کورش جنتی: پادورزی(مخالفت) با نوواژهها عمری به درازای تاریخ واژهگزینی دارد. آگاهی به این تاریخچه و سرنوشت نوواژههایی که با آنها پادورزی شده است به پارسیزبانان کمک میکند تا برخورد پختهتر و سنجیدهتری با نوواژههای پارسی داشته باشند. در بررسی فهرست پادورزان و ریشخندکنندگان به نامهای بزرگی برمیخوریم. برای نمونه محمد علی فروغی، که خود نخستین فَرنشین(رییس) فرهنگستان نَخست بود با جایگزین شدن «پیشوند» و «پسوند» به جای «مَزید مقدم» و «مزید موخّر» پادورزی میکند و آن را تندروی میداند.۱ عبدالله مستوفی معتقد بوده «دادگستری» نمیتواند جای «عدلیه» را بگیرد، زیرا «عدلیه» واژۀ کوتاهتری است. «دادگستری» چهار هجا دارد و «عدلیه» سه هجا. او در این باره نوشته بود:
« آقایان، هر قدر میخواهید باد به بیرق لغت «دادگستری» بکنید. مردم «عدلیه» را برای اختصارش ترک نمیکنند و «دادگستریِ» شما با وجود این که وضع شدۀ فرهنگستان هم هست روی کاغذ خواهد ماند.»۲
تقیزاده واژۀ «واژه» را مندرآوردی میدانسته و ترجیح میداده همان «لغت» را به کار ببرد.۳ جعفر شهیدی واژۀ «پَدافند» را نارست میدانسته۴. عباس اقبال آشتیانی که خود هموند(عضو) فرهنگستان بود در مجلۀ یادگار میگفت «دانشگاه» و «دانشکده» هیچ گاه نمیتواند جای «یونیورسیتی» و «فاکولته» را بگیرد۵. خسرو فرشیدورد واژۀ «ارتش» را غلط میداند.۶ دیگر میهندوستتر از هدایت که نداشتهایم. همان هدایتی که برای آموختن زبان پهلوی به هند سفر کرده بود و از نخستین کسانی بود که این زبان را از زردشتیان یاد گرفته است. همان هدایتی که عربینویسی و عربیگرایی سید حسن تقیزاده را نقد میکند و از پارسینویسی پشتیبانی میکند.۷ هم او هم در ریشخند واژههای فرهنگستان دستی داشته و سروده:
شد کلوپ و کافه و جایی و قبرستان کنون/ باشگاه و داشگاه و شاشگاه و لاشگاه
یا یادداشتی در سال ۵۷ در نقد کتاب «پیرامون ساخت و نقش رسانهها» منتشر شد که در آن در نقد واژههای «همایش» و «رسانه» نوشته شده است: «همایش» و «رسانه» دو لفظی است که مطرود جامعه قرار گرفت و بهراستی هر دو از الفاظ ناپسند و ناشایستی است که هم بیسلیقگی و بیذوقی واضعین آن و هم نارواداری آنها را به ادب اصیل فارسی میرساند.»۸
خب، البته همین که این منتقد سازندگان این دو دو واژه را «فاشیست» و «نژادپرست» نخوانده جای شکرش باقی است. کم نبوده و نیستند منتقدانی که به هواداران پالایش زبان چنین برچسبهایی زدهاند و میزنند.۹
اینها مشتی نمونۀ خَروار از نوواژگانی هستند که با آنها پادورزی شده و گذر زمان نادرستی دیدگاه پادورزان را اثبات کرده است. جا دارد هر ایرانی میهندوستی این پیشینه را در یاد داشته باشد تا در برخورد با نوواژهها همراهی و همدلی بیشتری داشته باشد و کمی با احتیاطتر در این زمینه سخن بگوید.
بازبُردها(ارجاعات)
- ۱. بازاندیشی زبان فارسی، داریوش آشوری.
- شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی.
- واژهگزینی در ایران و جهان، رضا منصوری.
- همان.
- «یادگار» و نبرد با لغتسازان، امیرحسین دولتشاهی، تارنمای ایرنا.
- فرهنگ پیشوندها و پَسوندها، خسرو فرشیدورد.
- پاسخِ هدایت به تقیزاده دربارهی بایستگیِ به کارگیریِ واژههای پارسی، تارنمای پارسیانجمن.
- تارنمای چشم و چراغ.
- در پدافند از واژۀ درود، کورش جنتی، تارنمای پارسیانجمن.
آگاهی: برای پیوند با ما میتوانید به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
با درود . به نظر می رسد بسیاری از ما ایرانیان با نواندیشی و نوآوری مشکل داریم . ما گریزی نداریم که سنت را نقد کنیم خواه سنت ایرانی و خواه سنت دینی ، ما نه تنها پادورزی ای با سنت ایرانی و دینی نداریم بلکه دوستدار آنها هستیم .
اما برای زنده ماندن این سنت ها ، باید از ” نظریه ایجاد نمایی ” بهره جست . یعنی نمایی تازه از آنچه داریم و داشتیم ، ایجاد کنیم . با ” نظریه ایجاد نمایی ” . ضمن حفظ سنت و دستاوردهای کهن می توانیم با ایجاد یک نمای جدید از سنت با دنیای مدرن هم آوا و هماهنگ شویم .