاجیکستان، و زبان ارمائیلیگ (عربی) گردآوری شوند. برای نمونه من نشان دادم که واژه سفینه همان واژه سپینَگ است که به زبان ارمائیلیگ راه یافته است و واژگانی چون خانم و اتاق واژگانی پارسی پهلویگ و نه مغولی هستند و نوشته نیبیگ (کتاب) درسی زبان فارسی در ابن باره درست نیست و نمی تواند هم درست باشد. پس، کار بیشتری بر دوش دانشگاهیان رشته زبان پارسیگ پهلویگ استو پیشاپیش سپاسگزارم و آرزوی کاموَری روز افزون دارم.

دیدگاهی بنویسید.


*