مسعود لقمان: شب «محمدتقی دانشپژوه» از شبهای بخارا، غروب ۲۰ آذرماه ۱۳۹۲ در ساختمان کانون زبان فارسی برگزار شد. او فهرستنگار، کتابدار، معلم و پژوهشگری برجسته بود که در سال ۱۲۹۰ در آمل به دنیا آمد. به گفته علی دهباشی، دانشپژوه تحصیلات اولیه را نزد پدرش و سپس در حوزه علمیه قم نزد سید شهابالدین مرعشی نجفی و چند تن دیگر آموخت. در ۱۳۱۶ در مدرسه مروی تهران ادامه تحصیل داد و بعد دوره دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران را گذراند و در ۱۳۲۰ از این دانشکده کارشناسی گرفت. دانشپژوه به زبانهای انگلیسی و فرانسه چیرگی کامل داشت و از ۱۳۱۹ در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران آغاز به کار کرد و در ۱۳۳۱ معاون این کتابخانه شد. همچنین به ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتب خطی منصوب شد. در ۱۳۵۵ بازنشسته شد و در همان سال به سمت استادی رسید. دانشپژوه، فعالیتهای فرهنگی گوناگونی داشت؛ اما اساساً در حوزه کتاب و کتابداری کار کرد و سرانجام در ۲۷ آذر ۱۳۷۵ در ۸۵ سالگی در تهران درگذشت. از او ۳۲۶ مقاله در حوزه منطق، فلسفه، جلدسازی، ریاضی و موسیقی باقی مانده است. او به همراه ایرج افشار، منوچهر ستوده، مصطفی مقربی و عباس زریاب خوبی از فروردین ۱۳۳۲ تا ۱۳۶۲ نشریه فرهنگ ایرانزمین را منتشر میکرد. برجستهترین تصحیح استاد دانشپژوه در حوزه منطق کتاب سه جلدی «المنطیقات» فارابی است و مجموعه فهرستهای دانشپژوه منبع پژوهش محققان و خاورشناسان است.
آغاز برنامه، همراه بود با گشایش کتابفروشی آینده، وابسته به بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، و به همین روی «مصطفی محقق داماد»، ریاست شورای تولیت بنیاد موقوفات، و «داوود موسایی»، مدیر انتشارات فرهنگ معاصر، سخنی چند در این باب گفتند.
«عبدالله انوار»، دانشپژوه را تجسم کتاب دانست و به عنوان نخستین سخنران گفت: «به سوگ انسانی نشستهایم که باید او را تمثال کتاب گرفت، چه جز کتاب نمیگفت و جز کتاب نمیشنید و به قول شاعر: سخن یا از تو گفتم یا شنیدم. این انسان زندهیاد محمدتقی دانشپژوه است که عمر خود را در خدمت بالاترین عنصری به نام کتاب گذاشت چه او به خوبی تشخیص داده بود که سر باید بر آستانی ساید که از باد و باران آن را گزندی نرسد یا چون به بازار هستی، هر جانداری برگزیده و باارزشترین متاع خود را آورد و آدمی نیز در این بازار با کتاب آید متاع او بر همه متاعها برتری خواهد جست. زندهیاد دانشپژوه یکی از انسانهایی است که سر و جان در این کلام الهی باخت آنهم به حدی که اگر منطقی میخواست تعریفی از او بیابد و او را به زیر پرسش «ما هو» یا «من هو» ببرد، پاسخ «کتاب» درمییافت. … زندهیاد دانشپژوه، روزی به فهرستنگاری نسخ خطی دست یازید که در آن روز شاید کسانی که به کار فهرست مشغول بودند از شمار دو یا سه تجاوز نمیکرد. او با فهرستهای مفصل و مجمل خود راهنمای خزائن کتابخانههای نسخ خطی شد که اگر همت والای او نبود، بعید مینمود که این رازهای با فخامت انسانی روشنیبخش مشتاقان شود. او به واقع با سروری بر مفتخرترین پدیدارهای انسانی زیست و با نیکوترین زندهنامها در خاک آرمید.»
عبدالله انوار: زندهیاد محمدتقی دانشپژوه، عمر خود را در خدمت بالاترین عنصری به نام کتاب گذاشت چه او به خوبی تشخیص داده بود که سر باید بر آستانی ساید که از باد و باران آن را گزندی نرسد یا چون به بازار هستی، هر جانداری برگزیده و باارزشترین متاع خود را آورد و آدمی نیز در این بازار با کتاب آید متاع او بر همه متاعها برتری خواهد جست
«نوشآفرین انصاری»، پس از مقدمهای، خاطراتی از استاد دانشپژوه گفت؛ بسان این خاطره: «روزی همسر استاد تلفن زدند و از ما خواستند به خانهشان برویم. گفتم چی شده؟ گفتند حال دانش خوب نیست. گفتند به یک زبان صحبت میکند که من نمیفهمم. من هم فوراً راه افتادم و به آنجا رفتم. استاد در بستر بودند و با کلامی نامشخص صحبت میکردند. بیشتر که گوش کردم دیدم به زبان فرانسه از ابن رشد و تفسیر کلام ماوراءالطبیعه صحبت میکنند. به خانم گفتم نگران نباشید. این ورقهای زبانی به هم ریخته است و طبعاً همه چیز درست میشود و خلاصه برای من تجربه خیلی جالبی بود.»
«کامران فانی» نیز از بزرگ و ژرفای دانشپژوه در منطق گفت: ««نقش ایشان و شیفتگیاش به کتاب و فهرست نسخ خطی و زنده کردن آثار گذشته ما زیر نظر ایشان بود؛ ولی من میخواهم از یک وجهه دیگر ایشان سخن بگویم که معمولاً به آن اشاره نمیشود یا شاید اصلاً اشاره نمیشود. مهمترین ویژگی مرحوم دانشپژوه به نظر من این بود شفیته فلسفه و منطق بود؛ یعنی فیلسوف و منطقدان بزرگی بود. به هر حال ایشان آثار بزرگی در حوزه منطق و فلسفه چاپ کرده، به عنوان مصحح؛ اما فراتر از این بود. یک بار به ایشان گفتم که شما مثل آنتون چخوف میمانید. چخوف پزشک بود، پزشک خیلی خوبی هم بود. چخوف میگوید: پزشکی همسر قانونی من است؛ ولی ادبیات معشوقه من است. شما هم همین جورید. در واقع تمام کارهای محققانهای که میکنید یک طرف، ولی آن چیزی که در درون شما میجوشد، همان عشق به خردورزی است که در فلسفه و منطق منعکس شده است.» کامران فانی در بخشی دیگر از سخنرانی خود چنین ادامه داد: «بیتردید در سراسر جهان هیچ کس شایستهتر از ایشان نبود که تاریخ مفصل منطق را بنویسد. دو سه تا کتاب به زبانهای انگلیسی هست، به خصوص از پیترز که راجع به ورود منطق ارسطویی به جهان اسلام و گسترشش است و در ضمن به سیر آن میپردازد؛ ولی هیچ کدام از آنها قابل مقایسه با کار آقای دانشپژوه نبود. من به چند اثری که ایشان تصحیح کرده و از آن مهمتر بر آن مقدمه نوشته اشاره میکنم و نمیدانم چرا قدر این چیزها را نشناختند. مهمترینشان مقدمهای است که بر کتاب نزهالارواح شهرزوری نوشتهاند که کتابی در حوزه تاریخ فلسفه است؛ در حقیقت تذکرهالفلاسفه است و مقدمه بیش از ۱۵۰ صفحه است. مقدمه مفصلی دیگری که در این مورد نوشتهاند، باز هم مقدمهای است که بر کتاب منطقی ابن سهلان ساوی نوشتهاند به نام تبصل. این یک متن کوتاه منطق است. خود ابن سهلان در ایران کمتر شناخته شده است. منطقدان بسیار برجستهای بوده است.» فانی در بخشی دیگر از گفتار خود گفت: «مهمترین کار ایشان در حوزه منطق جمعآوری کلیه آثار فارابی است به نام منطقیات فارابی در سه جلد مفصل.و با آن مقدمه مفصلی که باز راجع به فارابی نوشتهاند و معلوم کردهاند که قدر فارابی چقدر در جهان اسلام ناشناخته مانده است. در واقع باید گفت ابن سینا در حق دو نفر ظلم کرد. فارابی واردکننده منطق است، فارابی کارش پراکنده است. رازی هم در حوزه پزشکی کارش پراکنده است؛ ولی هر دو آدمهای اورجینالی بودند. ابن سینا از نظریات آنها استفاده کرده؛ اما آمده به طور سنجیده و منظم و مرتب در دو کتاب شفا و قانون کاری کرد که بعد از آن کسی نه به کتابهای رازی نگاه کرد و نه به کتابهای فارابی، به خصوص به منطق فارابی.»
کامران فانی: بیتردید در سراسر جهان هیچ کس شایستهتر از دانشپژوه نبود که تاریخ مفصل منطق را بنویسد. دو سه تا کتاب به زبانهای انگلیسی هست، به خصوص از پیترز که راجع به ورود منطق ارسطویی به جهان اسلام و گسترشش است و در ضمن به سیر آن میپردازد؛ ولی هیچ کدام از آنها قابل مقایسه با کار آقای دانشپژوه نبود
پس از فانی، «اکبر ایرانی» به شیعهپژوهی استاد دانشپژوه اشاره کرد و گفت: «هرچند کیفیت تصحیحات دانشپژوه به دلیل پرکاری و مشغله بسیار، فراز و فرودهایی دارد، اما انتشار این همه متن به تنهایی، نه تنها شایان توجه و تقدیر، بلکه اعجابانگیز است و حکایت از ذهن جوّال و دانش گسترده او در حوزههای گوناگون علوم و فنون و فرهنگ اسلامی دارد. در این میان، سهم دانشپژوه در تصحیح و عرضه متون کهن شیعی، به ویژه متون شیعی به زبان فارسی، شایان توجه بسیار است و شاید بتوان او را در این عرصه از پیشگامان و طلایهداران شمرد. در میان محققانی که به بررسی تاریخ تشیع در ایران و سیر تحولات آن پرداختهاند، دانشپژوه با آگاهی و تیزبینی و به درستی، به آثار فارسی شیعی توجهی ویژه کرد.»
«فریبا افکاری» نیز چنین در رثای استاد خود گفت: «نمیدانم که تربیت نسل دانشپژوهها چگونه بوده است که میتوانستند در چندین حوزه مختلف و حتی گاه بعید، همزمان به پژوهش و تحقیق و تصحیح و فهرست بپردازند. به قول بزرگی، عصر دایناسورهای علمی، دیگر گذشته است. … از ویژگیهای علمی استاد در حوزه نسخهشناسی نگارش مقدمههای بسیار تخصصی در فهرستهای نسخ خطی با زبانی سلیس و روان از فارسی کهن است که در فهرستهای دیگر کمتر به چشم میخورد. … استاد دانشپژوه به گواه فهرستهای نسخههای خطی که تهیه نمودهاند یکی از پرکارترین نسخهپژوهانی است که در جهان بیشترین تعداد نسخههای خطی را مطالعه و فهرست نموده است. هیچ فهرستنگار دیگری در جهان همچون او با حجم انبوهی از نسخههای مختلف و موضوعات متنوع روبرو نبوده است. سفرهای زیادی به عراق، عربستان، آلمان، هلند، آمریکا و روسیه نمود و به قول استاد ایرج افشار همواره در قبال سوال تنظیمکنندگان برنامه سفرهای خود در این کشورها که میپرسیدند چه برنامهای را دوست دارید برایتان تدارک بینیم، میگفت که من فقط سه چیز میخواهم، کتابخانه، مسجد و گورستان.»
اکبر ایرانی: سهم دانشپژوه در تصحیح و عرضه متون کهن شیعی، به ویژه متون شیعی به زبان فارسی، شایان توجه بسیار است و شاید بتوان او را در این عرصه از پیشگامان و طلایهداران شمرد. در میان محققانی که به بررسی تاریخ تشیع در ایران و سیر تحولات آن پرداختهاند، دانشپژوه با آگاهی و تیزبینی و به درستی، به آثار فارسی شیعی توجهی ویژه کرد
گوشهای از خاطرات «ایرج افشار» از دانشپژوه، بخشی دیگر از این برنامه بود که از سوی «علی دهباشی» خوانده شد: «حکایتی که عرض میکنم مربوط است به سفری که با مرحوم اللهیار صالح و دانش به کاشان میرفتیم تا نسخههای خطی چند کتابخانه آنجا را ببینیم. پسینی بود که از تهران راه افتادیم و چون دیرشب شد برای آرمیدن به سوی باغ برادر صالح در آران که فرسنگی بیش، از شهر کاشان دوردست نیست، رهسپار شدیم. راه میان کاشان و آران که کویری است در آن سالها آسفالته نبود و همیشه رگههایی از ریگ روان آن را میپوشید. در تیرگی شب، اتوموبیل به سختی در ریگ فرو رفت و از حرکت بازماند. ناچار پیاده شدیم. من از گوشه و کنار مقداری شاخه بوته گز و قیچ کندم که زیر چرخها بخوابانم تا مگر اتوموبیل حرکت کند. دانش که بالای سر من ایستاده بود با نگرانی و التهاب به مرحوم صالح گفت که آقای صالح اگر ماشین راه نیفتد فردا چگونه به دیدن و فهرستنویسی نسخهها برویم. مرحوم صالح گفت آقای دانشپژوه، اکنون به فکر آن باشید که اگر ماشین راه نیفتاد درین صحرا چه باید کرد.»
و «قدرتالله پیشنماززاده» سخنران بعدی بود که درباره علاقه استاد به کتاب گفت و سرانجام فرزند استاد، «محمد دانشپژوه» از برگزارکنندگان و سخنرانان این نشست سپاسگزاری کرد و در پایان، مستندی از محمدتقی دانشپژوه پخش شد و پس از آن، حاضران از کتابفروشی آینده بازدید کردند.
دیدگاهی بنویسید.