ثروتمندان، پشتیبان فرهنگ و هنر ایران باشند
مسعود لقمان: بیتا دریاباری، از ثروتمندانِ نیکوکارِ ایرانیِ ساکنِ امریکا، دومیلیون دلار به بخش شاهنامۀ دانشکدۀ پمبروکِ دانشگاهِ کمبریج کمک کردهاست تا پژوهش بر این اثرِ جاودانۀ استاد سخن، فردوسی توسی، رونق بیشتری گیرد و با این کارِ نیک همۀ آنانی را که به شاهنامه و فرهنگ ایران عشق میورزند سپاسگزار خویش کردهاست.
دریاباریِ ۴۴ساله از ۱۶سالگی سرزمین مادریِ خویش را برایِ تحصیل و زندگی در امریکا بدرود گفته اما هیچگاه، در تمامِ این سالها، پیوند خویش را با فرهنگ سرزمینش نگسستهاست. او، که رایانه خوانده، از چهرههای نامدار درۀ سلیکون (Silicon Valley) است که جایگاه غولهای فناوریست.
دریاباری، بیش از آنکه به دانش فناوریاش شهره باشد، به کوششهای بشردوستانه و فرهنگمدارانهاش شناختهشده است و ازجملۀ این کوششها میتوان از راهاندازی بنیاد زنِ نمونه (Unique Zan Foundation) برایِ پشتیبانی از حقوق زنان در سراسر جهان، بهویژه درزمینۀ آموزش زنان و همچنین بنیادهایی برایِ گسترش تحصیل زنان افغانستانی و نیز پایهگذاریِ مرکزی برایِ زنان فلسطینی در کرانۀ باختری رود اردن یاد کرد. او همچنین «مرکز برابری پارس» را برایِ پشتیبانی از مهاجران ایرانی در امریکا راهاندازی کردهاست. از کوششهای فرهنگدوستانهاش نیز میتوان از کمک ششونیممیلیوندلاریاش به دانشگاه استنفورد برایِ پژوهشهای ایرانشناسی و همچنین «جایزۀ ادبی بیتا»، که در سال ۲۰۰۸ راهاندازی شده و تاکنون به نامدارانی چون سیمین بهبهانی، گلی ترقی، محمدرضا شجریان، بهرام بیضایی و هوشنگ سیحون داده شدهاست، یاد کرد. افزونبراینها، او در سال ۲۰۰۹ به «موزۀ بریتانیا» و «بنیاد میراث ایران» یاری داد تا یکی از برجستهترین برنامههای این موزه به نام نمایشگاه «شاهعباس صفوی» در لندن برپا شود تا جهانیان با ایرانِ روزگارِ صفوی و این پادشاهِ تاریخمان آشنا شوند.
آنچه در پی میآید گفتوگویم با بیتا دریاباری دربارۀ کمک دومیلیوندلاریِ اخیرش به شاهنامهپژوهیست.
بخش شاهنامۀ دانشکدۀ پمبروکِ دانشگاهِ کمبریج چه ویژگیهایی داشت که شما را به کمک مالی به این نهاد ترغیب کرد؟
متأسفانه، در سالهای اخیر ازیکسو به این پژوهشها علاقهای نشان ندادهاند و ازدگرسو بهعلّتِ مشکلاتی که میان ایران و کشورهای اروپایی رخ داده، نهتنها هیچ کمک مالی به این پروژه نرسیدهاست، چند بار هم که پروفسور چارلز ملویل (Charles Melville) خواستهبود به ایران بیاید به او روادید ندادهاند و چنین بود که این کارهای پژوهشی زمین ماند. پروفسور ملویل استاد تاریخ ایران و از مدیران انجمن ایرانشناسی بریتانیا و رئیس انجمن نسخ خطی اسلامی کمبریج است و از سال ۱۹۹۹ مدیریتِ پروژۀ شاهنامه را به دوش دارد.
برایِ آگاهیِ خوانندگانتان عرض میکنم که برایِ بهفرجامرسیدنِ چنین پروژههایی عموماً یک یا چند نفر پول هنگفتی میگذارند تا پژوهشگرانی چون پروفسور ملویل بتوانند، با دریافتِ حقوقِ ماهانه، به کارهای تحقیقاتیشان ادامه دهند. متأسفانه پولی که در سال ۱۹۹۹ برایِ این پروژه نهاده شد مصرف شده و کسی هم دراینمیان کمکی نکردهبود.
شما چگونه با پروفسور ملویل و پژوهشهای شاهنامهشناسیِ ایشان و همچنین بخشِ شاهنامۀ پمبروک آشنا شدید؟
از سال ۲۰۰۷ بهاینسو با دانشگاه استنفورد همکاری میکنم. آقای حمید مقدم، با کمک دَهمیلیوندلاریشان، بخش ایرانشناسیِ این دانشکده را بنیاد گذاشتهاند و من نیز در این بخش «جایزۀ بیتا» را راهاندازی کردهام که هر سال به یکی نامداران فرهنگ و هنر ایران داده میشود. این تجربه کمک کرد تا با پژوهشگران دیگر آشنا شوم. یادم هست که برایِ پروفسور دیویس، که دَه سال بر ویس و رامین پژوهش کرده و ترجمهای هم از آن به انگلیسی منتشر کردهاست، سخنرانیای گذاشتیم. ازسویِ او با پژوهشهای پروفسور ملویل و مرکز شاهنامه آشنا شدم. در سفرهایی که به لندن داشتم، این شانس را داشتم که با پروفسور ملویل و همسرشان، فیروزه عبدلاوا، که هرچند روسی ست، علاقهای بسیار به زبان فارسی و شاهنامه دارد، آشنا شوم. شاید جالب باشد که بگویم این دو، درحدودِ بیست سال پیش، در ایران و در برنامهای مربوط به شاهنامه با هم آشنا شدند و با یکدیگر ازدواج کردند. این زوج ایرانپژوه اکنون، در کمبریج، در پروژۀ شاهنامه با یکدیگر همکاری میکنند و من سال گذشته دخترم را، که زادۀ امریکاست و فارسیاش چنان که باید و شاید خوب نیست، تشویق کردم تا در کنار این زوج کارآموزی کند تا با فرهنگ خودمان بیشازپیش آشنا شود و من ازاینطریق با پروژۀ شاهنامه و همچنین پژوهشهای پروفسور ملویل بیشتر آشنا شدم و ازآنجاکه آنان برایِ ادامۀ پژوهشهایشان به کمک مالی نیاز داشتند و حتی دانشگاه کمبریج تهدید به قطع این پژوهشها، بهعلّتِ نبودِ پشتیبان مالی، کردهبود، بر آن شدم تا به این پروژه کمک کنم. این را هم باید در نظر داشت که دانشکدۀ پمبرک، که پیشینهای ششصدساله دارد، یکی از ۳۱ دانشکدۀ دانشگاه کمبریج است که کارنامهای برجسته در ایرانشناسی دارد.
بله، ای.جی براون (۱۸۶۲-۱۹۲۶) و مینس (۱۸۷۴-۱۹۳۵) از ایرانشناسان برجستۀ این دانشکدهاند و حتی شنیدهام یکی از رویدادهای بسیار اثرگذار درخصوصِ پروژۀ شاهنامه، نمایشگاه «حماسۀ پادشاهان ایرانی: هنرِ شاهنامۀ فردوسی» بود که در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در موزۀ فیتز ویلیام کمبریج برگزار شد.
همینگونه است. شما باید در نظر آورید که کسانی چون پروفسور ملویل یا پروفسور دیک دیویس (Dick Davis)، که استاد ادبیات فارسیست، در جهان بیمانند و بهسانِ گوهریاند که ما ایرانیان باید از آنان نگهداری کنیم و سپاسگزار کوششهایشان باشیم زیرا آنان همۀ زندگیشان را، بیچشمداشت، صرف شناخت فرهنگ و زبان ما کردهاند.
من شرمزده میشوم هنگامی که میبینم پروفسور دیویس بهتر از من به پارسی سخن میگوید و شعر میخواند. ارزش این بزرگان را تا زندهاند باید دانست.
کمکِ دومیلیوندلاریِ شما به بخش شاهنامۀ پمبروک چه پیامدهایی برایِ جهانِ شاهنامهپژوهی به ارمغان خواهدآورد؟
بناست، همۀ نسخههای شاهنامه از سراسر جهان گردآوری شود و، پس از پژوهشهای بایسته ازسویِ دانشمندانِ شاهنامهپژوه، این نسخهها برایِ دسترسی همگان، بهطورِ رایگان، در اینترنت بارگذاری شود. این کار، افزونبراینکه پژوهش بر شاهنامه را برایِ هر فردی که دسترسی به اینترنت دارد آسان خواهد کرد، سبب خواهدشد تا غیر ایرانیان و همچنین نسل تازهای از ایرانیان که در بیرون از ایران زاده شدهاند و فارسیخوان نیستند، شاهنامه را بخوانند و بفهمند.
شما بهعنوانِ یکی از کسانی که به گسترش فرهنگ و هنر ایران کمکهای فراوانی کردهاست شناختهشدهاید. چه انگیزههایی شما را به این کار ترغیب میکند؟
خانوادۀ من خانوادهای فرهنگدوستاند. ما همچنین با زندهیادان محمد معین (مردی که همۀ زندگیاش را وقف فرهنگ ایران و زبان فارسی کرد) و محمدعلی امیرجاهد (شاعر و تصنیفساز برجسته) خویشاوندی داریم. خودِ من نیز، از کودکی، علاقۀ زیادی به شعر و هنر، بهویژه موسیقی و نقاشی، داشتم. از ۱۶سالگی هم که به امریکا مهاجرت کردم موسیقی در زندگیام جریان داشتهاست. همۀ اینها مرا، از دوران کودکی، به فرهنگ و هنر علاقهمند کردهاست.
به نظر شما چرا ثروتمندان ایرانی به کمک مالی برایِ گسترش پژوهش در فرهنگ و هنر ایران میل چندانی ندارند و، دربرابر، ثروتشان را درراستایِ اهدافِ غیرفرهنگی بهآسانی خرج میکنند؟
این مشکلْ مشکلی فرهنگیست و امیدوارم روزی را ببینیم که ثروتمندان ایرانی بزرگترین پشتیبان فرهنگ و هنر ایران باشند. برایِ ایرانیانِ برونمرز نیز کمک به کوششهای فرهنگی و هنری با محدودیتها و مشکلات بسیاری چون تحریمها و… روبهروست.
نقش نیکوکاران در جهان پیشِ رو در کمک به نهادی دانشگاهی و علمی تا چه میزان است؟
بیشتر این نهادها با کمک مالی مردم میچرخند تا دولت. مثلاً ایرانیان به بخشهای گوناگون دانشگاه استنفورد چندین میلیارد دلار کمک کردهاند. این پولها صرف پاگرفتنِ کرسیهایِ علمیِ گوناگون میشود. برایِنمونه، در بخش ایرانشناسی استنفورد، براساسِ برنامهای که نهادهام، هر هفته نویسنده یا شاعر یا هنرمندی را دعوت میکنیم. تاکنون، درحدودِ دویست نفر از نامداران فرهنگ و هنر ایران در این برنامهها سخنرانی کردهاند و بیش از یکصدوچهلهزار ایرانی هم در این برنامهها حضور داشتهاند. بیاغراق میگویم که چنین کاری در هیچ جای جهان سابقه نداشتهاست.
بههرروی، امیدوارم دانشگاههای ایران هم این راه را برایِ مردم باز کنند که اگر چنین شود، دانشگاههای ایران از مطرحترین دانشگاههای جهان خواهندشد.
این گفتوگو در روزنامۀ قانون (۱۲ آذرماه ۱۳۹۲) چاپ شده است.
با درود و سپاس از پارسی انجمن و بانوی ارجمند و فرهیخته بیتا دریاباری
نیکوکاری و پشتیبانی این بانوی ارجمند ایرانی از فرهنگ و هنر ایران زمین بسیار شایسته و ارزشمند است, تندرستی و شادمانی این ایرانی نیکوکار را از خدای مهربان خواهانم.
۱۸th March 2017
I read the conversation Madam Bita Dariabari with Mr. Masaud Lokman. It is nice
It is also nice that Madam Bita organization invited 200 researchers in university Stanford for conferences ,but about 140000 Iranian participated in conferences I disagree with Madam Bita because in every conference had to participated 1500 people. I think there is a statistic mistake. Till year 2000 some groups of Iranian in city of New York USA had every year a few conferences, if I became informed , I took part all of them. In every cultural conference I did not see more than 50 or less people there, in most conferences came 5 to 10 persons. Iranian who are living in USA have not interest to participate in conferences. After year 2001 or 2002 I received just from one organization directed by American Ph.D Mohsen Ghayem-Mogham a member of Jabhe-Mili , that also did not send me other information paper because I did not took part there more, they had every month a conference ,but they sent information paper some time to me that they wanted ? Or agency allowed them, for it, I refuse to take part in them conferences, after a few months ,they stopped to send me information paper. New York city has about 8 Million population , but in a cultural conference came 5 or 10 persons ! From year 1987 to 1992 ,when I had lived in city Duesseldorf in Germany Dr. Ghadimi invited every month people to a cultural conference, there were all time not less than 50 persons in room. Duesseldorf city has aboout 450000 population. From year 1981 to 1987 I had lived in pretty city Hamburg , Hamburg has about 2 Million population ,but in every conference I saw not less than 100 persons ,some time over 500 people were there
I thank from all good women and good men to support Persian Culture. The history and the people will call them in good names in future
Dear reader , dear country-women and country-men , I wrote in English language because the site Parsianjoman has not Arabic Alphabet or maybe they have Arabic Alphabet, but not let me to use it because I writ clean pretty Persian and the responsible persons of site Parsianjoman have not ability to write Persian beautiful, like me