۴۶. پایش

پارسی‌انجمن: در پاسداری و پالایش زبان پارسی 46 ۴۶. پایش زیست‌پایش دور‌پایش خودپایی پاییدن پایشگری پایش ازدانگاره telemonitoring self-monitoring monitoring monitor to biomonitoring پارسی انجمن

جستارهای وابسته

3 دیدگاه فرستاده شده است.

  1. با درود
    پایش/ پایشگری هموگ(معادل) conservation است نه monitoring
    در فراوا(فرهنگ ریشه شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک) در برابر تَرمِ monitor واژه های ۱) پهریدن؛ ۲) پهره‌گر آمده است. برای ازدایش(اطلاع) بیشتر بنگرید به درآیه ی monitor

  2. درود دوست گرامی. این واژه‌ها برساختهٔ فرهنگستان هستند و در این معناها کاربرد یافته‌اند. جدای از اینکه به نگرمان واژه پایش برای conservation درخور نیست.

پاسخ دادن به امیرمحمد لغو پاسخ


*