کورش جنتی: ایران باستان کشوری بوده است پیشرو در صنعت و فناوری. سازههای برجای مانده از روزگار باستان بهترین گواه برای این مدعاست. اکنون پرسش اینجاست که چرا با چنین پیشینهای، بسیاری از واژههای بنیادینِ پیونددار با گسترۀ کار و ساختن از عربی وامگرفته شدهاند؟ واژههایی همچون «صنعت»، «تولید»، «اختراع» و جداشدههای آنها نمونهای از این دست وامواژههای بنیادین هستند که نیک است در اندیشۀ برابرنهادهیابی برای آنها باشیم.
در این نوشتار کوتاه برآنیم تا با بهره بردن از گنجینۀ واژگانی زبان پارسیگ (پارسی میانه) برابرنهادههایی را برای واژههای «صنعت» و «تولید» پیش نهیم (بیگمان با جستجو در گنجینۀ واژگانی همۀ زبانهای ایرانی میتوان به فهرست بلندبالاتری در این زمینه دست یافت) و با بهرهگیری از توانایی واژهسازی زبان پارسی برابرنهادهای را برای وامواژۀ «اختراع» و جداشدههای آنها معرّفی کنیم.
واژههای «زاک»، «پیشه»، «اَپوریشن»، «کِروگ» و «تاش/ تاشیدن» از مهمترین واژههایی هستند که در زبان پارسی میانه در زمینۀ کوششهای پیونددار با «ساختن» کاربرد داشتهاند. از میان این واژهها «پیشه» امروزه نیز تا اندازهای آشناست و در معنای کلّی «شغل» دریافته میشود. از واژۀ «کروگ» جداشدههایی همچون «کِرّوگی»، «کروککار»، «کروگبِد» و از ریشۀ «تاش» نیز بنواژۀ «تاشیدن» به معنای «بریدن و ساختن» و «تاشیدار» کاربرد داشتهاند.
نگارنده باور دارد از میان واژههای زِبَرنوشته، ریشۀ «تاش» هم از نرمشپذیری و زایایی نیازین برای واژهسازی برخوردار است، هم از نگر آوایی میتواند با چشایی و پسند زبانی پارسیزبانان سازگار باشد. بر این پایه میتوانیم خوشۀ واژگانی زیر را برای وامواژههای عربی «صنعت» و «تولید» پیشنهاد کنیم:
تاشیدن تولید کردن
تاشش تولید
تاشگاه، تاشخانه کارگاه تولیدی
تاشوری، تاشورزی، تاشانه صنعت
تاشور، تاشورز، سازنده صنعتگر
تاشبنیاد، تاشانهای صنعتی
تاشه، ساخته، فرآورده مصنوع
تاشهها، ساختهها، فرآوردهها مصنوعات، تولیدات
تاشهای، ساختهشده، فرآوریشده مصنوعی
همچنین برپایۀ دستگاه ساختواژی زبان پارسی میتوان واژههای «ساختاوری کردن»، «ساختاوری» و «ساختاور» را برساخت و همارز وامواژههای «اختراع کردن» «اختراع» و «مخترع» پیشنهاد کرد.
***
بازبردها
فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی
فرهنگ فارسی به پهلوی، بهرام فرهوشی
نودساتیریان: سخنی چند دربارهی واژهسازی و واژهگزینی اندر زبانِ پارسی، بزرگمهر لقمان.
به رایانشانی azdaa@parsianjoman.org نامه بفرستید. همچنین برای آگاهی از بهروزرسانیهای تارنما میتوانید هموندِ رویدادنامه پارسیانجمن شوید و نیز میتوانید به تاربرگِ ما در فیسبوک یا تلگرام یا اینستاگرام بپیوندید.
سپاس از این فرسته ارزشمند.
به واژه های فیدار، فیار، فیاور، پیاور که به چم صنعت هستند، نیز نگاهی داشته باشید.
درود،
با سپاس از کوششها یه بایسته یه نویسنده ارجمند، چند مورد ه نوشتاری به نظر ه می رسد که بازگوکردن ه آنها بیهوده نه خاهد بود:
در نوشتار به این واژهها بر می خوریم: اندیشۀ، گنجینۀ، همۀ، زمینۀ، واژۀ، بنواژۀ، ریشۀ، خوشۀ، پایۀ.
از آنجا که «-ۀ» در فارسی یه امروزین جا یه خود را به «-هی» داده است، شایسته است «ی» را سربار ه «ه» نه کنیم، و آن را جداگانه و در ریسه یه خط بی ی-ـاوریم؛ باشد که تلاشها چند دهه یه اندیشهمندان ه زبان ه پارسی را بیارج و تباﮬ نه کرده باشیم.
همچـُنین، بر پایه یه دادهها یه زبانشناختی، در زبان فارسی، ریخت ه نوشتاری یه فعلها یه همنـِﮬ چـُنین است: «بهرهبردن، اختراعکردن، ساختواریکردن». وه اگر به دیس ه «بهره بردن، اختراع کردن، ساختواری کردن» نوشته شوند، هر کدام دو واژه دیده، خانده و به حساب می آیند، که غلط است.
امید است که، ویراستار ه گرامی به این دُژگونیها توججـﮬ کنند.
Kâš kas-i az šiva ye neveštan e šomâ taqlid nekonâd
۱۹th April 2021
kenon der zabna parsi waje-ye -fer-aworde – ra be jaa-ye waje-ye “taulid” wae waje-ye -skhtagi- ra be jaa-ye “masnauye” merdom be kar mi borand. khob ast ke parsianjoman hangami ke waje haa-ye pesh-nehaadi ferhang-wer haa-ye arjmand ra chaap mi knonad , haem waje haa-ye ra ke beraye paare-ye az waje haa-ye tazi , deger sazmaan haa yaa ferhang dost haa saakhte and pishter be nawesaed , man waje-ye faroze- ra be jaa-ye “son-at” dide am. dide shawad merdom kodam waje ra mi pasandand-
Barâbarvâža ye ijâd cist ?
agar ba jây e ‘tâš’ az ‘tâšeš’ bahara bebarid dorosttar o behtar ast.
tâšešvar, tâšešgâh
barây e saanat ân se barâbarvâža-i ke nehâda id candân ba jâ o dorost ne and.
با درود، پیشنهاد تاشیدن برای ساختن و اختراع و آفریدن خوب و به جا است و این واژه ریشه دار است، با این همه بهتر است با ابرنگرش به این که هوتُخش در زبان پارسی دارای چیم صنعتگر است از واژه هوتخشیدن برای ساخت و تولید صنعتی کردن بهره گرفته شود. اندرآوردن نیز باز واژه ریشه دار پارسی پهلوی برای تولید کردن است. کاربرد واژگان کهن به پیوند میان مردمان ایرانشهری با همدیگر و با نیاکان و داستان خودشان می انجامد.
با درود، پیشنهاد تاشیدن برای ساختن و اختراع و آفریدن خوب و به جا است و این واژه ریشه دار است، با این همه بهتر است با ابرنگرش به این که هوتُخش در زبان پارسی دارای چیم صنعتگر است از واژه هوتخشیدن برای ساخت و تولید صنعتی کردن بهره گرفته شود. اندرآوردن نیز باز واژه ریشه دار پارسی پهلوی برای تولید کردن است.