کارگروهِ پایشِ «پارسیانجمن»، برنامهی «من و تو +» را پایش کرده است.
این پایش، برنامههای پخش شده در روزهای چهارماَمرداد و سوم، هشتم و دهم شهریورماه 1393 را در بر میگیرد.
گفتنی است «من و تو +» با رویدادها و رخدادهای روز در پیوند است و باید گفت مانند بیشینهی برنامههایی با این درونمایهها، کاربرد واژگانِ نیمهنشاندار و گاه نشاندار انگلیسی از سوی مجریان این برنامه بیشوکم روالمند[رایج] است.
دیگر آنکه با پُرنگری[توجه] به بودمایه[ماهیت] و شیوهی نارسمی و سرگرمکنندهی این برنامه، بازی و لوندی زبانی و واژگانی از ابزارهای نیرومندی است که از سوی مجریان برای جذابتر کردن برنامه و فراهم آوردن اسپاشی[فضایی] دوستانه و نزدیک با بینندگان به کار گرفته میشود. آمایشهایی[ترکیبهایی] مانند «میلیون بیلیون»، «ایونت میونت» و «فَشِنمَشِن»، نمونههایی از کاربرد این شیوه است.
پایشگر برپایهی کارشیوهی پایش پارسیانجمن، واژگان پایش شده را به پنج دسته بخش میکند:
ا_ واژگان نشاندار بیگانه: اِکسایتد، استایل، لودکردن، رُل، کمپین، بِرَند، شِلتر، سیکس پَک، ایونت، سابجکت، هالیدِي، آفیس و میکآپآرتیست.
2_ واژگان نیمهنشاندار بیگانه: مکانیزم، آکادمی، پارتی، ایده، سمبلیک، مرسی، تکنولوژی، سورپرایز، اِکران، فستیوال و اسپانسر.
3_ واژگان بیگانهی بینشان در زبان پارسی: سیستم، لیست، کلاس، پروتئین، سری، کالری، موزیک، شانس، بسیار هم شیک، استودیو، پروژه، سایت، تروریستی، تقریبا، متاسفانه، در آخر، حادثه، اتفاق، نفر، شخصا، واقعیت، بینالمللی، مشترکالمنافع، اولین، غیر نظامی، جایزه، منطقی، نوع، محصول، اشیاء، ابداع، عرق (عرقِ بدن)، لذت، تلاش، کلمه، مضمون، اصلی، غذا، جمع، عکس، انشاءالله، سابقه، اَمن، موفق، طبیعت، مختلف، بطری، از این طرف، خاص، اعضاء، هدف، معروف، لباس، مراسم، تیپ و صورت.
4_ واژگان پارسی نیمهنشاندار (این فهرست، واژگان برساخته شده از پس از فرهنگستان نخست را نیز در بر میگیرد): شهروند، رایانه، برنامه، هواپیما، سرنشین، درخور، بازیافتی، کارگردان، جشنواره و درخور.
5_ واژگان پارسی نشاندار در زبانِ پارسی: بیناک [ویدیو].
برابرهای پارسی شماری از واژههای بیگانهی به کار رفته در برنامهی من و تو +
آفیس: دفترِ کار
آکادمی: آموزشگاه، آموزشکده
ابداع: نوآوری
اتفاق: رخداد
از این طرف: از این سو
اِکران: نمایش
انشاءالله: به امید خدا
اولین: نخستین
ایوِنت: رویداد
بِرَند: نشانِ بازرگانی
پارتی: مهمانی
تروریستی: هراسافکنانه (این واژه در پارسی افغانستانی کاربرد دارد)
تقریبا: بیشوکم
تکنولوژی: فناوری
تلاش: کوشش
حادثه: پیشامد
خاص: ویژه
در آخر: در پایان
رُل: نقش
سابجکت: موضوع
سابقه: پیشینه
سایت: تارنما
سمبلیک: نمادین
سیکسپَک: ششتکه
شانس: بخت
شِلتر: پناهگاه
صورت: چهره
غذا: خوراک
کلمه: واژه
کَمپین: کارزار
لباس: پوشاک
لودکردن: بارگیری کردن
لیست: فهرست
متاسفانه: شوربختانه، بدبختانه
مختلف: جوراجور، گوناگون
مراسم: آیین
مرسی: سپاس
موفق: کامیاب
میکآپ آرتیست: هنرمندِ چهرهپرداز
نفر: تن
نوع: گونه
هالیدی: تعطیلی
هدف: آماج
سابجکت: موضوع ??
یک بام و دوهوا که نمیشود، واژگان تازی برتر از واژگان فرنگی اند؟
سابجکت = درون مایه
با سلام،
اگر پیشنهاد شما برای برند «نشان بازرگانی» است برای لوگو چه واژه پارسی را پیشنهاد می کنید؟ در مورد «موضوع» هم، مگر واژه پیشنهادی شما یعنی «درونمایه» به ازای «مضمون» به کار نمی رود؟ مانند مضمون شعر یا داستان؟
با سپاس